غلامعلی امیر نوری

تـولد: ١ دی ١٣١٧

محل تـولد: زاهـدان

زندگی‌نامه، آثـار و سوابق هنری
وی کار خود را قبل از انقلاب اسلامی، در رادیو زاهدان که تازه افتتاح شده بود، در تابستان ۱۳۳۸، به عنوان گوینده، نویسنده، تهیه‌کننده، بازیگر و… آغاز کرد. در دوران خدمت، در رادیو نیروی هوایی آن زمان مشغول به کار شد و پس از آن در اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۲ وارد رادیو ایران شد و کار خود را بطور رسمی ادامه داد. استاد امیر نوری، تا به امروز در برنامه‌های مختلف رادیویی گویندگی کرده است که یکی از کارهای برجسته او، خواندن دکلمه دعای ربّنا، با صدای محمدضا شجریان است. وی بیش از پنج دهه است که در رادیو فعالیت می‌کند، خود را عاشق رادیو می‌داند و کاملا به آن تعصب دارد. عشق به شعر و ادبیات در تمام صحبت‌هایش جلوه‌گری می‌کند. از نظر وی، هر کاری که می‌خواهید یاد بگیرید تا وسیله زندگی‌تان باشد، باید عاشقانه دوست داشته باشید. او از معدود گویندگانی است که نه تنها به زبان معیار تسلط کافی دارد بلکه با قوانین و قواعد آن آشناست. از ایشان نقل شده است: پدرم مدتی معلم بود و بعد هم به عنوان کارمند در وزارت دارایی مشغول به فعالیت شد. او از همان دوران بچگی برای ما داستان، شعر و ادبیات (غزل‌های حافظ، شاهنامه، داستان‌های هزار و یک شب، مختارنامه و…) می‌خواند. هنوز مدرسه نمی‌رفتم که من را به خانه همسایه‌مان که فامیلمان هم بود، فرستاد که کتاب بگیرم سپس آن را باز کردم تا ببینم پدرم چه کتابی را می‌خواند؛ نوشته‌هایی به شکل رمز و اشاره وجود داشت؛ بنابراین علاقه‌مند شدم تا یاد بگیرم. در واقع از همان زمان صدا و خواندن شعر در گوش من بود. خانه ما در محله شاپور، کوچه وزیرنژاد بود و به دبیرستان حکیم نظامی می‌رفتم، زمان زنگ تفریح شعر و داستان می‌خواندم و ادای گوینده‌ها را برای بچه‌ها درمی‌آوردم و همه هم گوش می‌دادند و خوششان می‌آمد. برخی شب‌ها هم در خانه خودمان یا عموی من در خانی آباد، کتاب اجاره می‌کردیم. آن زمان در مولوی کنار مدرسه دخترانه ایران، یک کتاب فروشی قرار داشت و ما از آن جا کتاب را شبی یک ریال اجاره می‌کردیم و زمستان‌ها زیر کرسی می‌گفتند من کتاب را بخوانم و بقیه گوش می‌دادند. دبیر ادبیات ما در دبیرستان که ناظم هم بود، زمانی که فهمید به شعر و ادبیات علاقه دارم و شعر هم می‌گویم، ساعت‌هایی که بیکار بودیم با من روی وزن شعر و تقطیع شعر کار می‌کرد. آقای قوامی، زمانی که دید من علاقه‌مند هستم و توانایی دارم یک دوره مجله سخن که درباره تقطیع عروضی و علمی شعر بود و توسط پرویز خانلری نوشته شده بود را خرید و به من هدیه کرد که هنوز آن را نگه داشته‌ام.

وی می‌افزاید: پدرم به وزارت دارایی زاهدان منتقل شده بود و من در آن زمان در حال دیپلم گرفتن بودم؛ بنابراین بعد از اینکه امتحان‌های دیپلم را دادم به زاهدان رفتم. رادیویی در زاهدان تازه افتتاح شده بود و آگهی کرده بودند که گوینده، همکار و نویسنده می‌خواهند. من به دلیل اینکه می‌دانستم به این کار علاقه‌مندم و توانایی هم دارم، به آدرس آگهی رادیو رفتم؛ گفتم که برای گویندگی آمده‌ام. سپس آقای محیط‌زاده، یک دستگاه پرتابل آورد که صدای من را ضبط کند و من هم مطلبی را خواندم. آقای داوود فخر، مدیر رادیو که بعدها با هم دوست شدیم، صدای من را شنید و گفت ضبط کافی و خوب است. من هم از همان لحظه کارم را در آن جا شروع کردم. ابتدا در آن جا گوینده بودم اما به دلیل اینکه توانایی داشتم نویسندگی کردم و تهیه‌کننده، بازیگر، کارگردان هم شدم. خوشبختانه آن زمان به خصوص در شهرستان فردی که این توانایی را داشت می‌توانست همه کار بکند.

بعد از مدتی باید برای سربازی به تهران می‌آمدم و داوود فخر گفت می‌توانیم برایت معافی بگیریم اما بعد از مشورت با خانواده و دوستان به این نتیجه رسیدم که بهتر است خدمت خود را انجام دهم. آماده به خدمت گرفتم و قرعه‌کشی کردند و شش ماه بعد باید خدمت می‌رفتم. یک رادیویی انتهای خیابان نیروی هوایی، در باشگاه افسران نیروی هوایی وجود داشت که نام آن: رادیو نیروی هوایی بود و فهمیدم این رادیو برای گویندگی، نویسندگی و بازیگری نیرو می‌خواهد. این رادیو از ۹ صبح تا یک بعدازظهر و از ۵ عصر تا ۹ شب برنامه‌های مختلف داشت و مردم هم گوش می‌کردند؛ بنابراین در امتحان شرکت کردم و حدود ۲۰۰ یا ۳۰۰ نفر هم آمده بودند؛ دو روز بعد اعلام کردند که نفر اول شده‌ام. من تا شروع خدمت در برنامه‌های تلفنی و نمایشی کار می‌کردم. او با اشاره به دوره خدمت سربازی خود می‌گوید: روز دوم خدمت در سلطنت‌آباد، بعد از رژه در حال استراحت بودم که یک ماشین جیپ به وسط میدان آمد و محسن فرید از دوستان رادیویی من از آن پیاده شد و با صدای بلند گفت: مژده بده یک نامه برای تو از رادیو نیروی هوایی گرفتم تا هفته‌ای دو روز به رادیو نیرو هوایی بیایی و کارت را ادامه بدهی. من از این مساله بسیار خوشحال شدم و روزهای دوشنبه و پنجشنبه‌ به رادیو نیروی هوایی می‌رفتم. متأسفانه وسط دوره خدمت، پدرم فوت شد به همین دلیل معافی گرفتم اما شش ماه کارهای مختلف انجام دادم تا اینکه دوستانم گفتند تو که توانایی داری به رادیو ایران برو.

