● محل تـولد: تهـران
● درگـذشت: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ در احمدآباد مستوفی
● وب سایت: www.zarooee.ir
زندگینامه، آثـار و سوابق هنری
وی شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز ایرانی بود. او با اسمهای مستعار ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی، عبدل و… در نشریاتی مانند نشریات موسسه گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس، تماشاگران و… ظنز نوشته است. او در انتهای بعضی از نوشتههای خود در روزنامه همشهری از اثر انگشت استفاده کرده است. در تابستان ۱۳۷۱ شادروان کیومرث صابری فومنی (گل آقا) در پاسخ به سؤال مصاحبه کننده روزنامه ابرار که پرسید: چشم امیدتان در طنز نویسی امروز به کیست؟ گفت: قلمی که عبید و دهخدا در دست داشتند، الان بی صاحب نیست. طنز دارد جان میگیرد. یکی از مشهورترین طنزنویسان امروز ما، ملانصرالدین (ابوالفضل زرویی نصرآباد) فقط ۲۳ سال دارد! چراغها دارند روشن میشوند. شهر چراغانی خواهد شد. و علی موسوی گرمارودی نیز در سال ۱۳۸۹، ابوالفضل زرویی را عبید زاکانی طنز معاصر نامید. شادروان ابوالفضل زرویی نصرآباد، هرچند که سالها بود گوشه عزلت گزیده و از تهران و هیاهوهایش فاصله گرفته بود اما چنان کارنامهای دارد که نام و تاثیرش همچنان حضور دارد. مرد طناز ادبیات و مطبوعات ایران پشت میزش در خانه احمدآباد مستوفی نفسهای آخر را کشید و هنوز به ۵۰سالگی نرسیده جدی جدی با زندگی خداحافظی کرد و رفت.
کتـابها
– تذکره المقامات
– افسانههای امروزی
– وقایع نامه طنز ایران – با همکاری با فریبا فرشادمهر
– بامعرفتهای عالم (کتاب گویای طنز)
– رفوزهها (مجموعه شعر طنز)
– حدیث قند (مجموعه مقالات طنزپژوهی)
– علاغه به خونه ش نرسید (مجموعه افسانههای طنزآمیز)
– ماه به روایت آه – روایتی از زندگانی و شخصیت عباس بن علی (ع) – برگزیده جایزه ادبی کتاب سال عاشورا
– خاطرات سر پروفسور حسنعلی خان مستوفی
– کتاب مستطاب خر پژوهی
– یک بغل کاکتوس: صد شعر طنز
– اصل مطلب: مجموعه شعر طنز
– و غیره!
– اندر حکایت شیرین بیمه
– این مرد مشکوک
– هزار سال طنز فارسی؛ همکاری با نسیم عرب امیری
مسئولیتهـا
۱۳۶۹ – معاون سردبیر و عضو هیئت تحریریه هفته نامهٔ گل آقا از بدو انتشار
۱۳۷۱ – ۱۳۷۰ – سردبیر ماهنامهٔ گل آقا از بدو انتشار به مدت یک سال
۱۳۷۶ – ۱۳۷۳ – دبیر اجرایی سالنامه گل آقا
۱۳۷۶ – ۱۳۷۳ – دبیر سرویس طنز روزنامهٔ همشهری از بدو انتشار به مدت یک سال
۱۳۷۸ – ۱۳۸۳ – پایهگذار و مدیر دفتر طنز حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
۱۳۸۰ – همکاری با سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران – تاکنون
۱۳۸۵ – تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی – تاکنون
سایر فعالیتها
۱۳۸۰ – بنیانگذار نخستین شب شعر طنز در ایران با عنوان: در حلقه رندان
۱۳۷۹ – بنیانگذار و دبیر نخستین جشنوارهٔ طنز دانشجویان سراسر کشور
۱۳۸۱ – بنیانگذار نخستین شب نثر طنز ایران: شب خلوت
۱۳۸۲ – بنیانگذار و دبیر نخستین جشنوارهٔ بینالمللی طنز ایران
– طراحی و افتتاح شبهای شعر طنز در بیش از ۱۰ استان کشور
– داوری ادوار مختلف جشنوارههای مطبوعات، جشنوارههای متعدد دانشجویی و عضویت در شورای برنامه ریزی و داوری جشنوارههای طنز تهران، شعر محلی و طنز کرمان و…
– برگزاری کارگاهها و سمینارهای متعدد در دانشگاههای سراسر کشور و ایراد سخنرانی در مراکز فرهنگی و هنری با موضوعات گوناگون و مرتبط با طنز.
