رضا عابدینی

تـولد: ۴ شهریور ١٣۴۶

محل تـولد: تهـران

زندگی‌نامه، آثـار و سوابق هنری
وی طراح گرافیک و مدیر هنری معاصر ایرانی است. فعالیت‌های او بر طراحی گرافیک از جمله طراحی پوستر، نشانه و کتاب با تأکید بر روش تایپوگرافی متمرکز است. وی فارغ‌التحصیل رشته طراحی گرافیک از هنرستان هنرهای تجسمی پسران تهران و لیسانس نقاشی از دانشگاه هنر تهران است و کار حرفه ای گرافیک را از سال ۱۳۶۸ با سفارش هایی کوچک از بنیاد سینمایی فارابی شروع کرد. او در ۲۵ سالگی اولین سفارش عمده کاری خود را که طراحی پوسترهای یازدهمین جشنواره فجر بود، دریافت کرد. عابدینی عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران؛ و انجمن بین‌المللی طراحان گرافیک است. نام وی در ویرایش جدید کتاب تاریخ طراحی گرافیک، تألیف فیلیپ بی مگز ثبت شده‌ و تاکنون چندین جایزه ملی و بین‌المللی را برای آثارش دریافت کرده‌ است. از جمله اینکه در سال ۱۳۸۵ -۲۰۰۶ – جایزه صدهزار یورویی پرنس کلاوس هلند را از آن خود کرد. نمایشگاه آثارش نیز در ۲۱ آذر (۱۲ دسامبر) همان سال در آمستردام گشایش یافت. استاد رضا عابدینی، در آبان‌ماه سال ۱۳۹۴، پس از چند سال دوری از وطن با نمایشگاه طراحی‌خط در گالری آب – انبار حضور یافت. طراحیخط، مجموعۀ هشتاد و نه اثر از وی است که در مرز میان طراحی و خط قرار دارد و از دلبستگی طولانی و عمیق او به این هر دو هنـر خبر می‌دهد. عابدینی در نمایشگاه های متعدد داخلی و خارجی؛ از جمله نمایشگاه پوسترهای سینمایی خانه سینما برای سه دوره، دومین و ششمین بی ینال طراحی گرافیک ایران، نمایشگاه پوسترهای فرهنگ قشم، نمایشگاه بین المللی موزه پوستر اسن (آلمان) برای دو دوره، نمایشگاه پوسترهای تجربی طراحان گرافیک ایران، پوستر Brief Encounters (پاریس- ورشو)، بی ینال بین المللی (جمهوری چک) شرکت داشته است. و داور جشنواره های بین الملی و داخلی بسیاری نیز بوده است. همچنین تدریس طراحی گرافیک، طراحی بصری، چاپ، طراحی پوستر، تایپوگرافی، تایپ و تصویر، در دانشگاه تهران، مدرسه هنرهای زیبا، دانشگاه آزاد و دانشگاه الزهرا از دیگر فعالیت های وی بوده است.

وی یکی از دلیل های خروج خود از ایران چنین بیان می‌کند: یکی از چیزهایی که واقعا من را عذاب میداد، فضای ناسالم، خسته کننده روشنفکری ایرانی بود. دیدن دوباره و دوباره و دوباره ی آدم ها و تکرار همون حرف ها و نه این که امنیت نداشته باشی ولی توی ایران کپی کردن یک کار خیلی راحت و عادی هست و همه این کار را به راحتی انجام میدهند در صورتیکه در خارج از ایران و در سطح حرفه ای چنین کاری باعث شرمندگی همه هست و امکان ندارد تو چیزی را پیدا بکنی با دقت تمام از روی دست یکی دیگر کار بکند. مهم تر از آن در مورد من این بد بود که کپی شدن توسط دیگران اجازه تجربیات شخصی من را میگرفت. و کسی نبود که در جلسات بپرسد که این کارها که انجام میدهی از کجا ناشی شده، یا فحش میدادند یا سوت بلبلی میکشیدند برای آدم، هیچ کس دو خط ننوشت بگوید این کاری که میکنی من فهمیدم که منبع کاری ات چه چیز بوده و فهمیدم که قصدت چیست و این اشتباهات را هم اینجا داشتی، یک خط اگر شما چنین چیزی پیدا کردی، من حاضرم برگردم ایران و دوباره در وطنم کار کنم.

