اهمیت تاریخ هنر در سیر تکاملی هنر معاصر
علیرضا کریمی صارمی: تاریخ را زمان وقوع یک امر یا حادثه معنی کردهاند. تاریخ فرآیندی در زمان حال بوده که با گذر زمان، به گذشته تبدیل شده است؛ همانگونه که آیندهٔ پیش رو، زمانی گذشته خواهد شد و عملکرد امروزهٔ ما برای آیندگان یک واقعه تاریخی خواهد بود.
در اینجا سئوالی مطرح می شود: چرا باید تاریخ خواند؟
پاسخ این است که انسان معاصر لازم است از تجارب و عملکرد پیشینیان خویش و سایر ملل در برنامهریزی جهت ایجاد زندگی بهتر بهره ببرد. زمانی که ما تاریخ را خردمندانه دنبال کنیم، و عوامل تأثیرگذار در زندگانی خویش و جهانیان را در کتاب های تاریخی معتبر جستجو کنیم، در واقع تلاشی کرده ایم تا با آگاهی بیشتر نسبت به گذشتگان و نیاکان خود خالق اندیشهای نو برای ساختن جهانی زیباتر باشیم تا به انسانی خردمند همراه با تفکری انتقادی و سازنده تبدیل شویم.
میتوان گفت: اگر هر انسانی به جست و جوی پیدایش چیزهایی برآید که از راههای بی شمار بر زندگی او و جهان پیرامونش تأثیر گذاشته اند، وظیفهٔ دشواری را آغاز کرده است. با پژوهش در باب گذشتگان خود در می یابد روزگاری زبان مادریش وجود نداشته، دینش ناشناخته بوده، کشاورزی در کار نبوده است، جانوران هنوز رام و اهلی نشده بودند و روزگاری انسان حتی افروختن آتش را نمی دانسته است. پژوهش در بارهٔ این موضوعها وقت و نیرو می خواهد. اما این پژوهشها ارزش کوشش را دارند، زیرا به همهٔ ما که به تاریخِ فرهنگ و هنر عشق می ورزیم مربوط میشود و همین پژوهشهاست که از ما انسانهایی هوشمند می سازد.
البته علاقه عمیق ما به تاریخ، تنها به شرح وقایعی که در طول سدهها بر ملل مختلف گذشته است منحصر نمی گردد، بلکه سیر دگرگون شدن همه پدیدههای انسانی که میتواند پر از رمز و راز نیز باشد یکی از جوانب دیگر علم تاریخ است. شاید به همین دلیل است که تاریخ تمدن و تاریخ هنر از جذاب ترین بخشهای تاریخ هستند، چرا که تمدن و هنر وسعتی به گستردگی زندگی ما انسانها دارند.
ابوالفضل بیهقی، مورخ سدۀ پنجم هجری قمری میگوید: “غرض من آن است که تاریخِ پایهای بنویسم و بنائی بزرگ افراشته گردانم، چنان که ذکر آن تا آخر روزگار باقی ماند”. عبدالحسین زرین کوب معتقد است: “تاریخ نه آیینۀ عبرت است نه کارنامۀ جهل و خیانت. تاریخ راستین، سرگذشت زندگی انسانهاست که زندگی کردهاند و حتی در راه آن مردهاند. اما آنچه برای مورخ اهمیت دارد، آن نیست که این انسانها چگونه مردهاند، آن است که اینها چگونه زیسته اند؟ کسی که تاریخ را چنان که هست مینگرد، به کمک آن میتواند فاصله زمان را در هم نوردد و زندگی کنونی خویش را در زندگی انسانهای گذشته و در دنباله آن مشاهده کند. لیکن این فایده وقتی حاصل تواند شد که تاریخ تنها سرگذشت فرمانروایان و نام آوران نباشد، سرگذشت همه مردم و داستان زندگی تمام طبقات باشد”.
پیترناتانیل استیرنر نیز می گوید: “تنها به واسطه مطالعه تاریخ و گذشته میتوانیم به چگونگی تحول بعضی چیزها پی ببریم، تنها به واسطه تاریخ می توانیم عواملی که باعث تغییر و تحول شدهاند را درک کنیم، تنها به واسطه تاریخ می توانیم درک کنیم که چه عواملی از یک نهاد یا جامعه بر تغییر و تحول دخیلاند.”