این گوینده پیشکسوت درباره شروع فعالیت خود در رادیو ایران خاطرنشان می‌کند: یک روز به رادیو ایران در میدان ارگ رفتم و پسر عمه من، آقای صدرایی؛ که در آموزش و پرورش بود و دبستان داشت، من را به رادیو معرفی کرد. بعد از اینکه قطعه‌ای شعر و چند مطلب خواندم، گفتند هفته آینده بیا. هفته بعد رفتم تا جواب خود را بگیرم، آقایی به نام قرچه‌داغی، که مسوول هماهنگی بود، گفت یادمان رفت صدای تو را گوش کنیم. الان صدا را می‌گذارم تا استاد روحانی و سعادت گوش دهند. صدای من را گذاشت و بلند کرد در همین زمان استاد تقی روحانی آمد و گفت صدای توست؟ گفتم بله؛ گفت ماندگار می‌مانی. سپس استاد محمود سعادت گفت صدای توست جوان؟ گفتم بله؛ گفت خوب است، تمبر صدای من را دارد. خانم عاطفی آمد و گفت به به چه صدای خوبی. سپس آقای ثابت ایمانی آمد و گفت قبول شدی؟ گفتم ظاهرا و آقای قرچه‌داغی گفت: آقای روحانی و سعادت خوششان آمد و قبولش کردند. ایمانی گفت به به، خدا تو را برای من رساند. گفتم چرا؟ گفت من عصر کشیک رادیو هستم و بیرون کار دارم و هر کاری کردم کسی جای من بماند، همه کار داشتند. حالا تو که قبول شدی جای من می‌مانی، بیا برویم تا رادیو را به تو نشان دهم؛ بنابراین من را به پخش رادیو و اتاق فرمان برد. قانون رادیو این بود که افراد تازه وارد در رادیو پنج، شش ماه تا یک سال اعلام برنامه می‌کردند تا با فضا مأنوس شوند؛ بنابراین من هم از همان روز شروع کردم و تا سه ماه اعلام برنامه می‌کردم. زمانی که متوجه شدند من توانایی دارم، برنامه‌ای به نام: رادیو در ۲۴ ساعت آینده را به من دادند تا کنار خانم مولود کنعانی، که تازه به رادیو آمده بود، اجرا کنم. خوشبختانه ظرف یک یا دو ماه چند تقدیر و تشویق گرفتیم به دلیل اینکه خوب کار کرده بودیم.

استاد نوری به فعالیت‌های کاری خود در حوزه خبر اشاره می‌کند و می‌گوید: چند استودیو در ساختمان رادیو وجود داشت که روزی با چند کاغذ خبر و نوار ۱۵ دقیقه‌ای به یکی از استودیوها رفتم. آقای معینیان مدیر رادیو بود و گفت نوری چه کار می‌کردی؟ گفتم در استودیویی که خالی بود، خبر تمرین می‌کردم؛ آفرینی به من گفت و دستور داد که از دو یا سه روز بعد خبرهای سه دقیقه‌ای را سر هر ساعت من بخوانم. بعد که دیدند توانایی دارم، اجازه دادند که خبر مشروح هم سر ساعت‌های ۷ و ۸ صبح، ۲ بعدازظهر و ۹ شب بخوانم. بعد از مدتی،از میان تعدادی شرکت‌کننده، برای برنامه شعر و موسیقی آقای سهیلی انتخاب شدم و برنامه کاروان شعر و موسیقی را هم اجرا کردم.

وی با بیان خاطره‌ای ادامه می‌دهد: روزی در برنامه: فرهنگ مردم، که با مرحوم اِنجوی همکاری می‌کردم، صبح و ظهر خبر مشروح را خوانده بودم و غروب، استاد فرازمند که مسوول خبر شده بود گفت امیر شب هم بمان و خبر بخوان، چون آقای روحانی نمی‌آید. ماندم و ساعت ۹:۳۰ که از استودیو بیرون آمدم، استاد فرازمند را دیدم که در هال رادیو قدم می‌زند. گفتم چرا نرفتی؟ گفت چون تو با اینکه خسته بودی قبول کردی بمانی و خبر بخوانی، بنابراین ماندم تا تو را به شام ببرم که خستگی‌ات در برود. این نشان می‌دهد که مدیران آن زمان چه میزان قدرشناس بودند.

مصـاحبه
صدای گوینده به رادیو هویت می‌دهد
تپق زدن و اشتباه در رادیو، بوده و همیشه خاطره است؛ اما زبان فارسی زبانی خوش‌آهنگ و خوش‌نوا و بسیار غنی است که در عین حال نیز بسیار مشکل است و همه چیز آن باید همراه باشد. ذهن گوینده باید دائم فعال باشد و کاری را که اجرا می‌کند با تفکر انجام دهد. رادیو در گذشته، قدر داشته‌هایش را بیشتر می‌دانست و الان این طور نیست. برخی از مدیران و مسوولان رادیو فکر می‌کنند گویندگی یک نوع حرف زدن است و نمی‌دانند زبان رادیو و زبان معیار، زبان و لهجه‌ای است که بعد از رادیو به وجود آمده و دارای قوانین خاصی است که این قوانین در ذات خود زبان است و عده کمی به این مساله اشراف دارند. از نظر زبان‌شناسی، بچه‌ها تا پیش از دبستان، با هسته اصلی زبان آشنا می‌شوند که این در ناخودآگاه افراد وجود دارد و از آن تا پایان عمر استفاده می‌کنند و در طول سالیان، تنها تعداد واژگان در ذهن آنها بیشتر می‌شود. پس کسی که می‌خواهد به طور حرفه‌ای از زبان استفاده کند مثل گوینده باید اطلاعاتش را از سطح ناخودآگاه به سمت خودآگاه سوق دهد، چون کوچک‌ترین تغییر آوایی موجب تغییر معنا می‌شود.

با این توصیف، انتظار شنونده از گوینده چیست؟
تصور کنید در یک برنامه رادیویی، یک استاد مبرز دانشگاه، به عنوان کارشناس دعوت می‌شود که به طور مثال استاد ادبیات هم هست… این استاد ممکن است لهجه یا نقص تلفظ داشته باشد؛ در هر دو حالت شنونده هیچ اعتراضی نمی‌کند؛ اما اگر درصد کمی از هرکدام از این اشکالات را یک گوینده داشته باشد، شنونده بلافاصله واکنش نشان می‌دهد و اعتراض می‌کند … به دلیل‌ اینکه تمام توانایی استادان دانشگاه‌ها در انتقال نوشتاری است در حالی که رادیو، تمام اطلاعاتش را از طریق گفتار به شنونده منتقل می‌کند که این انتقال توسط گوینده صورت می‌گیرد و او باید با تبحر مطالب را به زبان بیاورد. صدای گوینده، صدای رسمی رادیو است و شنونده می‌خواهد از این صدای رسمی، صحبت کردن را یاد بگیرد که این موضوع در ناخودآگاه، جنبه آموزشی دارد و بسیاری از این مساله بی‌اطلاعند. چون اغلب افراد گمان می‌کنند زبان فقط شامل دستگاه‌های دستورزبان و واژگان است، در حالی که زبان، دستگاه سومی به نام تلفظ هم دارد.

تاکید زیادی روی زبان معیار و بیان معیار دارید. آیا این دو با هم تفاوتی دارد؟
خیر، هر دو یکی است. وقتی می‌گوییم زبان، در حقیقت دو نمود گفتاری و نوشتاری مدنظر قرار می‌گیرد. پس زمانی که می‌گوییم زبان معیار هر دو مورد و وقتی می‌گوییم بیان معیار، بیان و گفتار مدنظر ماست.