رضا عابدینی در حال حاضر به همراه خانواده اش در لاهه هلند زندگی میکند و در دانشگاهی در بیروت به تدریس مشغول است.

تحصیلات
١٣۶۴ – فارغ التحصیل رشته طراحی گرافیک از مدرسه هنرهای تجسمی
١٣٧١ – لیسانس نقاشی از دانشگاه هنر تهران

فعالیت‌هـا
١٣۶٨ – شروع فعالیت حرفه ای به عنوان طراح گرافیک
١٣٧٢ – تاسیس دفتر طراحی رضا عابدینی در تهران
۱۳۷۶ – عضو انجمن طراحان گرافیک ایران
۱۳۸۰ – عضو انجمن بین المللی طراحان گرافیک – AGI
۱۳۷۸ – سرپرست کمیته فرهنگی G.D.S
۱۳۶۹ – آغاز فعالیت به عنوان نویسنده و منتقد در حوزه هنرهای تجسمی
۱۳۷۱ – ۱۳۷۲ – ویرایش بخش تجسمی ماهنامه سوره
۱۳۷۶ – طراحی کتاب پیامبر نوشته خلیل جبران – ایران
۱۳۷۸ – کتاب تصویری منظر – ایران
۱۳۷۹ – هنرچاپ – کتاب درسی در مدارس هنری ایران
۱۳۷۹ – قصه کوتوله ها و درازها – ایران
۱۳۸۱ – اتوبیوگرافیک، گزیده ای از کارها – ایران
۱۳۸۲ – در ابتدا…، گزیده ای از کارها – ایران
۱۳۸۳ – فرانسه، PYRAMYD انتشارات ،Design & Designers رضا عابدینی، طراحی و طراحان
۱۳۸۵ – New Visual Culture of Modern Iran” فرهنگ جدید تصویری ایران مدرن با همکاری هانس و البر هلند – انتشارات BIZ، With Hans Wolbers

دیدگاه‌هـای شخصی
وی از وجود چالش جدی هم در طراحی و هم گرافیک ایرانی یاد می کند و اظهار می دارد: در پروسه ای که من پوستر جشنواره فجر را طراحی میکردم این اولین بار بود که یک چالشی داشتم که باید یک مفاهیمی را تبدیل میکردم به یک تصویر و یا پوستر و یک مخاطب عام داشت و یک کار به معنی واقعی، کار حرفه ای گرافیک بود. هیچ مشکلی با بوجود آوردن و درست کردن تصویرها نداشتم، ولو منابع مختلفی هم برای هر قسمت داشتیم من بالاخره میتوانستم با طراحی یا بازی با عکس ها یک کاری را ارائه بدهم.مشکل آنجایی درست میشد که می خواستم کارها را با تایپاد درگیر کنم. اولین مشکل اینجا بود که نمیدانستم با فونت های فارسی چکار باید بکنم. دوم اینکه نمیدانستم اینها را چطور با فونت های رومن ترکیب کنم چون جشنواره یک جشنواره بین المللی بود و می بایست هر دو نوشتار در آن استفاده میشد. و این دو مشکل هنوز هم در گرافیک ایرانی وجود دارد. ما به طور طبیعی بعد از سال ها به خاطر اینکه روزنامه ها را به طور مداوم دیدیم و دیگر خوشنویسی به عنوان یک منبع برای خوانایی نبوده است؛ نوشتار روزنامه ای مبنای خوانا بودن متن برای ما شده است، و هر چیزی که به این شکل (روزنامه ای) به لحاظ فرم پاک و منزه نوشته شده باشد، ما میگوییم که این خواناست و این صد در صد به نظر من اشتباه است.

این دغدغه به عنوان یکی از مهم ترین هدف ها توی ذهنم بوده که کار من، لهجه شخص خود من را داشته باشد که شبیه هیچ کس دیگری نیست و بعد از آن انعکاسی از فضا و درگیری های ذهنی من در کارم موجود باشد. خط فارسی مهم ترین المانی است که طراحان ایرانی باید به آن به طور دائم اقتدا کنند. مربع و مستطیل نیست که گرافیک سویسی را گرافیکِ سویسی کرده است بلکه نحوه استفاده از مربع هست که سویسی هست. دایره در کار ژاپنی ها ژاپنی هست و ما به راحتی میتوانیم دایره ی ایرانی داشته باشیم.