پس تاریخ فقط بازگشت به گذشته نیست، بلکه داستانی حقیقی از زندگی است. درک تاریخ وسیلهای است جهت روشنگری و ایجاد نگرشی عمیق، که میتواند دستاوردهایی سودمند برای مردمان امروز و فردا داشته باشد. تاریخ علمی است که ما را از رویدادهای گذشته آگاه می سازد زیرا از خِرد سرچشمه می گیرد و دانشی است ژرف و گسترده. تاریخ علمی است برای قوام بخشیدن به اندیشه یک ملت، برای رسیدن به تفکری نو و ایجاد جامعهای پویا و فهیم که خرد ورزی، ژرفاندیشی و روشنگری را به همراه خواهد داشت. در برخی موارد نیز ممکن است با بخشهایی از تاریخ ملتها، افسانه و داستانهای خیالی و بعضاً کذب و بغض آلود که از سر کینه و دشمنی به رشته تحریر در آمده است روبرو شویم. در چنین مواردی، مورخ، تاریخ یک ملت را چنان پریشان و مشوش مینگارد که با واقعیت بسیار فاصله دارد. بی تردید این خیانت است چرا که فهم تاریخ و اعتماد به آن را دچار مشکل میسازد و این بیاعتمادی موجبات بی تفاوتی و سردرگمی نسلهای بعدی را در پی خواهد داشت.
تاریخ شاخه های مختلفی دارد که مطالعه هر کدام از آنها اسبابی برای نواندیشی علاقمندان آن است. یکی از این شاخهها “تاریخ هنر” است که همواره موجبات تفکر و تعمق در هنر را فراهم مینماید. اما اینکه پیدایش تاریخ هنر چگونه بوده است؟ لازم است بدانیم که: “در سال ۱۷۶۴ یک اروپایی به نام یوهان وینکلمان که بر روی آثار و اشیای هنری دوران باستان یونان و روم باستان مطالعه میکرد، برای نخستین بار کتابی به نام تاریخ هنر در باره این دوران نوشت. او در این کتاب آثار معماری، تندیسها و حجاریهای به جای مانده این دو تمدن را معرفی کرد. وی با طبقهبندی آثار و اشیای باستانی از قدیم به جدید، اصطلاح سبک و دورههای هنری را به کار برد. وی عقیده داشت که سبک در هر فرهنگی از نسلی به نسل دیگر تغییر و تحول پیدا می کند و سبک یا شیوه در هنر بستگی به نوع جهانبینی یک فرد یا یک جامعه دارد. هر گاه تولیدات هنری یک جامعه در دورهای معین، دارای ویژگی های ظاهری و ساختاری مشخص باشد و یا در جزء و کل، یک مجموعهٔ هماهنگ را عرضه کند از کلمه سبک در باره آن استفاده میشود مثل سبک کلاسیک یا رُمانسک.
وینکلمان در باره هنر یونان و دوره رنسانس می گوید: “هنر یونان بیانگر باورهای مذهبی، فرهنگی و فضای زندگی اجتماعی مردم آن زمان و هنر دوره رنسانس نیز حاصل باورهای مردم عصر خویش است و تفاوت هنر آنها ناشی از باورهای متفاوت این دو جامعه در دو زمان مختلف از تاریخ است. در تاریخ هنر می توان دریافت که انسان برای رسیدن به حقیقت و آرمانهایش چه مراحلی را پیموده است. تاریخ هنر، دست آفریدههای انسان را از سپیدهدم تاریخ تا زمان حاضر معرفی کرده و به شرح، توصیف و مقایسه آنها میپردازد. هنر نتیجه ذوق، حس زیبایی شناسی هنرمندان، تجربه ها و آموختههای آنها است. با مشاهده آثار هنری اقوام و ملل جهان بر تجربه انسان افزوده می شود و افق دید او گسترش مییابد.”
ارنست گامبریج می گوید: “تصور می کنم کسب دانشی در باره تاریخ هنر به ما کمک میکند که بفهمیم چرا هنرمندان به شیوهٔ خاصی کار میکردند یا چرا در پی مقاصد معینی بودهاند. از همه بالاتر، مطالعه این تاریخ، راه خوبی است برای تیزکردن چشمان ما از جهت آنکه ویژگیهای خاص آثار هنری را دقیقتر بنگریم و در نتیجه حساسیت خود را نسبت به تفاوتهای ظریف آنها افزونی بخشیم.”