شما می‌دانید که امروز هر قشری به شیوه خاصی حرفی‌ می‌زند که اتفاقا در جامعه خیلی رایج شده است. این نوع گویش‌ها یا این شیوه‌های حرف زدن، در برنامه‌های رادیویی چه جایگاه و کاربردی می‌تواند داشته باشد؟
ما یک زبان رادیو داریم که از دهان گوینده می‌شنویم و باید قاعده‌مند باشد، در واقع همان زبان یا بیان معیار. اما رادیو می‌تواند از شخصیت‌های مختلف، یا از کارشناسان و استادان و حتی از مردم در برنامه‌هایش استفاده کند؛ یا حتی در یک نمایشنامه، تیپ‌های مختلفی را قرار دهد که هر یک معرف یک قشری از جامعه باشد‌ که در کل همگی آنها می‌توانند زبان و لهجه و بیان خاص خود را داشته باشند و حرف بزنند. در بعضی‌ برنامه‌ها؛ هم می‌شود تیپ‌های طنز و کمدی ارائه شود. متاسفانه چند سال است که واژه‌های مخفی یا به اصطلاح زبان مخفی، به صورت واژه‌نامه چاپ شده که این بزرگ‌ترین خیانت به زبان فارسی بوده است. این زبان و این نوع گفتار در این شکل و نمود، همیشه در جامعه وجود داشته اما هرگز وارد حوزه رسمی و نوشتاری نشده بود. بیان این واژه‌ها از دهان یک تیپ، هیچ اشکالی ندارد، ولی اشتباه رادیو این بوده که اجازه داد این واژه‌ها وارد زبان رسمی گویندگان شود و اضافه بر آن لحن نامناسبی هم همراه آن شد. زبان رسمی،‌ همیشه مورد نیاز مردم جامعه است، چون مردم به واسطه آن آموزش می‌بینند؛ ولی سودجویی و کم اطلاعی باعث شد این اتفاق در رادیو بیفتد. با این حال افراد فرهیخته و باسواد هرگز این کار را نمی‌کنند چون می‌دانند به فرهنگ جامعه لطمه وارد می‌شود.

اما خیلی‌ها به همین شیوه صحبت می‌کنند.
هر سنی و هر قشری، برای خود زبان و گویش خاصی دارد که هیچ وقت واژه‌های آن از بین نمی‌رود. اما اگر هریک از افراد، به محض ورود به جامعه و یک محیط اجتماعی و فرهنگی، دیگر از آن زبان خاص قشر و سن خود استفاده نمی‌کنند و به صورت رسمی‌تر با اطرافیان خود حرف می‌زنند. پس وجود این زبان غیرقابل انکار است، اما نباید وارد حوزه رسمی فرهنگی اجتماع شود.

از شروط اصلی موفقیت یک گوینده رادیو بگویید.
زیباترین هنر کلامی را شاعران خلق می‌کنند که برای خلق این زیبایی استعداد نهانی و لطف خداوندی نیاز است که اگر تحصیل و یادگیری علم بیشتر صورت بگیرد، آن استعداد و ذوق پرورش می‌یابد و به کمال می‌رسد. هر آفرینش هنری، به این دلیل به وجود می‌آید که دیگران آن را ببینند و بشنوند و لذت ببرند که این به کسب دانش و علم احتیاج دارد. زمانی که اکتساب علم صورت می‌گیرد، گسترش و رشد آن نیز اهمیت پیدا می‌کند. در این حال دو مسیر پیش روست: راه گفتار و راه نوشتار و البته هر دو به صورت رسمی و قاعده‌مند. انتقال نوشتار بر عهده استادان است و انتقال گفتار بر عهده گویندگان. پس یک گوینده باید در حد یک استاد دانشگاه درک و دریافتش را بالا ببرد و هر روز آن را افزایش دهد. گوینده به صرف این که فقط حرف بزند که نمی‌تواند گوینده شود. مثل کسی که فقط چیزی را پشت‌نویسی می‌کند و نمی‌تواند به خودش بگوید: نویسنده. منتهی نکته‌ای که خیلی مهم است استعداد و توانایی یک گوینده است که در نمود گفتاری بروز پیدا می‌کند و یک استاد در نمود نوشتاری می‌تواند داشته‌هایش را بروز دهد. در نهایت مطلب مهم اکتساب علم و دانش توسط هر دو است: هم استاد و هم گوینده.

گفتار هم مثل نوشتار قواعد و قانون دارد؟
بله. درست است که نمود گفتاری سابقه کوتاه شصت هفتاد ساله دارد و از زمانی که قواعد و قوانینش شناخته شده، بیست سی سال می‌گذرد، ولی مثل نمود نوشتاری که سابقه هزار ساله دارد، دارای دستور و قواعد است.

مکانیزم صدا و شیوه‌های صداسازی چگونه صورت می‌گیرد؟
صداسازی، یک کار کارگاهی و عملی است که طی تمرین‌های متعدد و مختلف صورت می‌گیرد. در اغلب مواقع بیشتر عضلات ما در حال انقباض است و ورزش کردن این امکان را می‌دهد که عضلات را از این حالت دربیاوریم و آنها را به آرامش برسانیم. با این حساب نصف بیشتر تارهای صوتی ما در حال انقباض است. پس با تمرین‌ها و فنونی که وجود دارد، می‌توان این تارها را فعال کرد. وقتی تارهای صوتی فعال می‌شوند، سه حفره طنین‌انداز گلوگاه، دهان‌ و بینی باز می‌شوند که باعث می‌شود صدا گردش و طنین خوش‌آهنگ پیدا ‌کند و البته که این یک کار کارگاهی است.

زمانی که کار گویندگی را شروع کردید، فکر می‌کردید روزی عنوان گوینده شاخص رادیو را از آن خود کنید و گویندگان جوان هم از شما درس‌های زیادی یاد بگیرند؟
طبیعی است هر فردی در دوران کودکی و نوجوانی‌اش آرزوهایی دارد و با عشق و علاقه خاصی رویاهایش را دنبال می‌کند. من هم این طور بودم. از آنجا‌ که به ادبیات علاقه داشتم برخی مواقع شعر می‌گفتم و جشن‌های مدرسه را اجرا می‌کردم. می‌دانستم برای این کار مناسب هستم، حتی به یاد دارم در آن سال‌ها وقتی زنگ تفریح می‌شد در کنار بچه‌ها از گویندگان معروف آن دوره تقلید می‌کردم. در مجموع با پشتوانه تجربه و اطلاعاتی که داشتم این حرفه را انتخاب کردم. از همان سال‌ها زیر نظر استادان حرفه‌ای، ادبیات را ‌آموختم. ناظم مدرسه، معلم ادبیاتمان بود و او کمکم ‌کرد‌ بیشتر به ادبیات علاقه‌مند شوم. الان پنجاه و اندی سال است که در رادیو کار می‌کنم. کارم را از رادیو زاهدان شروع کردم و از سال ١٣۴٢ وارد رادیو ایران شدم. در طول این سال‌ها عاشقانه کار گویندگی را در رادیو انجام دادم. البته موقعیت‌های مختلف برایم پیش آمد و کارهای نان و آب‌دار پیشنهاد شد، اما انجام ندادم و مرتب به دنبال درک بیشتر ادبیات بودم تا بتوانم قواعد زبان معیار را در کارم رعایت کنم.

