سینمای کودک نباید به چند هنرمند یا چند نگاه محدود شود

دومین نشست از سلسله نشستهای «قرار هفت»، به میزبانی بنیاد سینمایی فارابی و با حضور رضا بابک، بابک نکویی و آزیتا حاجیان و به دبیری امیرمشهدی عباس، برگزار شد.
به گزارش مجله هنر به نقل از ایرنا، آزیتا حاجیان در این نشست گفت: سینمای کودک نیاز به ایجاد یک جریان دارد زیرا در گذشته حیات این سینما قائم به افراد بوده است که در نبودشان سیستم تولید از کار می افتد.
وی افزود: عباس کیارستمی و مجید مجیدی الان کجا هستند؟ مساله این است که سیستم تولید در سینما، قائم به دلسوزی و تفکر آنها بود. وقتی اینها یکی یکی از بین بروند یا خسته شوند، نباید سیستم تولید از کار بیفتد.
حاجیان توضیح داد: سیستم اگر به این فکر کند که این دانههای امروز خوشههای گندم طلایی خواهد شد، این اتفاق نمیافتد. نوجوانان مثل دانه هستند و فردا زنان و مردانی هستند که باید جامعه را رهبری کنند. الان کدام یک از فیلمسازان قدیمی که برای بچهها فیلم میساختند تلاش میکنند که برای بچهها فیلم بسازند؟ تولید نباید قائم به وجود کسی باشد، باید قائم به یک جریان باشد.
گوشی موبایل معشوقه نوجوان امروزی است
این کارگردان تئاتر کودک، اظهار داشت: نمی توان نوجوان امروز را با نوجوان دیروز مقایسه کرد. نوجوان امروز یک معشوقه دارد و آن هم گوشی موبایل اوست باید با این رقابت کنید.
وی ادامه داد: میخواهید چه فیلمی بسازید که بچهای که صبح تا شب در اینستاگرام فعال است را جذب کنید؟ کجای مغز او را میتوانید لمس کنید؟ خیلی باید به اینکه مخاطب با چه چیزی طرف است، اشراف داشته باشید، باید یک آس داشته باشید تا بچه را جذب کنید. بچهها را باید در قایق نجات هنر، مسلح به پیشروی و تکنولوژی بگذاریم.
حاجیان، درباره اقبال از آثار جهانی گفت: راز ماندگاری آثار جهانی، تخیل و جذابیت آنهاست. بسیاری از مفاهیم تیم برتون تخیل و غیرواقعی است اما چون جذاب است و در ساحت تخیل کودک شکل جذابی به خود میگیرد، موفق میشود.
هنر انسانساز است
رضا بابک، در این نشست در پاسخ به اینکه چرا سینمای کودک نتوانست موفقیت قبلی خود را تکرار کند گفت: چون سینمای بزرگسال هم نتوانست موفقیت قبلی خود را داشته باشد. ببینید سینمای بزرگسال هم در گذشته دور و نزدیکتر سینمای خوب و سالمی بود. آدمهای بزرگی در همه زمینهها در این کشور داریم و خواهیم داشت.
وی افزود: ما بسیار از عباس کیارستمی و محمدرضا اصلانی یاد گرفتیم. کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، جایی بود که بسیاری را تبدیل به فیلمساز کرد. بسیاری نیز موسیقیدانان بزرگی شدند. حسین علیزاده، در کانون کلاس داشت و با بچهها ریتم و ساز کار میکرد.
این بازیگر پیشکسوت، درباره دلیل تولیدنشدن آثار کودک با کیفیت گذشته گفت: کل گروه ما با کانون مشکل پیدا کرد. چون تئاترها را به بیمارستان میبردیم یا حتی برای نابینایان اجرا کردیم. اجراهای خوبی داشتیم. کانون میخواست ما جاهای خاصی اجرا برگزار کنیم. ما دانشجو بودیم دانشجویان هم کمی چپ روی میکنند. حاضر نبودیم هر جایی و برای افراد خاصی اجرا کنیم.
وی ادامه داد: ما همیشه دور هم جمع میشویم و آرزوهایمان را میگوییم و میرویم اما اتفاق خاصی نمیافتد. پروژه داریم سوژه داریم هنوز میتوانیم بازی کنیم اگر در بستر هم افتاده باشیم بهتر از یک بازیگر جدید میتوانیم بازی کنیم.
