خیمهشببازی، میراث فرهنگی ملی در حال فراموشی
در تعریف «فرهنگ»، جنبههای عقلی زندگی همچون علم، هنر و دین مطرح میشوند. ارزشها، اعتقادات، گرایشها، قوانین و مقرراتی که گروهی را معرفی میکنند و هدایت رفتار اعضای آن را بر عهده دارند. فرهنگ، نمایانگر سبک زندگی کل است. (۱)
علیرضا هایل مقدم* / از این منظر، نمایش سنتی «خیمهشببازی» را میتوان در تطابق با مفهوم میراث فرهنگی معنوی، ذیل واژهی «فولکلور/نمایش سنتی و ارزشهای سنتی» مورد مطالعه قرار داد و دریافت که مطابق مأموریت مقرر برای سازمان اسبق (وزارت کنونی) میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، مصوب مجلس شورای اسلامی، مطالعه و تحقیق در آثار باقیمانده از گذشتگان، جهت معرفی ارزشهای نهفته در آنه،ا با برخورداری از توان و اطلاعات علمی، از طریق استفاده هر چه مطلوبتر از امکانات بالقوه و بالفعل، نیروی انسانی کارا، آزمایشگاهها و لوازم، کتابخانه و سایر وسایل پژوهشی موجود، بر عهده پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری است. (۲)
در کنار این قانونسپاری، ظرفیت بالقوهی مغفول سایر دستگاهها همچون صدا و سیما، آموزش و پرورش، بخش خصوصی (آموزشگاه-های آزاد هنری و تشکلهای مردمنهاد) در توسعه، نشر و آموزش هنر کهن «خیمهشببازی» که دیری است با بیمهری مواجه است، مورد اشاره این مقاله است.
مقدمه:
نشانههای تاریخی نمایش عروسکی در ایران، آنطور که از آثار ادبی کهن برمیآید، به دورهی بهرام گور ساسانی بازمیگردد. حکیم نظامی گنجوی در چکامهای به مهاجرت بیش از ششهزار استاد سرگرمیساز هندی به ایران اشاره میکند که عدهای از آنان نیز لُعبتباز (عروسکگردان) بودند. در «فتوتنامهٔ سلطانی»، اثر ملاحسین واعظ کاشف سبزواری نیز آمده که لُعبتبازان در نسخ اهل بازی از اصحاب اهل معرکهاند و انواع نمایش عروسکی، شب و روز اجرا میشده که «خیمه» و «پیشبند» نامیده میشدند و یک مجلس را نیز به اختصار روایت کرده است.
در پژوهش پوپک عظیمپور که قسمتی از آن برگرفته از مصاحبههای وی با معدود بازماندگان این هنر نمایشی است، ضمن مروری بر زندگینامهٔ اساتید فقید دورهٔ صفوی تا کنون و ذکر این مطلب که خاستگاه عروسکهای نخی و دستکشی، چین، روسیه و هند بوده و کاکا محمد شیرازی (پدر خیمهشببازی ایران در عهد قاجار) مبانی آن را از این ممالک برگرفته و به شکل ایرانیپسند (منطبق با جامعه آن روز ایران یا همان خیمهشببازی) بازتولید کرده است؛ این نکته حاپز اهمیت است که: هرچند شخصیتهای «خیمه» متناسب با فرهنگ بومی ایران تحول یافتند و از تیپهای اصیل خود فاصله گرفتند اما متنهای نمایشی که از دیرباز در ادبیات شفاهی و سنتی ما موجود بوده است، همچنان ثابت ماندهاند. (۳)
با بررسی مروری منابع حاضر و سیر «خیمهشببازی» در ادوار مختلف به ویژه پیش و پس از انقلاب اسلامی، چنین برمیآید که در حال حاضر تقریبا هروقت پیشرفت و درخششی در بُعد ملی یا بینالمللی در عرصهٔ این هنر رخ داده، بیش از آن که ثمرهٔ برنامهریزی سیستمی دستگاههای متولی و مکلف باشد، به همت و تلاش مضاعف هنرمندان و دلسوختگان عرصهٔ نمایش و البته اقبال آنها در اقناع برخی از مدیران بدنهٔ نهادهای دولتی برای میدان دادن به فعالین نمایشهای سنتی و آیینی، صورت گرفته است.