آیا پشیمان نیستید آن کارها را نپذیرفتید؟
نه، اصلا پشیمان نیستم. من اگر یک بار دیگر هم متولد شوم باز هم حرفه گویندگی را انتخاب می‌کنم. این کار را دوست دارم و در اقیانوس ادبیات فارسی توانسته‌ام چیزهای زیادی را کشف کنم. بخش زیادی از موفقیتم بخاطر داشتن استادان حرفه‌ای است که از آنها درس‌های زیادی یاد گرفتم. وقتی کسی عاشقانه کاری را دنبال کند، هرگز فراز و نشیب‌های زندگی خسته‌اش نمی‌کند و با علاقه کارش را انجام می‌دهد.

شما در طول این سال‌ها بیشتر گویندگی برنامه‌هایی با محوریت ادبیات فارسی را به عهده گرفته‌اید. علاقه خودتان است که گویندگی چنین برنامه‌هایی را می‌پذیرید یا تصادفی پیش آمده است؟
علاقه شخصی‌‌ام به ادبیات است. به همین دلیل گویندگی برنامه‌هایی با این محوریت را می‌پذیرم. به یاد دارم وقتی استاد روانشاد، مسئول خبر شدند، من را گرداننده خبرهای صبح کرد و به مدت یک سال و نیم تا دو سال، گوینده خبر هم بودم. در واقع از سال ١٣۴٢ تا ١٣۵۰، گویندگانی که توانایی‌های زیادی داشتند، هم خبر می‌خواندند و هم این‌ که گویندگی برنامه‌های مختلف را به‌ عهده داشتند. بعد از آن که رادیو و تلویزیون ادغام شد گویندگان خبر فقط خبر می‌خواندند و برنامه‌های دیگر را اجرا نمی‌کردند. تا این ‌که مرحوم استاد شادروان انجوی، به من گفت‌: چرا من به جای این‌ که گوینده خبر باشم به دنیای ادبیات برنگردم و گوینده برنامه‌های ادبیات نباشم؟ او به من گفت‌ تا وقتی خبر می‌خوانم زبان حکومت و دولت هستم، اما وقتی گوینده برنامه‌های ادبیات فارسی باشم می‌توانم نماینده سرزمینم باشم و توانایی‌هایم را بیشتر نشان بدهم و بعد از آن من گویندگی خبر را رها کردم.

شما از معدود گویندگانی هستید که نه‌تنها بر زبان معیار تسلط کافی دارید، بلکه همیشه آن را رعایت می‌کنید، اما برخی گویندگان جوان خیلی پایبند به زبان معیار نیستند. شما این مساله را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
من مخالف صددرصد این مساله هستم. زبان فارسی یک بیان موسیقایی دارد که با زبان‌های دیگر متفاوت است. بیش از ٩۰ درصد واژه‌های زبان فارسی یک هجایی است و هر هجا، مرز و محدوده‌ای دارد که اگر به واژه‌های قبل از خودش بچسبد یا در حقیقت ترکیب شود واژه تازه‌ای می‌سازد، پس در بیان فارسی باید کمال دقت را به کار برد تا ترکیب پسوند و پیشوند و تغییر معنی بوجود نیاید. بنابراین گوینده نباید به بهانه این ‌که‌ برای طیف خاصی مثل جوانان برنامه اجرا می‌کند این قوانین را زیر پا بگذارد یا در آنها تغییری بدهد. باید توجه داشته باشد ‌مردم از هر‌ طبقه‌ای که باشند، بیان معیار را از رادیو و از زبان گوینده آموختند. پس گوینده قبل از هر چیز باید نقش آموزش خود را در اشاعه بیان معیار ایفا و اصول این بیان را رعایت کند. ما یک زبان رادیویی داریم که از طریق گوینده آن را می‌شنویم و باید قاعده‌مند باشد. رادیو می‌تواند از شخصیت‌های مختلف‌ یا از کارشناسان در برنامه‌هایش استفاده کند‌ یا در یک نمایشنامه و برنامه طنز تیپ‌های مختلفی قرار دهد که هریک نماینده قشری از جامعه باشند و هر کدام از آنها می‌توانند زبان، لهجه و بیان خاص خود را داشته باشند. در بعضی‌ از برنامه‌ها هم تیپ‌های طنز و کمدی ارائه شود. مثل برنامه‌ صبح جمعه با شما، یا جمعه ایرانی. معتقدم اگر گوینده‌ای به دنبال یک بیان متفاوت به غیر از زبان معیار است باید این مساله را در برنامه‌های تفریحی و طنز تجربه کند، نه در یک برنامه رسمی. من این شیوه‌های اجرای تازه و جدید را مغایر با اصول زبان فارسی می‌دانم. امیدوارم گویندگان جوان زبان معیار را رعایت کنند.

به ادبیات برگرد تا زبان ملت، تمدن و فرهنگ ایران باشی
استاد نوری در ادامه با تاکید بر اهمیت زبان فارسی اظهار می‌کند: استاد رضا سجادی، تورج فرازمند، ابوالقاسم انجوی و مهدی سهیلی بر زبان فارسی دقت بسیار داشتند. آن زمان من فهمیدم که زبان فارسی یکی از کامل‌ترین، تواناترین و در عین حال موسیقایی‌ترین زبان دنیاست. در هیچ فرهنگ و زبانی ما نظیر آثاری مانند: شاهنامه فردوسی، گلستان و بوستان سعدی، غزل‌های حافظ، خمسه نظامی و شعرهای عطار را نداریم.

این گوینده پیشکسوت به فعالیت خود در عرصه ادبیات اشاره و بیان می‌کند: گفته بودند که گویندگان خبر کار دیگری انجام ندهند و استاد فرازمند هم من را برای خبر انتخاب کرده بود. ساختمان جام جم حدود سال ۱۳۵۰ افتتاح شده بود که بیابان برهوت بود و من در آن زمان به پخش قدیم تلویزیون و رادیو می‌رفتم و خبر می‌خواندم. در همین دوره بود که روزی با استاد انجوی به شیراز رفتم به دلیل اینکه می‌خواست گزارشی تهیه کند. در همان زمان او گفت: تو در زمینه شعر و ادبیات توانایی بیشتری داری؛ البته به خبر هم مسلطی و خوب می‌خوانی اما می‌دانم عشق و علاقه بیشتری به ادبیات داری. او گفت تا زمانی که خبر می‌خوانی فقط زبان حکومت هستی، بنابراین به ادبیات برگرد تا زبان ملت، تمدن و فرهنگ ایران باشی. به تهران که آمدیم با استاد فرازمند صحبت کردم تا در نهایت قبول کرد من دوباره به کار ادبیات و فرهنگ برگردم و دوباره برنامه کاروان شعر و موسیقی، فرهنگ مردم و برنامه خانواده را اجرا کردم. بعد از مدتی با همکاری خانم پژوهش، رضایی و امیر معز، در استودیو ۱۴ میدان ارگ برنامه: سلام بامدادی را ضبط می‌کردیم که بعد از خبرهای ساعت ۷ تا ۸ صبح پخش می‌شد. سردبیر این برنامه علی رسولی و مسوول برنامه آقای فرازمند بود. یک روز آقای فرازمند به سردبیر گفت چرا تحولی ایجاد نمی‌کنی؟ برنامه یکنواخت شده است. به همین دلیل ۳۰ یا ۴۰ طرح آورد و گفت این‌ها را نوشتم تا هر هفته با تنوع اجرا کنی. او فرد متبحر، بهترین گوینده و مترجم بود و درباره ادبیات، شعر و زبان فارسی به خوبی می‌دانست. روزی که جلسات شورای برنامه‌ها بود همه دعوت می‌شدیم و آقای معینیان هم می‌آمد، برنامه‌ای را انتخاب می‌کردند تا پخش شود و همه روی آن نظر می‌دادند. قسمت‌های خوب، برجسته و ضعیف را می‌فهمیدند و توضیح می‌دادند. یک آموزش فوق‌العاده بود و بازشنوایی برنامه، فوق‌العاده تأثیر مثبت داشت.