– برگزاری نشستهای تخصصی بازخوانی متون کلاسیک طنز در کانون ادبیات ایران (از آغاز سال ۱۳۸۸)
– برندهٔ لوح افتخار و سرو بلورین نخستین جشنواره شعر فجر به عنوان برترین شاعر طنزسرای پس از انقلاب اسلامی (این سرو بلورین در مراسم سالگرد در گذشت زنده یاد کیومرث صابری فومنی (گل آقا) به نشان قدردانی تقدیم مزار این بزرگمرد گردید).
– دریافت لوح تقدیر و سرو بلورین از سومین جشنواره شعر فجر (سی امین سالگرد پیروزی انقلاب) در رشته شعر طنز
– طراحی و نگارش برنامههای متعدد رادیویی و تلویزیونی – از سال ۱۳۷۷
از نگاه دیگـران
محمدعلی علومی / نـویسنده و طنزپرداز
یکی از مشخصترین طنزنویسان معاصر جناب ابوالفضل زرویی نصرآباد است. به گمان من ایشان با استعداد درخشان خود از همان اوان جوانی و بلکه نوجوانی در نوع تازهای از طنز مطبوعاتی که شادوران گلآقا پایهگذارش بود، خیلی خوش درخشید. ایشان حتی در همان سن پایین به طرزی اعجابآور توانست راه تازه و جریانسازی در طنز ایران بگشاید؛ یعنی او با نقیضهنویسی به تذکرهالاولیا و در تضاد با اولیای خداوند، تذکره القویا را نوشت، یعنی یادآوری رفتار قدرتمندان، که این رویکرد، هم دانش فراوان و هم تسلط به طنزنویسی را میخواهد. از یاد نبریم که جناب زرویی نصرآباد از زمان نگارش آن متون طنز، بسیار جوان بود. به جز آن، ایشان در شعر طنز نیز خوش درخشید و به گمان من توانسته است نسبت شعر کلاسیک و طنز استادانی چون پاینده و حالت و فریدون توللی را به خوبی ادامه دهد. در این زمینه نیز جناب ایشان توانست شاگردانی خوب پرورش دهد. آقای زرویی در مقالههای علمی در باب طنز نیز آثاری درخور آفرین بهجا گذاشته است و باز از کارهای نیکوی اوست که دفتری برای طنزنویسان گشوده و پایهگذار جلسات ماهانه طنزنویسان شاعر شد. اینهمه کار تنها از مردی استوار و بلندبالا چون او برمیآید. برای دوست ارزشمندم آرزوی شادکامی دارم و ای کاش الان در کنار شما و ایشان بودم. افسوس که گذر زندگی زیر خط فقر مرا چون کولیان وادار به سفرهای بیحاصل کرده است.
صـابر قدیمی
زرویی نصرآباد، یک استثناست، چون هم انسان خوبی است و هم شاعر خوبی. برگزاری محفل حلقه رندان از سوی او باعث شد تا شاعران جوان و علاقهمندانی مثل ما دورهم جمع شوند و جایی برای حضور و بروز داشته باشند. میتوانم بگویم که بعد از مرحوم گلآقا، استاد زرویی کسی است که این ویژگی را دارد که افراد را حول خود گرد بیاورد و شور و انگیزه را نزد آنها زنده نگه دارد. خوشحالم که نشستهای «یک فنجان شعر» نیز در مقوله طنز، عالمانه و با هدفی غیرنازل برخورد میکند.
اکبر اکسیر
انصاف نیست مرثیهگوی شاعری باشیم که خود، نوشتههایش و قلمش برای خنداندن مردم بود. زرویی خدمات بسیاری به طنز کرد و طنزپردازان جوانی را به جامعه ادبی ما معرفی کرد، به خاطر همین کارش میتوانیم برایش کف بلند بزنیم تا صدایش به بهشت برسد.
ابراهیم رها
زرویی خود را به امواج پرتلاطم پیرامونی نمیسپرد؛ تلاش داشت سنگ زیر آب باشد و کارهای ماندگار انجام دهد.
شهرام شهیدی
طنز ایران یکی از بزرگترین و بیادعاترین آدمهایش را از دست داد. او با بغض و گریه از خاطره ورودش به «گلآقا» و حمایتهای زرویی نصرآباد یاد میکند.
سید مهدی شجاعی
او نه تنها شخصیتی بیبدیل در ادبیات طنز معاصر بود، که در تاریخ طنز ایران مثل و نظیر نداشت.