● محل تـولد: تبـریز
● درگـذشت: ١٧ آذر ١۴۰١ در تبریز
زندگینامه، آثـار و سوابق هنری
وی در کوچه قرهباغیهای تبریز به دنیا آمد. وی فرزند قلی خان سالار، معروف به ساری قلی خان، از طنزنویسان معروف آذربایجان بود. او پس از گذراندن دورهٔ اول متوسطه، در دبیرستان بدر تهران، به تبریز مراجعت کرد و از سال ۱۳۳۸ وارد هنرستان موسیقی شد. وی در خرداد ماه سال ۱۳۴۳، فارغالتحصیل و به عنوان معلم موسیقی در مدارس کرمانشاه به استخدام وزارت فرهنگ در آمد. او در اواخر سال ۱۳۴۷ به تهران منتقل و در گروه اپرای تهران مشغول به فعالیت شد و ضمن خوانندگی در گروه کُر اُپرای تهران پس از عزیمت و بازگشت از ایتالیا، با عنوان سولیست باس اُپرای تهران، نقشهای بسیاری را در اجراهای مختلف عهدهدار شد. استاد قرهباغی، دارای مدرک معادل دکترای آواز کلاسیک(درجه ی ١ هنری)؛ از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. ترومپت، ساز تخصصی اوست ولی با پیانو و ویولن نیز آشنایی دارد. به گونه ای که در کنار آموزش آواز، سالها به تدریس این سازها نیز پرداخته است. قره باغی پس از انقلاب اسلامی، در سازمان صدا و سیما، به همکاری با واحد موسیقی سازمان درآمد و در زمینهٔ سرودهایی با مضمون جنگ فعال شد. در مدت هشت سال جنگ، بیش از هشتصد سرود ساخت و در ایفای سلو و گروه کُر آنها نقش مهمی داشت. رهبری گروه کُر تالار وحدت، رهبری گروه کُر صدا و سیما، رئیس مرکز سرود و آهنگهای انقلابی، ریاست کمیته آواز کلاسیک خانه موسیقی، مسئول موسیقی رادیو و نایب رئیس کانون هنرمندان ایران از جمله سوابق مسئولیتی او محسوب میشود. اوّلین اجرای رادیویی وی در سال ۱۳۵۰، سرود: ای ایران بود که با همکاری ارکستر بزرگ رادیو تلویزیون ملی ایران با رهبری فرهاد فخرالدینی انجام گرفت. او در سالهای اخیر قطعاتی حماسی با عنوانهای سمفونی ارس و سمفونی خلیج فارس را آهنگسازی کرده و خوانده است. اما بیتردید اثری که بیش از هر کار دیگر او، از صدا و سیمای ایران پخش شده، سرود آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو با صدای اوست که موسیقی آن را احمدعلی راغب ساخته است و شعر آن را نیز زنده یاد حمید سبزواری سروده است. او در چند فیلم هم به عنوان خواننده، نوازنده و یا بازیگر حضور داشته است.
کتـاب متولد بهمن
خاطرات اسفندیار قرهباغی، خواننده قطعه: آمریکا ننگ به نیرنگ تو، از سوی دفتر نشر معارف منتشر شد. صدای اسفندیار قرهباغی دیگر این روزها با یک پدیده جهانی پیوند خورده است؛ پدیده استکبارستیزی. این صدا، واسطه و حاملِ شاخصترین قطعه موسیقایی ضداستکباریِ عصر ماست؛ همو که سرود جاودانه: امریکا ننگ به نیرنگ تو را در موقعیتِ خاص سال ١٣۵٩ خواند تا استکبار ستیزان، حنجرهای رسا در مواجهه با شیطان بزرگ داشته باشند.
کتاب خاطرات این چهره ماندگار موسیقی انقلاب، توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی تولید شده و توسط نشر معارف منتشر و توزیع میشود تا گوشهای از دنیای بزرگ تجربه موسیقی در عصر انقلاب، رونمایی شود. کتاب: متولد بهمن، از سری کتابهای تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی، حاصل ٢۰ ساعت گفتگو با اسفندیار قرهباغی است که همزمان با یومالله ١٣ آبان، در همایش تخصصی تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در مشهد رونمایی شده است در این کتاب، فرازها و مقاطع مهمی از سرگذشت موسیقی ایران، از سالهای دهه چهل و پنجاه به این سو، در قالب خاطرات استاد قرهباغی مرور شده است.
یکی دیگر از فصلهای مهم کتاب، بازخوانی رویدادها و تحرکات اهالی موسیقی، همزمان با روزها و شبهای منتهی به بهمن ۵٧ را شامل میشود؛ اما درخشانترین بخش کتاب، آنجاست که اسفندیار قرهباغی با ورود به مرکز موسیقی صداوسیما، همراه با جمعی از نامداران شعر و موسیقیِ آن روزگار، به خلق قطعات و آثار پرشکوه و ماندگاری مانند: امریکا ننگ به نیرنگ تو و صدها اثر دست میزند و مخاطب، با مرور خاطرات قرهباغی، به واقع تاریخ موسیقی انقلاب را نیز بازمیخواند. مصاحبه، تحقیق و تدوین این کتاب را روحالله رشیدی برعهده داشته است. چاپ اول کتاب: متولد بهمن؛ در ٢۴۰ صفحه، قطع رقعی و قیمت ١٢ هزار تومان عرضه شده و علاقمندان برای تهیه این کتاب و دیگر آثار دفتر نشر معارف میتوانند از طریق سایت پاتوق کتاب: www.ketabroom.ir یا دفتر مرکزی نشر معارف قم (۰٢۵٣٧٧۴۰۰۰۴) یا از طریق فروشگاههای پاتوق سراسر کشور اقدام نمایند.