ضدانقلاب‌ها به رادیو آمدند و ما از زیر میز گویندگی می‌کردیم!
رادیو و تلویزیون جایگاه خود را دارند و هیچ کدام نباید همدیگر را تحت‌الشعاع قرار دهند. رادیو یک رسانه گرم است که همه جا قابلیت استفاده دارد. شما مشغول هر کاری باشی، می‌توانید به رادیو هم گوش دهید؛ اما تلویزیون به دلیل اینکه تصویر دارد باید یکسره حواس خود را به تصویر بدهید. قسمت پخش رادیو، به تدریج به جام جم منتقل شد و ساختمان ۱۳ طبقه‌ای ساخته و کارهای تلویزیونی شروع شد. در آن مقطع برای کارهای تلویزیونی به ما پیشنهاد شد اما راغب نبودیم؛ البته با استادانی که از قبل در رادیو کار می‌کردند و آشنا بودیم، همکاری می‌کردیم. من عاشق رادیو بودم و به طور رسمی رادیو را برای تلویزیون رها نکردم. شبی که ضدانقلاب‌ها به رادیو حمله کردند، من در رادیو بودم که چراغ‌ها را خاموش کردیم و زیر میز رفتیم و گویندگی ‌کردیم! سپس گفتند نیروهای انقلابی آمده‌اند و ما را نجات دادند. ما در همه لحظه‌ها باید کارمان را انجام می‌دادیم. مدیر رادیو بعد از انقلاب رضا قطبی شد. کار من بیشتر در پخش بود و برنامه خانواده را اجرا می‌کردم. برنامه‌های دیگر قبل از انقلاب و شروع انقلاب قطع شده بود ولی برنامه خانواده را هنوز اجرا می‌کردم. آقای قطبی گفتند: همه کسانی که قبل انقلاب هر جا بودند الان هم در جای خود باشند؛ بنابراین من هم در پخش ماندم تا اینکه میدان ارگ هم فعال شد. گاهی پخش بودم اما بیشتر به میدان ارگ می‌آمدم. برنامه‌هایی که در میدان ارگ شروع کردیم برنامه در انتهای شب و سیمای فرزانگان بود. من فقط به این کار بسنده نمی‌کردم چون علاقه به آموزش داشتم. من هنگام کار در رادیو، در دانشگاه تهران ادبیات فارسی و زبان‌شناسی می‌خواندم. بعد از انقلاب در یک یا دو دبیرستان ادبیات درس می‌دادم که من را با آموزش نزدیک کرد. سپس حس کردم ادبیات دانش‌آموزان ضعیف شده و خود دبیران هم مشکل دارند؛ بنابراین با همسرم که به ادبیات علاقه‌مند بود و حتی مدتی همکار من در رادیو فرهنگ شد، تصمیم گرفتیم از کتاب‌های اول ابتدایی تا مقاطع بالاتر، نوارهایی را تهیه کنیم.

برای بزرگداشت حافظ و نظامی آلبوم‌های موسیقی تهیه کردیم
استاد نوری به تهیه آلبوم برای بزرگداشت شاعران اشاره کرد و گفت: میدان ارگ رادیو یک مدیر عمومی به نام مرحوم مسعود گنجه‌ای داشت که با شرکت انتشاراتی سروش و مدیرش مهندس مهدی فیروزان دوستی داشت. گنجه‌ای گفت می‌خواهی با فیروزان آشنا شوی و کاری کنی؛ گفتم بله. سال ۶۷ بزرگداشت حافظ در شیراز بود و من به فکر افتادم که برای بزرگداشت حافظ یک آلبوم حاوی دو کاست فراهم کنم و طرحش را به مهندس فیروزان دادم که خوشش آمد. قرار شد که زندگی حافظ را به چهار دوره جوانی و زندگی در عهد شاه ابواسحاق اینجو، امیر مبارزالدین، دوره شاه شجاع و یحیی (پسران مبارزالدین) و دوره آخر دوران جاودانگی حافظ؛ غزل‌هایی که تاریخ ندارند ولی جاودانه است، تقسیم کردیم. برای هر دوره از آرشیو، موسیقی گرفتیم. دو کاست در یک آلبوم بود که شامل یک موسیقی و یک آواز از بنان و محمودی خوانساری می‌شد. طرح را به وزارت ارشاد برای تصویب دادم اما تصویب نکردند. گفتند بنان و محمودی خوانساری چون خوانندگان دوره قبل بودند، نباید استفاده شوند؛ گفتم فقط در شیراز برای بزرگداشت حافظ پخش می‌کنیم، بنابراین در مجوزی که به من داد نوشت فقط در شیراز. بزرگداشت با حضور دوستان رادیویی برگزار شد و یک ماه بعد از وزارت ارشاد تلفن زدند و گفتند به ما کلک زدی؟! این صداها را در بین مهمانان پخش کردی و در همه جای ایران پخش شده است. بعد از آن بود که رادیو و تلویزیون، آواز بنان و خوانساری را پخش کرد. در بزرگداشت حکیم نظامی هم باز یک آلبوم دو کاسته از زندگی نظامی به نام آفاق عشق نظامی تهیه کردم و فریدون شهبازیان قبول کرد که تمام موسیقی‌ها را فراهم کند و مهندس فیروزان پیشنهاد داد که از حسام‌الدین سراج به عنوان خواننده در این کار بهره ببریم. هنوز بسیاری از دوستان و استادان دانشگاه می‌گویند به این کاست‌ها گوش می‌دهیم و من هم به فکر افتادم که در قالب سی‌دی آن را عرضه کنم. در بزرگداشت فردوسی هم باز یک آلبوم دو کاسته از هفت خان رستم، زندگی فردوسی و کل شاهنامه همراه با موسیقی و نقالی تهیه کردیم. با توجه به این سه آلبوم با مهندس فیروزان حرف زدم تا کاست‌ها و نوارهایی را تهیه کنیم و به مدارس بدهیم و کل شعرها و متون قدیمی کتاب‌های فارسی را از دبستان، راهنمایی و دبیرستان برای بچه‌ها و دبیران بخوانیم. این طرح تصویب شد و نمونه کار و طرح را به آموزش و پرورش دادم. خوشبختانه دکتر حدادعادل، معاون پژوهشی آموزش و پرورش، همکاری و حمایت کردند. حدود یک سال طول کشید تا آموزش و پرورش این مجوز را صادر کرد و یک سال هم طول کشید تا وزارت ارشاد اجازه دهد.