حال با توجه به این نظرات ارزشمند، لازم است با کنجکاوی و دقت بیشتری به پیدایش هنر و مطالعه دقیق تاریخ هنر همت گماشت، زیرا آنچه در باب پیدایش نگاههای متفاوت در هنر معاصر مشاهده می شود، چنین به نظر میرسد که دارای پیشینهای تاریخی و برخاسته از سبکها و مکتبهای بوجود آمده در گذشته است. با این وجود امروزه هنرمندان، اندیشۀ برآمده از تاریخ را با زمانۀ خود همسو نموده و تلاش می نمایند تا به بیانی خاص و باب روز دست یابند.
در این رابطه علی رامین، مترجم کتاب هنر مدرن، در صفحه آغازین این کتاب چنین می نویسد: “شاید یکی از مهمترین ویژگیهای هنر مدرن، سرکشیدن به حوزههای فرهنگی و تمدنی غیر از فرهنگ و تمدن غربی است. چنان که میدانیم یکی از منابع الهامگیری امپرسیونیستها در آغاز فعالیت شان، نقاشی ژاپنی و به ویژه چاپنقشهای ژاپنی بوده است. در نمایشگاه بینالمللی پاریس، که در سال ۱۸۶۷ برگزار شد، بسیاری از چاپنقش های ژاپنی به نمایش گذارده شدند و در نتیجه، ژاپونیسم، اصطلاح فرانسویان برای زیبا شناسی ژاپن، مورد توجه محافل هنری باب روز در پاریس قرار گرفت. چاپنقشهای ژاپنی به میزان قابل توجهی نقاشان امپرسیونیست را در فرانسه، امریکا و کشورهای دیگر تحت تأثیر قرار دادند. این سنت تأثیرگیری از حوزههای فرهنگی غیرغربی، از گوگن و تأثیرپذیری او از زندگی و فرهنگ ساکنان تاهیتی که بگذریم، در قرن بیستم با الهامگیری هنرمندان برجستهای همچون: هانری ماتیس و پابلوپیکاسو از نقابها و مجسمههای آفریقایی و هنر بَدویان قویاً دنبال میشود و در نتیجه توجه جهانیان به ارزشهای هنری و فرهنگی اقوام کمتر شناخته شده در اقصی نقاط جهان و زبان و بیان خاص هنری آنها جلب میشود.”
شاید یکی از هزاران نمونه تأثیر گرفته از تاریخ هنر را بتوان در آثار ارزشمند جکسون پالک [ پولاک]، نقاش آمریکایی، که با شیوههای بدیعِ رنگورزی خود توجه برانگیز شد، نام برد. پالک تحت تأثیر سوررئالیسم قرار گرفته بود، ولی به تدریج برای طبع آزمایی در هنر آبستره، خود را از آن صور خیالی غریبی که بر نقاشیهایش سایه افکنده بود، فارغ ساخت. از آنجا که از شیوههای سنتی کلافه شده بود، بوم خود را بر زمین نهاد و شروع به چکاندن و افشاندن و ریختن رنگ بر روی آن کرد تا بدین وسیله آرایشهای شگرفی را به وجود آورد. او احتمالا خاطرهای از نقاشان چینی در ذهن داشته است که این شیوههای غیر متعارف را به کار می بردند و نیز از روش سرخ پوستان آمریکایی اطلاع یافته که برای مقاصد جادوگرانهٔ خویش، تصاویری را در شِن به وجود می آوردند.
در پایان لازم به ذکر است که دانستن تاریخ هنر همانگونه که تأثیرات شگرفی بر اندیشه و نوع نگاه بزرگان هنر جهان داشته است در زمان حال نیز می تواند در هنر معاصر تأثیرگذار باشد و با آگاهی از گذشتۀ هنر بتوان به دستاوردهای جدیدی در اندیشه و خلاقیت دست یافت و تاریخ هنر بتواند پایه مستحکمی باشد برای این خیزش عظیم، در هنر امروز.
پس با یقین و اطمینان کامل می توان اذعان نمود که دانستن تاریخ هنر، اندیشهای نو، همراه با خلاقیتی بر گرفته از دانش گذشتگان در ذهن هنرمندان معاصر ایجاد میکند و موجب ارتقاء سیر تکاملی هنر معاصر در زمان حال خواهد شد.
سلام ، ممنون از مطلب خوبتون
ما نیز درباره اهمیت مطالعه در هنر در وبلاگ مون منتشر کردیم ، خوشحال میشیم این مطلب رو مطالعه کنید
https://pelatformpalette.ir/the-importance-of-studying-in-art/