عابدینی حروف فارسی را بهم ریخت تا شاید فلبداهگیِ خوشنویسی فارسی را به تایپ برگرداند، تلاشی که دست کم امروز برای ما معادل بصری ِدوره ای درخشان و احتمالا درخشان ترین دوران صنعت نشر بعد از انقلاب است. اما تلاش وی برای رسیدن به نوعی گرافیک ایرانی به کارش با تایپ محدود نبود؛ او می خواست فراتر از استفاده ی ظاهری از عناصر سنتی به منطق ایرانی برای تصویر سازی هم برسد. فضاهای طراحی های او مطلقا مدرن و امروزی هستند نه الزاما از بته جقه اثری هست نه الزاما از نستعلیق؛ اما روحی در آنها هست که ما را به سنن بصریِ ایرانی اسلامی وصل میکند. عابدینی بدین ترتیب با سنت ایرانی کار میکند اما وی طراح سنتی نیست.

عابدینی، سعی دارد با تکیه بر تایپوگرافی و حروف فارسی به فرمالیست برسد. وی تصمیم گرفت حروف فارسی و انگلیسی را با دست طراحی کند و در دوره های بعدتر جشنواره فجر نوشته ها را با الهام گرفتن از منطق مُهر های سنتی ایرانی در کنار تصاویر اما جدا از آنها قرار داد. تا سال های سال این تلقی در مورد خط فارسی وجود داشت که خط فارسی اساسا مشکل دارد و تایپ با آن به زیبایی تایپ حروف رومن نخواهد بود، عابدینی که احتمالا متاثر از تفکر فلسفی احمد فردید بود، تسلیم این دیدگاه ساده انگارانه نشد. از نظر فردید مسئله ی اصلی رسیدن به هویتی اصیل و ایرانی بود و مواجهه انتقادی با تکنولوژی مدرن، نقشی اساسی در این فرآیند ایفا میکرد. عابدینی تصمیم گرفت به جای حواله دادن مشکل به ماهیت خط فارسی، روی تکنولوژی مدرنی که ابزار اصلی کار گرافیک بود تمرکز کند و همین جا بود که احساس کرد کلید معما را پیدا کرده است. مشکل حالا از نظر او در شکل استفاده از منطق حروفِ سُربیِ جدا جدا در خط فارسی ای بود که همواره زیباییش بر سرهم نوشتنش استوار بوده است.

عابدینی معتقد است: اصلا گرافیک بدون تایپ معنا ندارد. در غرب همزمان با تولد گرافیک دیزاین شاهد تولد تایپوگرافی هستیم و به همان میزان که مطلب و نقد راجع به گرافیک دیزاین وجود دارد، مطلب و نقد در مورد تایپوگرافی هم هست و این اتفاقی ست که جای آن در ایران خالیست به صورتی که این مبحث به معنای موضوع شخصی یک طراح بخصوص با کسب نتایج عملی مورد بررسی قرار نگرفته است. گرافیک، عرصه عمل است نه جای گپ و گفتگو. طراحان بسیاری براساس درک زیباشناسانه خود آثاری خلق کردند که بعدها بر اساس این آثار قوانین ساخته شده‌اند. من سعی دارم کسی باشم که در آینده قانون را بر اساس آثارش می‌نویسند. ما درباره مفاهیم فرم و معنا در گرافیک دچار بدبختی شده‌ایم و فرمالیزم در ایران چیزی در حد فحش شده است و کسی که مرتکب آن شود کسی است که احتمالا فکر نمی‌کند یا نمی‌تواند فکر کند.
همگی ما به خود می‌بالیم که خوشنویسی در جهان ایرانی به بلوغ رسید و شاهکارهایی را پدید آورد که باعث افتخار نه تنها ما، بلکه فرهنگ بشری است. اما به دلیل سستی همگی ما در بازسازی خط فارسی، تنها شنونده نظراتی در باب بی قابلیت بودن و نداشتن ظرفیت کافی برای ادامه حیات خط فارسی هستیم.