وی به تهیه نوار کاست‌ها برای آموزش بهتر در مدارس اشاره و اظهار می‌کند: تهیه نوار کاست دوره دبستان را با حمایت و سرمایه‌گذاری مهندس فیروزان و انتشارات سروش شروع کردیم. سپس آقای مهندس کاشانی که مسوول سروش بود، به من تلفن کرد که دوران راهنمایی و دبیرستان را ما تقبل می‌کنیم. وزارت آموزش و پرورش هم پیشنهاد کرد که دوران پیش دانشگاهی را بپذیریم؛ بنابراین تا پایان دوره پیش دانشگاهی هر چه در کتاب‌های فارسی بود ما خواندیم. تمام شعرها در اوج زیبایی انتخاب شده بود و متن‌ها از تاریخ بیهقی، حسنک وزیر و مطالب قشنگ همراه با موسیقی بود و حدودا ۵۵ کاست بود که در کل ایران پخش شد؛ البته کتاب‌ها عوض می‌شد و باید تغییراتی ایجاد می‌کردیم و این کار سرمایه می‌خواست. از همه مهمتر اینکه مدیران انتشارات عوض شدند و مدیران بعدی دیگر دغدغه این کار را نداشتند. این کار هم احتیاج به حمایت و سرمایه‌گذاری داشت بنابراین متوقف شد.

آرزوی من این است که شاگردانم از من جلو بزنند
این گوینده پیشکسوت اضافه می‌کند: به من پیشنهاد شد که در دانشکده خودمان گویندگی، فن بیان، شعر و ادبیات درس بدهم و این کار را در دانشکده صداوسیما شروع کردم و این درس دادن باعث شد روش‌های منحصر به فردی را پیدا کنم؛ برای مثال روش‌هایی پیدا کردم که تارها فعال و صدا پرو کامل شود. صدا مانند پیانو از زیرترین تا بم‌ترین فرکانس را دارد و این بستگی به توانایی خودمان در استفاده از تارهای صوتی دارد. همچنین فهمیدم بهترین روش تنفس، استفاده از دیافراگم و برای گویندگی مناسب است. به نظرم ما به طور غریزی توانایی همه کارها را داریم اما باید عملی صورت بگیرد و بستگی دارد آدم بخواهد توانایی بالقوه را بالفعل کند. پس این توانایی در ما وجود دارد اما بروز نکرده است. آرزوی من این است که به توفیق خداوند آنچه را که یاد گرفتم به طور کامل به شاگردان یاد دهم. آرزوی من این است شاگردان من از من جلو بزنند و روی دوش من بایستند که افق‌های دورتر را ببینند. زبان فارسی این ظرفیت را به طور کامل دارد که هرگز به پایان توانایی آن، به این سرعت نمی‌توانیم برسیم. ما و همه کشورهای دنیا، بدون استثنا زمانی که به استقلال و حاکمیت مطلق رسیدند برای حفظ استقلال و حاکمیت یک زبان رسمی را استفاده کردند. بعد از پذیرش اسلام، از ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ سال پیش تا حالا زبان فارسی دری، زبان رسمی و ملی ما شد که بزرگترین شاعران ما یعنی رودکی، فردوسی، سعدی و حافظ و … به این زبان شعرهای خود را نوشتند. ایران از قوم‌های مختلف تشکیل شده و هر کجای ایران اگر کسی سواد خواندن و نوشتن داشت و این نمود زبان فارسی نوشتاری را یاد گرفته بود، می‌توانست شعرهای فردوسی را به لهجه مادری بخواند.

او به بیان رادیو در مناطق مختلف کشور اشاره می‌کند و می‌گوید: از زمانی که رادیو به وجود آمد چون یک رسانه گفتاری و شنیداری بود، باید بیانی را برای گفتن و شنیدن انتخاب می‌کرد و این انتخاب باید منطبق با آن زبان رسمی می‌شد. اولین رادیو در هر کشوری در پایتخت افتتاح می‌شد که باید از زبان پایتخت استفاده می‌کرد تا این زبان همگانی شود. هر زبانی از دو ویژگی اساسی لهجه و گویش برخوردار است. رادیو در تهران افتتاح شد بنابراین بیان رادیو لهجه تهران و گویش قشر تحصیلکرده دانشگاه انتخاب شد. تصمیم گرفته شد که گوینده با لهجه و بیان کتابی حرف بزند و از ابتدا این نوع افراد را انتخاب کردند. در بسیاری از شهرستان‌ها باید فردی برای مردم بیان رادیو را ترجمه می‌کرد و حتی در تهران برای مردمی که در قهوه‌خانه‌ها جمع می‌شدند، یک نفر برای مردم کم‌سواد و بی‌سواد ترجمه می‌کرد مدتی در شهرستان‌ها طول کشید تا مردم و جوان‌ها با این بیان آشنا شوند و فهمیدند رادیو چه می‌گوید. رادیو به بیان ما کمک کرد، قبل از رادیو هر کس می‌خواست با زبان فارسی آشنا شود و بنویسد در مکتب آموزش می‌دید. اگر یک استاد دانشگاه را در زمان حاضر به رادیو دعوت کنیم و با لهجه صحبت ‌کند مساله‌ای نیست اما در هر برنامه دیگری اگر گوینده یک دهم لهجه داشته باشد، مردم ایراد می‌گیرند.

گوینده باید مطابق معیار گویندگی و بیان رسمی صحبت کند
نوری به بیان گوینده اشاره می‌کند و می‌گوید: گوینده باید مطابق معیار گویندگی و بیان رسمی صحبت کند. صدا کاملا درست و منطبق بر قاعده و قانون و بیان، مطابق معیار باید باشد. اما استاد هم باید در دانش خود اطلاعاتش کامل باشد. مواد ناباب و تند نخورد و از دود دوری کند. کتاب اول من چاپ شده که در آن به گوینده می‌گویم باید عاشق کار گویندگی باشد و تربیت خانوادگی و توانایی‌های این کار را داشته باشد. همچنین به طور کامل آموزش ببیند و بعد شروع به کار کند و در دوران کار هم آموزش باید همیشگی باشد. برخی از گویندگان کلمات را به درستی بیان نمی‌کنند؛ وقتی از آنها علت را می‌پرسیم، می‌گویند مقصر سردبیر برنامه است که مدام می‌گوید سریع باش به بخش خبری نزدیک می‌شویم و بعد که خبر تمام می‌شود، موسیقی پخش می‌کنند. یک دستگاه تلویزیون هست به نام اتوکیو که اصل خبر را از روی آن می‌خوانند اما گاهی گوینده این استناد را از بین می‌برد و از خودش خبر را می‌گوید در حالی که گوینده خبر هم باید به خبر استناد کند. گوینده‌ها در مقابل میلیون‌ها انسان از بالاترین مقام تا رده سنی پایین قرار دارند و باید حرف زدن را یاد بگیرند.

او اضافه می‌کند: اولین مساله‌ای که گوینده باید رعایت کند ادب و احترام به شنونده است؛ چون از مقام معظم رهبری گرفته تا وزرا، پدرت و … برنامه را گوش می‌دهند. در برنامه‌های شخصیت‌های گوناگون را هنرپیشه اجرا می‌کند اما گوینده شخصیت ثابت و همیشگی دارد. ادب و تربیت در رأس همه است و اگر همه این‌ها رعایت شود شنونده، خبر و هر مطلبی را متوجه خواهد شد. گوینده باید جایگاه خود را بشناسد و بداند در جایگاهی قرار دارد که میلیون‌ها شنونده به او گوش می‌دهند. از ۲۵ سال قبل هم به همه مدیران نامه نوشتم که رادیو و بعد تلویزیون، مهم‌ترین آموزشگاه در هر کشوری است. مردم همه چیز را از رادیو یاد می‌گیرند و امام خمینی و مقام معظم رهبری هم فرمودند: مهمترین و بزرگترین دستگاه آموزشی و دانشگاه، رادیو است.

