نان عشق خوردن هم حدی دارد
هادی مرزبان، کارگردان و بازیگر پیشکسوت تئاتر گفت: بازیگران توانمندی که امروز در تئاتر کار میکنند، اگر به وسیله دولت حمایت نشوند، سرانجام خسته شده صحنه را خالی کرده و میروند؛ چرا که نان عشق خوردن هم حدی دارد.
به گزارش مجله هنر، هادی مرزبان، در گفت وگو با خبرنگار سینمایی ایرنا و در توضیح شرایط کاری خود در فضای حال حاضر تئاتر کشور گفت: من از آدمهایی هستم که می توانید او را پررو یا پراستقامت بنامید و همیشه گفته ام که ما مجبور هستیم که امید داشته باشیم. چرا که اگر امیدوار نباشیم اساسا زندگی ادامه نخواهد داشت.
وی ادامه داد: امید همیشه پشتیبان ما بوده و به شخصه از کسانی هستم که در بدترین شرایط هم امیدوار بوده ام. امروز تئاتر شرایط خوبی ندارد چرا که هرچه هست یک طرف و از سوی بچههای تئاتری است و نه در جریانی متقابل و همیاری دوسویۀ دولت و بچهها.
هادی مرزبان گفت: در کشورهایی که دست کم ۵۰۰ سال از ما جلوتر هستند، تئاترهایی از جنس تئاترهای ما که سرش به تنش می ارزد با پشتیبانی مستقیم دولت اجرا می شوند.
مرزبان با اشاره به حمایت دولتهای دنیا از اجرای تئاترهای ملی اظهار داشت: در لندن که شبی ۵۰۰ تئاتر روی صحنه می رود (بخش بسیار بزرگ و شاید ۹۵ درصد اینها تئاتر نیستند و نمایش هایی هستند که در قالب تورهایی برای جذب گردشگر و مسائل دیگر برگزار می شود و برای ۶ ماه رزرو هستند) شاید چیزی حدود ۱۰ تئاتر وجود دارد که بر اساس نوشته های نویسندگان بزرگ دنیا (شکسپیر، میلر، ایپسن حتی آشیل و سوفوکل) در جریان هستند؛ اینها حقیقتا تئاتر هستند و در نشنال تئاتر لندن اجرا می شوند و با پشتیبانی مستقیم دولت پیش می روند.
هادی مرزبان، با اشاره به مشکلات اقتصادی فعالان تئاتر بیان کرد: متاسفانه در ایران وضعیت اقتصادی فعالان تئاتری مساعد نیست. من در چند سال اخیر دو تئاتر کار کرده ام که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفته است. در تئاتر اول ماشینم را فروختم که بتوانم دستمزد بچه ها را بدهم و در تئاتر دوم هم که بسیار خوب بوده و طرفدار داشته است فکر می کنم که باید باز هم ماشینم را بفروشم که بتوانم ادامه دهم چرا که دولت آن حمایتی که باید و شاید را از کار نمی کند.
مرزبان خاطرنشان کرد: متولی اصلی کار ما دولت است و ما به جای درگیری های اقتصادی باید صرفا به فرهنگ، کار و جامعه مان فکر کنیم که امروز به چه نیاز دارد و ما باید چه کار کنیم.
وی افزود: همواره گفته ام که به شخصه در کار تئاتر به دنبال شهوتِ روی صحنه رفتن نیستم و سن و سالی هم از ما گذشته است اما انتظار دارم که دولت کمک بیشتری کند. دولت باید تکلیف خودش را مشخص کند که تئاتر می خواهد یا نمی خواهد؟
هادی مرزبان، در پاسخ به این پرسش که هدف خود از کار در تئاتر در شرایط حاضر را چه می داند، توضیح داد: همین که بگویم هنوز هستم. بقول دکارت که می گوید فکر می کنم پس هستم؛ من نسبت به جامعه ام وظیفه دارم که اگر چیزی را به عنوان یک هنرمند می بینم بتوانم به مخاطب و تماشاگرم بدهم.
وی در پاسخ به این پرسش که نسل جدید بازیگران و هنرپیشگان تئاتر را چگونه می بیند، اظهار داشت: عده ای بسیار خوب هستند؛ عده ای که با شناخت و عشق به سمت تئاتر آمده اند، بسیار قوی هستند و چهره های خوب هم در آنها دیده می شود و یک عده ای دیگر که در جاهای دیگر قبول نشده اند، به این رشته آویزان شده اند که صرفا کاری انجام دهند و از لاعلاجی آمده اند تکلیفشان مشخص است.
وی افزود: به دسته اول بسیار زیاد امیدوار هستم چرا که آینده تئاتر ما دست این افراد است. به شخصه نهایتا تا ۱۰ سال دیگر می توانم کار کنم و پس از آن این نسل هستند که باید کار را ادامه بدهند.
مرزبان تصریح کرد: این نسل می توانند بسیار بدرخشند اما تعداد آنها به لحاظ کمی از انگشتان دست بیشتر نیست و اگر دولت نجنبد و این ها را نگه ندارد این ها هم هرز خواهند رفت. اینها هم بالاخره خسته میشوند چراکه نان عشق خوردن هم حدی دارد و در چنین شرایطی این بازیگران توانمند هم جذب سریال ها و تله فیلم های مختلف می شوند، می روند و صحنه را خالی می کنند؛ کما اینکه در دوره خود ما هم بهترین بازیگران از تئاتر رفتند و افتخار هم می کنند که تئاتری هستند اما حاضر نیستند که سالی یک بار بیایند و صحنه را تجربه کرده و خودشان را محک بزنند.
استاد هادی مرزبان، در پاسخ به این پرسش که تئاتر در ساده ترین تعریف آن چیست، گفت: تئاتر آن چیزی است که بتواند درد جامعه را به خوبی به تماشاچی اش القا کند. کار من اساسا این است و اگر من خودم را هنرمند می دانم (اگر باشم) وقتی جامعه را نگاه می کنم و اعتقاد دارم که ما از دیگران تیزتر هستیم و بیشتر می فهمیم باید این فهم را به مخاطب منتقل کنم.
وی افزود: همیشه گفته ام اگر تئاتر خودم دو ساعت باشد (مهم نیست که مخاطب، سرگرم شود، بخندد یا گریه کنند) خودم را نمی بخشم که تماشاگر وقتی از سالن بیرون می رود چند پاسخ سوالش داده نشده باشد. یا بقول اوژن یونسکو اگر سوالی ندارد باید پس از دوساعت این سوال برایش ایجاد شود و یک چرایی در ذهنش شکل بگیرد.
او در پاسخ به این سوال که چرا برخی از تئاترها آن قدر سنگین هستند که مخاطب را خسته میکنند، تاکید کرد: این مشکل ماست و ما باید بلد باشیم که با شمای مخاطب به شکلی حرف بزنیم که خسته نشوید؛ این که بیننده مدام ساعت را نگاه نکند و با خود بگوید پس این تئاتر کی تمام می شود؟ ما باید به شکلی غیرمستقیم در جریان نمایش نوری بتابانیم.