رضا عابدینی دبیر سرویس تجسمی ماهنامه هنری، ادبی و فرهنگی سوره نیز بود، وی لوگوی برنامه روایت فتح را نیز طراحی کرده است. شهید مرتضی آوینی به رضا عابدینی میگوید: تو یک گرافیست حرفه ای هستی و هنرهای تکنولوژیک، این ها مثل یک مَرکبی هستند که تو تا مهارت سواری گرفتن از آن را پیدا نکنی؛ امکان ندارد که بتوانی ببری آنجایی که دلت میخواهد. رضا عابدینی در جایی از تاثیر مرتضی آوینی بر کارش میگوید: اگر یک چیزی باشد که بخواهی بگویی در کار عملی من به عنوان گرافیک تاثیر گذاشته است، این درک و تلقی متفاوت شهید آوینی از تمام هنر های تکنولوژیک بود.

عابدینی همین جا از نسل مدرنیست های قبل از خودش جدا میشود، توجه وی به تکنولوژی نه از جنس تقابل و انکار بلکه از جنس گفتگو است. عابدینی به دنبال نوعی مدرنیزم روستایی و پاستورال، که در پی نوعی خودآگاهی در پی رسانه ای بود که با آن کار میکرد. اینکه قواعد رایج گرافیک طی چه فرآیند اجتماعی وضع شده اند؟ کمپوزیسیون زیبا چه خصلت هایی دارد و اصلا چرا اینطور تعریف میشود؟ متن و تصویر چه رابطه ای باید باهم داشته باشند؟ به چه معنی گرافیک در خدمت پیامی است که سفارش دهنده کار میخواهد در آن دیده بشود؟ و کجاست که فرمِ اثر در واقع اهمیتی برای محتوای ِپیام کار پیدا میکند. عابدینی برای رسیدن به یک نوع تسلط فرمی و سَبکی، مستقل از سفارش هایی که میگرفت شروع کرد به خلق آثاری برای خود؛ با هدف تامل بر خود رسانه ی گرافیک. از جمله بعد از تجربه گرافیک مجله هایی مثل سوره و فارابی و کارنامه، سعی کرد به مقوله گرافیک مطبوعاتی شخصا فکر کند.

عابدینی در بخشی دیگر از نظرات خود می افزاید: به طور عام تصویر همیشه مکمل محتوای نوشتاری در مجلات است، یک کانسپت در ذهنم بود که چطور میشود مجله ای داشت که از این روتین هایی که ما داریم تبعیت نکند ولی در عین حال کارکرد مجله را داشته باشد، یعنی ما یک مجله در میاوریم که تصاویر در آن اصلی باشند و در واقع با کمی اغراق؛ نوشته ها تزیین های عکس ها هستند.

در اولین چاپ مجله ی منظر اینچنین آوردیم که: منظر؛ قصد تلافی بلایی را دارد که ادبیات بر سر هنر تجسمی آورده است. در این مجله حتی پیش بینی کردیم که چطور گفتگو داشته باشیم.

منظر؛ در زمستان ۷۷ منتشر شد و در تدوین آن ساعد مشکی با رضا عابدینی همکاری کرده بود. نویسندگان و هنرمندان متعددی با منظر همکاری داشته اند. از علیرضا مشایخی، موسیقی دان تا ابوالفضل جلیلی؛ که از او خواسته شده بود یک فریم از بین بیش از یک میلیون فریمی که تا به حال ساخته را انتخاب کند. منظر نمونه ی خوبی است از اینکه عابدینی چطور به گرافیکِ مستقل از پیام و کارکردی که سفارش دهنده ها ممکن است مدنظر داشته باشند، فکر کرده است. وی خود را فردی فرمالیست معرفی میکند. تصورش این است که در جهانی که ما زندگی میکنیم هیچ مفهومی بدون فرم قابل ارئه نیست.