رادیو به هیات علمی نیاز دارد
استاد نوری با اشاره به اهمیت وجود هیات علمی در رادیو اظهار می‌کند: چرا هیئت علمی در رادیو وجود ندارد تا هر کس نتواند به میل خود رفتار کند؛ برای مثال مدیر یک شبکه عوض می‌شود و برنامه‌ای که سه یا چهار سال در حال پخش شدن است و مردم دوست دارند، ناگهان قطع می‌شود و جای آن برنامه دیگری را پخش می‌کنند اما این بی‌احترامی به مردم است. اگر معترض شویم می‌گویند در اختیار ماست. اگر هیات علمی باشد نمی‌توانند این حرف را بزنند و باید طبق قاعده و قانون پیش برود.

او با اشاره به فعالیت خود در تلویزیون یادآور می‌شود: یکی از تهیه‌کنندگان رادیو، مهدی علی احمدی طرحی را داد که قبول کردم و به برنامه: شاخه طوبی رفتم. از آنجا شروع شد و برنامه‌های دیگر مانند شباهنگ، غزل‌های امام و … پیش آمد. حتی در شروع شبکه جام جم من طرحی را دادم که تهیه‌کننده، نویسنده و مجری برنامه بودم به نام نگارستان سخن که شاید ۴۰ یا ۵۰ برنامه پخش شد.

این پیشکسوت رادیو به حضور گویندگان رادیو مقابل دوربین اشاره می‌کند و می‌گوید: بهترین گویندگان تلویزیون، گویندگان رادیو بودند و سالم‌تر، درست‌تر و بهتر حرف می‌زدند. دیگر الان زمانی نیست که گوینده پنهان از بیننده و شنونده باشد. چه اشکالی دارد که یک جا حرف بزند و جای دیگر تصویر و حرف او باشد. هر کاری که می‌خواهید یاد بگیرید و بعد از یادگیری عمل کنید و آن کار وسیله زندگی‌تان باشد، باید عاشقانه دوست داشته باشید. ما در همه کارها توانایی بالقوه داریم اما باید عاشق آن کار باشیم تا آن توانایی‌ها بالفعل شود و دقت کنیم اگر آن همه عشق و علاقه نیست، دنبال کار دیگر برویم که به اندازه کافی عشق و علاقه داریم. برای هر قسمت نیاز به آموزش است و آموزش تمام توانایی‌های شما را از بالقوه به بالفعل می‌رساند.

دکلمه ابتدایی ربّنا شجریان را خواندم
امیرنوری،با اشاره به ضبط دعای ربّنا با صدای محمدرضا شجریان، یادآور می‌شود: ربّنا، سال‌های اول انقلاب ضبط شد. مرحوم حسین صبحدل (موذن و تهیه‌کننده پیشکسوت رادیو) از من خواستند که همراه آقای شجریان، ربّنا را اجرا کنم و این‌گونه بود که دکلمه ابتدایی ربّنا را خواندم. شعر این دکلمه را آقای صبحدل از مثنوی افشاری مولانا انتخاب کرده بودند. من کل شاهنامه، مثنوی مولانا، غزل‌های حافظ و گلستان و بوستان سعدی را هم خوانده‌ام. آقایان حداد عادل و شاه آبادی از چند ماه پیش تصمیم گرفتند که همه آثار زبان فارسی را در قالب نظم و نثر بخوانم که موجود باشد و آن‌هایی که موجود بوده را اصلاح و کامل ‌کنیم.

کتاب صوتی شاعران پارسی را آماده می‌کنم
استاد علامعلی امیر نوری، این روزها مشغول ضبط صوتی: سیاست نامه است تا به صورت کتاب گویا آماده انتشار شود. وی با اشاره به ناآگاهی و کمبود مطالعه در میان مجریان جوان بیان کرد: اصل رادیو زبان و بیان معیار است و اینکه شما بتوانید از موسیقی زبان فارسی به درستی استفاده کنید اهمیت بسیاری دارد؛ چراکه این موسیقی را هیچ زبانی همچون فارسی ندارد. وی ادامه داد: همچنین در زبان فارسی نوعی اندیشه وجود دارد که این تفکر نیز در کمتر زبانی موجود است. کتاب های فردوسی، مولانا، سعدی، نظامی و دیگر شاعران پارسی پیچیده ترین مفاهیم انسانی را مطرح کرده اند.

وی در باره فعالیت‌های خود نیز توضیح داد: در حال گویندگی برخی از آثار نظم و نثر شاعران قدیم زبان فارسی هستم تا تنظیم شود و در اختیار شبکه های رادیویی یا فرهنگستان زبان و ادب فارسی قرار گیرد. اکنون در حال خواندن: سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی، به صورت صوتی هستم و حدود یک ماه است که آن را شروع کرده ام و فکر می کنم یک یا ۲ ماه دیگر کار آن طول می کشد. پیش از این نیز مجموعه شعر: لیلی و مجنون نظامی، شاهنامه فردوسی و کتاب های دیگری را خوانده ام و بعد از سیاست نامه هم خواندن دیگر آثار را ادامه خواهم داد. آرزویم این است تا زنده هستم این گنجینه ادبیات فارسی را ضبط کنم و به دنیا ارایه دهم. ادیو تاثیرگذارترین دانشگاه است، از حدود چندین دهه پیش که رادیو تاسیس و فراگیر شد مردم توانستند بیان فارسی را بیاموزند و در هر کجای ایران می توانند با شما ارتباط بگیرند.

عاشقانه وارد کار گویندگی شدم
غلامعلی امیرنوری پیشکسوت رادیو می‌گوید: که عاشقانه وارد کار گویندگی رادیو شده و از سال ۴۲ در این رسانه مشغول به کار است. وی با اشاره به حضورش در رادیو که به چند دهه رسیده است، گفت: به هر حال ما همه رفتنی هستیم ولی رادیو ماندنی است چراکه به نظر من هنوز هم رادیو در همه حوزه های اجتماعی و سیاسی و… حرف اول را می زند. او با اشاره به تفاوت های رادیو در این سال ها نسبت به چند دهه پیش اظهار کرد: در سال های قبل تر شاید مردم بدون استثنا همگی رادیو گوش می‌کردند. البته هنوز هم گوش می کنند ولی شاید پیدایش تکنولوژی های دیگر باعث شده باشد که میزان این مخاطبان نسبت به سال های پیش کمتر شده باشد.

وی تصریح کرد: همه کشورهای دنیا یک زبان علمی دارند که با آن سخن می گویند و همه قوانین دستورها و… با آن نوشته می شود که بیشتر نمودی علمی دارد. در ایران هم حکیم فردوسی و یا رودکی همه بیان خود را در این نمود شعریِ نوشتاری بیان کرده‌اند. این گوینده پیشکسوت رادیو ادامه داد: بنابراین تبدیل این نوشتار به زبان شفاهی در گوشه و کنار ایران با لهجه و گویش های قومی و محله ای بیان می شد و بیان مستقل و رسمی برای آن وجود نداشت. رادیو رسانه ای گفتاری و شنیداری است که می تواند در این زمینه نقش ایفا کند و حرف زدن رسمی و ملی را شکل دهد و همین کار را هم انجام داد. این برنامه ساز پیشکسوت عنوان کرد: بعد از رادیو بود که زبان رسمی و ملی ما شکل گرفت و چون رادیو در پایتخت افتتاح شد گفتند که رادیو گویش رسمی داشته باشد.