رضا بابک، با اشاره با اهمیت هنر گفت: هنر انسانساز است؛ من همیشه به بچه ها میگویم که هر کاری میکنند یک کلاس هنری از موسیقی یا نقاشی یا مجسمه سازی بروند. هنر انسان را میسازد.
وی افزود: همه بچه هایی که موسیقی کار میکنند، قشنگ روی صندلی مینشینند، قشنگ حرف میزنند و سرشان بالاست. این امکان را جاهایی مثل فارابی یا دیگر نهادها باید فراهم کنند.
این بازیگر، در پاسخ به اینکه چرا شخصیتها یا محتواهای فعالی باورپذیر نیستند، توضیح داد: هنرمند باید اول خودش سوژه و شخصیت را باور کند تا آن را باورپذیر ارائه دهد. یک بازیگر خیلی در تیپها نوع راه رفتن و … دقت میکند. تماشا و شنیدن آثار هنری مهم است. هر نسلی باید دریاچه قو را ببیند و باید سمفونیهای بهتون را گوش دهد.
انتقال تجربه از نسل قدیم به جدید صورت نگرفته است
بابک نکویی، کارگردان انیمیشن درباره چالشهای تولید فعلی در سینمای کودک گفت: نسل ما با کارهای این بزرگان رشد کرده و با آنها خاطره دارد. آن چیزی که در نسل قبل در قصهگویی روایت و انتخاب موضوع جمع شده، منتقل نشده و انتقال تجربه صورت نگرفته است.
وی افزود: کودک به دنبال سرگرمی و نوجوان به دنبال هویت است؛ پس نمیتوانیم بگوییم سینمای کودک و نوجوان. از همین ابتدا باید سینمای کودک را از سینمای نوجوان جدا کرد. نکته مهم این است که در قصههای جدی مرتبط با نوجوانان، پدر و مادر حضور ندارند.
از قصههای مجید تا گلنار، همه اینها یک عالمه قصه نوجوان است که هیچکدام پدر و مادر ندارند؛ چون نوجوان به دنبال هویت مجزاست.
نکویی ادامه داد: کودک باید سرگرم بشود و کمی هم یاد بگیرد. پس دنبال پیام اخلاقی برای کودکان نباید باشیم. این نوجوان است که دنبال هویت است. درحال تغییر از کودکی به بزرگسالی است. بنابراین حضور پدر و مادر مزاحمت ایجاد میکند بنابراین پدر و مادر حذف میشوند تا نوجوان به دنبال هویت خود برود؛ مثلا موآنا برای سفر قهرمان باید خانواده را ترک کند یا سندباد اگر پدر و مادرش بودند اجازه سفر به او داده نمیشد.
بیش از محتوا درگیر تکنیک شدیم
نکویی، با اشاره به اینکه مساله اصلی در قصهگویی است، گفت: مشکل ما این است که قصهگویی را یاد نگرفتهایم. الگوهای اصلی داستانپردازی برای کودک را بلد نیستیم. نمیدانیم تحقیق چیست ما کار را در پایه رها کردیم و مفاهیم ابتدایی را بلد نیستیم.
این کارگردان انیمیشن، درباره چالشهای بهرهگیری از هوش مصنوعی نیز توضیح داد: نسل ما به قدری درگیر تکنیک شد که از اصل و پایه محتوا دور شدیم. آنقدر که به تکنیک اهمیت دادیم، به قصه و روایت اهمیت ندادیم. کسی که خوب قصه بگوید، برنده است. چت جیبیتی هم الان معضل جدید ماست. تهیهکنندگانی که به سراغ چت جیبیتی میروند تا به آنها ایده خوب بدهد. دیگر الان چت جی بی تی دارد فکر میکند نه ما هنرمندان.
امیر مشهدی عباس که دبیری نشست را برعهده داشت نیز اذعان کرد: در یک سال ۱۶ فیلم کودک و نوجوان تولید شد و ۱۳ فیلم از میان آنها در آرشیو قرار گرفت. چرا کسی که دغدغهاش تولید کار کودک است بیکار است اما کسی که تهیهکننده سینمای جنگ بوده آمده و تهیه کننده سینمای کودک شده؟
وی افزود: چرا باید برای تولید فیلم کودک و نوجوان، خودمان را آلوده اسپانسر کنیم که در انتها بگوییم پفک نمکی چیز خوبی است. خیلی اوقات ما آلوده به اسپانسر میشویم درحالیکه کودک و نوجوان ما محصول سالم میخواهد.