گفتگوی کوتـاه
چرا گرافیست شدید؟
امروز که نگاه می کنم می توانم به این سوال جواب بدهم؛ اما آن زمان ها که کار گرافیک را شروع کرده بودم، نمی دانستم. تا کلاس سوم راهنمایی از کلاس هنر بیرونم می کردند چون کلاس را جدی نمی گرفتم و شلوغ می کردم. سوم راهنمایی رد شدم و سال بعد که سر این کلاس نشستم، سید عباس معروفی شد معلم ما. گفت قصه بنویسید. من هم چیزهایی نوشتم و تحویل دادم. جلسه بعد من را خواست و گفت داستان نویسی تو خوب است. چند کتاب به من داد تا بخوانم، یکی از آنها روبه روی آفتاب؛ رمان تازه خودش بود. طراحی آن را پسرخاله اش، عباس سارنج انجام داده بود. خیلی از تصویرها خوشم آمد، معروفی؛ هم مرا بیشتر با سارنج و طراحی گرافیک آشنا کرد. آنجا فهمیدم گرافیک یعنی چه. البته پدربزرگ و دایی من هردو خوشنویس هستند و یکی از دایی های من گرافیست است اما آنقدر جدی نه.

اولین کار گرافیکی که انجام دادید و لذت بردید، یادتان هست؟
اولین کار (چاپی) ام را دارم، یک کارت ویزیت که برای استادم منوچهر معتبر طراحی کردم. اما اینکه حظ کرده باشم یادم نمی آید. اولین پوستری که با طراحی من چاپ شد و برایم هیجان انگیز بود، یک پوستر بود برای نمایش پرونده که از یکی از پوستر های ممیز کپی کرده بودم.

از کدام پوستر ممیز کپی کردید؟
از آنتیگون

خیلی ها فکر می کنند که شما شاگرد ممیز بودید و معتقدند فرزند هنری او هستید؟ خودتان چه طور فکر می کنید؟
شاگرد مستقیم ممیز نبودم، یعنی سر کلاس هایش حاضر نشده بودم، چون رشته ام نقاشی بود، اما کارهایش خیلی برایم آموزنده بود. زمانی که در فارابی کار می کردم دوستی داشتم که مسوول سفارش های فارابی بود از او می خواستم هیچ کدام از کارهای ممیز را پیش از اینکه من ببینم، برای چاپ نفرستد. طراحی هایش را به طور دقیق بررسی می کردم. از کارهایش خیلی چیزها یادگرفتم بدون اینکه خود او را ببینم.

به همین دلیل از کارهایش کپی می کردید؟
خیلی تحت تاثیر او بودم تا اینکه یک گفت وگوی تلفنی با ممیز همه چیز را تغییر داد. یکی از روزهایی که فارابی بودم، تلفن زنگ زد، من گوشی را برداشتم. ممیز پشت خط بود. خودم را معرفی کردم که پرسید همان کسی که بولتن های فارابی را صفحه آرایی می کند؟ همه کارهایم را دیده بود، گفت کارهایت خیلی با سلیقه است فقط گرفتاری ات این است که کارهایت خیلی شبیه من است و کارهایی هم که شبیه من نیست، شبیه مثقالی است. اول خیلی عصبانی شدم اما فکر کردن به حرف های او تاثیری جدی روی من گذاشت. به طور جدی تصمیم گرفتم در کارهایم تجدید نظر کنم.

نظرتان درباره وضع تبلیغات و ارتباطش با گرافیک چیست؟
در زمینه کار تبلیغاتی، خیلی‌ها سعی کردند کار کنند منتهی گرفتاری تبلیغات در ایران، عین همان ماجرای آموزش گرافیک است. آخرین اطلاعاتی که ما راجع به تبلیغات داریم ، متاسفانه برای سی چهل سال قبل اروپا و آمریکا است.

در بین آدم‌هایی هم که متولی این مساله هستند، به ندرت کسانی پیدا می‌شوند که Up Today بدانند چه کار باید بکنند؟ از چه راههایی باید برود؟
تبلیغات اصولا یک علم بسیار پیچیده‌ ایست. اینست که اینجا هم همان اشتباه اتفاق افتاده است. یعنی مثلا کسی که Graphic Design خوانده است، صاحب یک شرکت تبلیغاتی شده است. هیچ‌کدام از اینها یک اصول درست و حسابی را طی نمی‌کنند تا آنطور که باید بتواند جواب بدهد. البته چند تا شرکت و چند تا آدم وجود دارند که در این زمینه کارهای علمی و خوب کرده‌اند؛ ولی تاثیری که روی جامعه گذاشته، کم است.