پوستر اولین دوره مسابقه استاد امیر نوری رونمایی شد
مدیر شبکه رادیویی ایران، با اشاره به برگزاری اولین دوره مسابقه استاد امیر نوری، اظهار امیدواری کرد تا این نوع اقدامات در رادیو ایران تداوم داشته باشد. مهندس بهنام احمدپور مبارکه، در مراسم رونمایی از پوستر اولین دوره مسابقه استاد امیر نوری که روز شنبه ، دوم اردیبهشت ١٣٩۶، با حضور همکاران و مدیران رادیو ایران برگزار شد، با بیان اینکه بحث ارج نهادن به مقام اساتید در رادیو موضوعی است که به آن اعتقاد ویژه دارم افزود: انشاء الله بتوانیم کاری که در رادیو پایه گذاری شده را ادامه دهیم؛ هر چند همواره تلاش بر این بوده تا کاری را برای پیشکسوتان رادیو انجام دهیم. احمد پور تصریح کرد: رادیو نیاز به این دارد که از پیشکسوتان قدرشناسی شود چون این مهم به اعتبار رادیو کمک کرده و جایگاه این رسانه بیشتر از پیش شناخته می شود.
در ادامه این مراسم استاد غلامعلی امیر نوری که از اردیبهشت سال ۴۲ وارد رادیو ایران شده است ، گفت: در طی همه این سالها بارها خانه و محل زندگی‌ام تغییر کرده ولی همیشه محل کارم رادیو ایران بوده و در تمامی این سالها با مدیران مختلفی کار کرده ام. وی ضمن تشکر از مهندس احمد پور مدیر رادیو ایران و همه همکاران و مدیران گفت: برای اولین بار است که مسابقه ای در رادیو، به یاد قدیمی ترین گوینده با سابقه طراحی می شود وپاسداشت این مهم برایم افتخاری بزرگ است.

استاد امیر نوری، نماد رادیوست
به مناسبت برگزاری نخستین مسابقه برنامه سازی امیر نوری
رادیو، علاوه بر وجه رسانگی خویش، دانشگاهی است برای پرورش هنرمندان و صداپیشگانی که علاوه بر خدمت در این رسانه، این طرف و آن طرف، بسیار فعالند و در این میان، تلویزیون همیشه چشم به گنجینه رادیو داشته و گویندگان و برنامه سازان بسیاری را از این رسانه بخشنده جذب کرده است. گویندگانی که اگر در کارشان نقصی دیده می شود به خاطر آسانگیری‌ها و سهل انگاری‌هایی است که در فرایند پرورش آنها اتفاق افتاده است. البته پرورش یافتگان رادیو ، خدمات گسترده و مبسوطی را ارائه کرده و می کنند که همواره افتخاری برای رادیو خواهد بود اما بایسته است که امر آموزش جدی تر گرفته شود. رسانه اصیل رادیو از بدو پیدایش خویش، تاثیرات عمیقی بر ذهن و زبان و فرهنگ ایرانیان نهاده است ، همین زبان معیار و رایجی که در سطح عام جامعه وجود دارد و در سرتاسر ایران گسترده شده، یکی از نتایج حضور رادیوست و حاصل کوشش استادان و هنرمندان بنام و گمنامی است که در این رسانه خدمت کرده اند.

استاد غلامعلی امیر نوری، یکی از پیشکسوتانی است که چندین دهه در رادیو خدمت کرده است و به خاطر ویژگی‌های برجسته‌اش تبدیل به نماد رادیو شده است. شخصیت برجسته فرهنگی، وقار و متانت، زباندانی و کارشناسی، شاگرد‌پروری و ویژگی‌های دیگر سبب شده که امیر نوری مرجع و نمادی برای رادیو باشد. تاکید بر حفظ زبان فارسی و رعایت آن، حرفه ای گری، تعامل با گروه برنامه ساز و داشتن گنجینه واژگانی غنی از توصیه‌های استاد امیر نوری به شاگردان بی شمار خویش است.

این دهان بستی، دهانی باز شد / تا خورنده ی لقمه های راز شد
این شعر مولانا، در ذهن یکایک ایرانیان نقش بسته است. به خاطر آنکه صدای دلنشین امیر نوری با آن عجین و غروب‌های ماه رمضان، آرامش بخش ایرانیان شده است. برنامه‌های: در انتهای شب، شاخه طوبا، نگارستان و گویندگی مجموعه های شاهنامه، مثنوی مولانا، دیوان حافظ، کلیات سعدی، آفاق عشق نظامی و غزلهای امام خمینی(ره)، از جمله آثار صوتی استاد نوری است. وی در نگارش نیز دستی دارد و کتاب: گویندگی از آثار منتشر شده اوست. چهار اثر دیگر نیز در دست چاپ دارد. مدیران رادیو ایران، در راستای تلاش برای ارتقاء برنامه سازی در رادیو ، مسابقه برنامه سازی استاد امیر نوری را پایه گذاری کردند و این جشنواره در رشته های رادیویی اقدام به پذیرش برنامه و داوری آثار کرد. نیت تیم مدیریتی رادیو ایران، بر تحلیل و تقدیر از بزرگان و پیشکسوتان رادیو و رسانه بوده است؛ چنانکه پیش از این، آیین آفرین را برای معاریف و مشاهیر رادیو اجرا کردند.

اکنون در روزهای سالگرد افتتاح رادیو ایران در کشورمان، در چهارم اردیبهشت ماه، آیین پایانی مسابقه برنامه سازی استاد نوری برگزار می‌شود تا رادیو در رویش و پویش دوباره خویش، مشق آموز درس استادانی باشد که سال‌های سال، مروجان فرهنگ، معرفت و آرامش بودند و بر مسئولان رسانه است تا امر آموزش و تسلط بر زبان فارسی و حرفه ای‌گری و روزآمدی را در باره نسل های جوان‌تر جدی بگیرند تا استادانی از گونه امیر نوری، در ساحت رسانه ببالند و بمانند و فرهنگ برین، برجسته‌ترین ویژگی ایرانیان باشد.

اقامت 24
3 2 رای ها
امتیـازدهی
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر
امیر
۱۰ دی ۱۴۰۲ ۰۳:۱۴

از زمان جوانی برنامه های رادیویی با صدای استاد امیر نوری را دنبال و با علاقه وافر به آنها گوش سپرده ام. 
برنامه در انتهای شب یکی از برنامه های شاخص و ارزشمندی است که امیر نوری در آن در حد کمال به اجرای رادیویی پرداخته است. 
از خداوند متعال امید سلامت و طول عمر با عزت برای این انسان ارزشمند و ارزنده دارم.

ارسـال پیـام
لطفـا مقـاله یا رزومـه هنـری خود را به این آدرس ارسال کنید: info@artmag.ir
تا دقایقی دیگـر، پاسخ شما ارسـال خـواهد شد.