درباره محمدرضا شجریان و خوشنویسی تیتراژ فیلمها
به تازگی عباس بهارلو، منتقد فیلم و پژوهشگر سینما، در صفحه شخصیاش در اینستاگرام، با ذکر مثال اشاره کرد که شجریان در سال ۵۰، خطاط تیتراژ فیلم بود. شجریان یک سال قبلش رتبه ممتازی در خوشنویسی به دست آورده بود و هنوز با نام مستعار سیاوش بیدگانی بهعنوان خواننده با رادیو همکاری میکرد.
روزنامه ایران نوشت: «آن عکسی که محمدرضا شجریان، تنگ و سرخوشانه پرویز پرستویی را در آغوش گرفته، برای تبختر و خوشبهحالی «سینما» کفایت میکند. شجریان باز هم با سینماییها حشر و نشر داشته، چه آن زمان که برای بازدید به پشت صحنه «مینای شهر خاموش» رفت و با آقای بازیگر دیدهبوسی کرد و چه آن وقت که با اصغر فرهادی و همایون و رایان شجریان، با شور و هیجان نشسته بود پای بازی فوتبال ایران و بوسنی در جام جهانی ۲۰۱۴. شجریان به قدری به سینما علاقه داشت که وقتی برای دریافت تندیس افتخار در نهمین جشن خانه سینما در شهریور ۸۴ روی صحنه تالار وحدت رفت و کنار امین تارخ – طاهرخان بحر نورِ «دلشدگان» – قرار گرفت، تصنیف محبوب خودش را برای خواندن برگزید که به وقت تنهایی زمزمه میکرد: «مرا عاشقی شیدا فارغ از دنیا تو کردی… تو کردی…»
از دیگر مصادیق دلبستگی و پیوند «دماوند موسیقی ایران»، خواندن برای «دلشدگان»، استفاده از صدایش در «ابجد» و «زمستان است» و البته خطاطی تیتراژ دو فیلمفارسی محض به نامهای «قلاب» (قلاب کمر) و «رضا چلچله» است.
۱- دلشدگان/ ۱۳۷۰
دلبر برفت و…
«دلشدگانِ» علی حاتمی اولین و تنها فیلمی است که محمدرضا شجریان برای آن خواند و بعداً تصانیف و آوازهای او در این فیلم همراه افزودههایی در قالب آلبومی به همین نام منتشر شد. تیتراژ آغازین و پایانی این فیلم از جمله عنوانبندیهای فکرشده و خوباجراشده سینمای ایران است و وقتی استاد یوسف سازساز (علیاصغر گرمسیری) مشغول کار است، نام عوامل فیلم بر تصویر نقش میبندد.
۲- ابجد/ ۱۳۸۱
امکانِ هنر
«ابجد» دومین فیلمی است که از صدای شجریان بهره میبرد، البته هیچکدام از تصانیف و آوازهای اثر اختصاصی نیست و از خواندههای قبلی او استفاده میشود؛ «دولت عشق»، «ایران ای سرای امید» و…. این فیلم ابوالفضل جلیلی بهدلیل مشابهتهایی که میان شخصیت اصلی و نوجوان فیلم (امکان) با بخشهایی از زندگی شجریان دارد، جالب توجه است و حضور صدایی او را توجیه میکند. شجریان هم در مقطعی برای فعالیت در هنر با مخالفت خانواده روبهرو شد، هم در مقطعی تابلونویسی میکرد.
۳- زمستان است/ ۱۳۸۴
هوا دلگیر درها بسته
«زمستان استِ» رفیع پیتز که اصلاً به مهدی اخوان ثالث تقدیم شده، سومین و آخرین فیلمی است که به شکل مهم و تعیینکنندهای از صدای شجریان استفاده میکند. با این که قصه فیلم برگرفته از داستان «سفر» محمود دولتآبادی است اما انگار همه چیز بر اساس آواز شجریان و شعر اخوان ثالث شکل گرفته و فیلم بدون این دو قطعاً چیزی کم دارد. تیتراژ پایانی هم که مزین به «سلانه» حسین علیزاده است. اصلاح میکنم؛ بدون این سه.
تیتراژ نویسیهای شجریان در سینما
۴- «قلاب» و «رضا چلچله»/ ۱۳۵۰
چه شد که شجریان وارد دنیای تیتراژ شد
بهتازگی عباس بهارلو منتقد فیلم و پژوهشگر سینما در صفحه شخصیاش در اینستاگرام، با ذکر مثال اشاره کرد که شجریان در سال ۵۰، خطاط تیتراژ فیلمهای «قلاب» و «رضاچلچله» بود. شجریان یک سال قبلش رتبه ممتازی در خوشنویسی به دست آورده بود و هنوز با نام مستعار سیاوش بیدگانی بهعنوان خواننده با رادیو همکاری میکرد. نکته جالب این که تهیهکننده و بازیگر نقش اصلی هر دو فیلم رضا بیک ایمانوردی بود.
محمد بانکی تهیهکننده، کارگردان، بازیگر و عکاس ۷۶ ساله که عکاس هر دو فیلم بود، درباره دلیل همکاری شجریان ۳۱ ساله در این کارها به «ایران جمعه» میگوید: «آقای بیک ایمانوردی، رانندهای مشهدی به نام کریمی داشت که بعداً مسئول پخش استودیو RB شد. او با آقای شجریان دوست بود. برای همین هم ایشان را برای نوشتن تیتراژ معرفی کرد.»
وقتی از بانکی میپرسیم که آیا بیک و شجریان دیداری با هم داشتند یا عکس مشترکی از آنها موجود است؟ جواب میدهد: «آن موقع آقای شجریان معروف نبود. ممکن بود وقتی ایشان برای دیدن آقای کریمی به استودیو میآمد، آقای بیک را هم میدید اما بعید میدانم عکس مشترکی از آنها موجود باشد.»
این را که شجریان بعدها هیچ وقت اشارهای به حضور خطاطانهاش در این دو فیلم نکرد، احتمالاً باید به سطح کیفی پایین و فضای فیلمفارسی آنها مربوط بدانیم. از نکتههای جالب تیتراژ فیلم «قلاب» یکی هم این است که شجریان با خط نستعلیق اسم دو خواننده پرآوازه زن آن زمان را نوشت که ترانههایی در این فیلم میخوانند. آن موقع شاید هیچ کس حتی خود شجریان نمیدانست که خطاط آن دو فیلم، در آینده، به خوانندهای درخشان در موسیقی تبدیل میشود. او سالها قبلتر از این که اسم پوران را با خط خوش در تیتراژ یک فیلمفارسی بنویسد هم از یک شب تا صبح سعی کرده بود، آهنگ «ای سیمین بر عشوه مکن» پوران خانم را با سنتور بزند.
و سر آخر ایـــن که
یکی از نکتههای بامزه کارنامه شجریان در تیتراژنویسی هم مربوط به آخر فیلم «رضا چلچله» میشود. شجریان که خطش در تیتراژ اول، هماهنگی جذابی با عنوانبندی کارتونی با طراحی قاسمیوند (به عنوان سازنده تیتراژ) دارد، در آخر عنوانبندی پایانی، (حتما بنا به خواسته بیک) با خط نستعلیق مینویسد: خدا نگهدار، بزودی دیدار ما در فیلم «رضا چلچله و چراغ جادو». اما هرگز قسمت دوم این فیلم ساخته نشد. اگر هم ساخته میشد، شجریان دیگر بهن قدری در موسیقی و آواز معتبر و متبحر شده بود که نیاز به چیرهدستی و خوشنویسی برای سینما نداشت.