فعالیت‌هـا
نمایشگاه های فردی
۱۳۸۰ – در جهت عکس – ایران
۱۳۸۰ – در ابتدا – ایران
۱۳۸۱ – بازگشت – ایران
۱۳۸۱ – پاسخ – ایران
۱۳۸۳ – کتاب نگاه – پاریس
۱۳۸۳ – زبان مادری – تایوان
۱۳۸۴ – زبان تصویری رضا عابدینی – آمستردام
۱۳۸۵ – بدون حرف – ایران
۱۳۸۵ – نمایشگاه پوستر، POSTRAM – هلند Den Haag

نمایشگاه های گروهی
۱۳۷۲ – ۱۳۷۳ – ۱۳۷۵ – پوستر فیلم – تهران
۱۳۷۰ – ۱۳۷۸ – ۱۳۸۲ – دوسالانه تهران
۱۳۷۷ – پوسترهای فرهنگی – جزیره قشم
۱۳۷۷ – نسل چهارم – تهران
نمایشگاه های گروهی در قزوین، هنگ کنگ، کره، ورشو، پاریس، ژاپن، چین، اوکراین، اسن، امونت، Echirolles ،Toyama،Trnava،Brnoبیروت، آمستردام، دوبی، دوهه، استانبول، کلرادو

جوایـز
۱۳۷۲ – ۱۳۷۳ – ۱۳۷۵ – جایزه اول بهترین پوستر فیلم برای جشنواره بین المللی فیلم فجر – ایران
۱۳۷۳ – جایزه ویژه منتقدان فیلم، برای بهترین پوستر فیلم – ایران
۱۳۷۵ – بهترین پوستر فیلم – ایران IRIB جایزه ویژه
۱۳۷۸ – جایزه سوم پوستر – ششمین دوسالانه طراحان گرافیک ایران – تهران
۱۳۷۸ – جایزه ویژه خلاقیت – انجمن طراحان گرافیک ایران – تهران
۱۳۸۲ – جایزه ویژه دوسالانه بین المللی طراحی پوستر چین – چین
۱۳۸۲ – جایزه افتخاری نمایشگاه بین المللی پوستر کلرادو – آمریکا
۱۳۸۲ – جایزه اتحادیه هنرمندان تجسمی جمهوری چک – برنو
۱۳۸۲ – جایزه دوم پانزدهمین فستیوال پوستر شامونت – فرانسه
۱۳۸۲ – جایزه طلا، سه سالانه بین المللی طراحی پوستر هنگ کنگ – هنگ کنگ
۱۳۸۲ – جایزه اول و مدال طلا، هشتمین دوسالانه بین المللی طراحی پوستر – مکزیک
۱۳۸۲ – جایزه نقره دومین دوسالانه بین المللی طراحی پوستر – کره
۱۳۸۲ – جایزه اول اولین دوسالانه بین المللی طراحی پوستر جهان اسلام – ایران
۱۳۸۳ – مدال برنز دومین دوسالانه بین المللی طراحی پوستر – چین
۱۳۸۳ – جایزه اول نهمین فستیوال مطبوعات کودکان و نوجوانان – ایران
۱۳۸۴ – مدال نقره بیستمین دوسالانه بین المللی طراحی پوستر ورشو – لهستان
۱۳۸۵ – جایزه اصلی پرنس کلاوس – هلند

ورکشاپ‌ها
– فرانسه – پاریس ECV
– هلند – آکادمی Hallo
– فرانسه – Intuit/Lab
– قطر – VCUQ
– لبنان – LAU
– ترکیه – Mimar Sinan
– دوبی – AUD
– تایوان – CPC
– استرالیا – RMIT

چرم مشهد
1 1 رای
امتیـازدهی
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ارسـال پیـام
لطفـا مقـاله یا رزومـه هنـری خود را به این آدرس ارسال کنید: info@artmag.ir
تا دقایقی دیگـر، پاسخ شما ارسـال خـواهد شد.