خاطره سرود: امریکا امریکا
از امام دستخط تقدیر دارم
اسفندیار قره باغی، خواننده سرود معروف: امریکا امریکا؛ ننگ به نیرنگ تو، در مصاحبه با روزنامه شرق به برخی سئوالات پاسخ داد.
ماجرای ساخت سرود: امریکا امریکا چه بود؟
گویا شبی در جایی، مرحوم سیداحمد خمینی، با دو، سه نفر از اعضای صداوسیما صحبت میکنند و پیشنهاد میدهند که قطعهای مرتبط با آمریکا ساخته شود. حمید سبزواری شعری را مینویسد، احمدعلی راغب، رویش ملودی میگذارد و سید محمد میرزمانی تنظیمش میکند. بعد هم به خوانندهای که اسمش را نمیبرم، پیشنهاد میکنند که کار را بخواند. اما او قبول نمیکند و میگوید: من زن و بچه دارم. بعد هم سراغ من میآیند و کار را ضبط کردیم. فکر میکنم، از اول کار این سرود تا ضبطش جمعا ۴٨ ساعت طول کشید؛ یعنی همه شبانهروزی کار کردند تا سرود آماده پخش شود.
به تازگی هم قطعه دیگری درباره آمریکا ساختهاید که چند روزی است به مناسبت ١٣ آبان منتشر شده. چطور شد دوباره کار دیگری درباره آمریکا خواندید؟
در چند سال اخیر قطعاتی از این قبیل داشتهام که مهمترینشان: تیر نمرود بوده که برای کشتهشدگان هواپیمای مسافربری ایران خواندم. ناو آمریکاییها در این جنایت با شلیک به هواپیمای مسافربری ایران، ٢٩۰ نفر از هموطنان ما را کشت و پس از آن نیز به فرمانده این ناو نشان لیاقت داد. شما میدانید که آمریکا از ۲۸ مرداد به این طرف با ما چه کرده و امروز هم در خاورمیانه چهها میکند. به همین دلایل این قطعه را نوشتم. اسم این قطعه، سازش نمیپذیریم است و از من خواستند که ملودی آن هم نزدیک به ملودی همان آمریکا آمریکا باشد. شعرش را هم خودم سرودم و هفته گذشته آن را با بعضی اعضای ارکستر سمفونیک تهران ضبط کردیم. غیر از این تازگیها هم قطعهای درباره اسراییل ساختهام.
این قطعه منتشر شده؟
هنوز نه. اتفاقا در مسافرت آخرم به لبنان، در اوایل خرداد آن را خواندم. ما همراه ١۰۵ نفر میهمان سید حسن نصرالله بودیم و جالب است که همان روز در رادیوی اسراییل هم اعلام کرد که ١۰۵ نیرو از ایران وارد لبنان شده! در قانا، ما مخصوصا جلوی دیوار اسراییل که پر از دوربین و میکروفن اسراییلیها بود، آن را خواندیم.
در این سفر گروه کر همراه شما بود؟
نه. فقط خواننده من بودم. همانجا چند دقیقهای با بقیه گروه کار کردم که به جای کر، بخشهای مرگ بر اسراییل را بگویند. اتفاقا یک روحانی هم همراه ما بود که فکر کنم معاون وزیر بود و همراهی میکرد. من هم خود کار را خواندم. شب به بیروت برگشتیم و حدود ساعت سه صبح بود که اسراییل دو طرف هتل محل اقامت ما را با موشک زد.
نگران نبودید که با خواندن این سرود به نوعی تحریکشان میکنید؟
بله، این یک ریسک است. به هرحال همیشه این خطرات وجود دارد. در همین خانه خودم هم ممکن است، هرکس در هر شکلی بیاید و در بزند. من هم در را برایش باز کنم و بعد هم اتفاقی برایم بیفتد.
شما از موسیقیدانانی بودید که در سالهای پس از انقلاب در رادیو و تلویزیون بسیار فعال بودید، اما در عین حال مخصوصا در سالهای اخیر، بسیار از سازمان صداوسیما نقد داشتهاید.
ببینید صداوسیما با موسیقی قهر است یا بهتر بگویم اصلا تکلیفش با آن مشخص نیست. از یک طرف میخواهد بگوید که ما بسیار مقید هستیم و با موسیقی کار نداریم و از طرف دیگر مجبور و محکوم است که موسیقی را در تمام برنامههایش داشته باشد. من همیشه گفتهام، لطفا صداوسیما حداقل با من صحبت از حلال یا حرام بودن موسیقی نکند. چون هیچ تخصصی در موسیقی ندارید. شما افرادی هستید مثل خود من، چه حقی دارید که به من درس علوم دینی بدهید؟ در این مملکت مقام معظم رهبری هستند و هر وقت صلاح بدانند، دستور میدهند که موسیقی پخش نکنید. پس وقتی چنین دستوری صادر نکردهاند، یعنی آزاد است و باید کار کرد. من از حضرت امام مدال طلای جنگ به گردن دارم، دستخط امام را روی میزم دارم که از من تقدیر کردهاند، پس حرف برای اظهارنظرهای دیگر نمیماند. حضرت آیتالله خامنهای صراحتا به ما اعلام کردهاند که موسیقی را نجات دهید. موسیقی را نجات دهید یعنی چه؟ یعنی سرش را ببرید؟!