در حقیقت، جامعهٔ دانشگاهی یا سنتی و علاقمندان به چنین نمایشهایی نقش «محرک» و ساختارهای حاکمیتی (صدا و سیما، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و…) نقش «متحرک» را ایفا کردهاند. اتفاقی که امید است در تدوین سند ملی تئاتر کشور که هماکنون در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با مشارکت برخی از چهرههای نامدار تئاتر و اساتید دانشگاهی در دست نگارش است، از نگاه تدوینگران دور نماند.
شرح مسئله:
ضعف یا فقدان برنامه و ساز و کار دقیق راهبردی و عملیاتی در حوزهٔ حفظ، توسعه و نشر آثار نمایشی عروسکی سنتی (به شکل عام) و نمایش «خیمهشببازی» (به طور اخص)، دغدغهٔ این مقاله است.
علیرغم مشکلات فراوان بر سر راه هنرمندان این رشته، در انتقال تجربیات خود به نسلهای بعدی، به سنت دیرینهٔ اسلاف آن، خوشبختانه امروزه، عصر ثبت تصویری وقایع، به مدد فنآوری است. هنرمندان عهد قاجار و ماقبل، از چنین امکانی محروم بودند بنابراین هرآنچه از آنان نقل شده، تنها در تخیلات قابل تصویرسازی است.
برنامههای مناسبتی شبکههای صدا و سیما، بستر قابل ملاحظهای برای آشنا نمودن کودکان و نوجوانان علاقمند با «خیمهشببازی» است به شرط آن که: اولاٌ مقطعی و موردی نبوده و بتوان از ظرفیت برنامهسازی شبکههای آموزشی به بهترین نحو استفاده کرد و آموزش مرشدی و دستیار مرشدی، عروسکگردانی، قصهپردازی و متننگاری مناسب و … را در ردیف دیگر سرفصلهای آموزش مستمر همگانی قرار داد. ثانیاٌ جنبه کارشناسانه و هدایت صحیح و اصولی، با استفاده از دانشآموختگان تئاتر و متخصصین تجربی صاحب رزومهٔ قابل قبول، حفظ شود تا دستاورد این برنامهها، با اهداف مورد اشاره در صورت مسئله، همگرا باشد. در غیر این صورت، زیانهای ناشی از نابلدی و گمراهسازی چنین اقدامی به مراتب بیش از فواید آن خواهد بود.
موانع اجتماعی – عرفی موجود:
جامعهٔ کنونی، دچار پارادوکسهای بعضاٌ عجیب در حوزهٔ وضع قوانین و مقررات از چند دهه قبل تاکنون است که نمود آن در بلاتکلیفی مدیران ردههای مختلف دستگاههای مجری در عمل به وظایف و تکالیف رسمیشان جلوه میکند. برای نمونه، در حالیکه: موسیقی باید در نمایشهای ایرانی به صورت زنده و در حین اجرا نواخته شود، در وهلهٔ اول به دلیل طبیعت نمایشها و ترکیب صحنهای اجراها که بدون نوازندگان ناقص خواهد شد و در وهلهٔ بعد، به دلیل وقفهها و وجود بداههسازی در نمایشها (۴)، همچنان نمایش ساز و آلات موسیقی در سیمای جمهوری اسلامی ایران اشکال فقهی دارد. این در حالی است که در برنامههای زنده سالنهای نمایش، کنسرت، جشنوارههای خیابانی و حتی شبکه نمایش خانگی با مخاطب عام، نه در مقیاس سیما ولی در حد قابل توجه، چنین مقرراتی حاکم نیست.
نقش مرجعیت شجاع و آگاه به مسائل روز اجتماع و نیازهای عصر کنونی در بازنگری و بهروزرسانی احکام، در راستای گرهگشایی و ایفای مطالبهٔ عمومی، قابل ملاحظه است.
در تصویر(۱) مرحوم مرشد خمسه و دستیارش، در حال نواختن دایره و ضرب در تعامل با شخصیتهای عروسکی به نمایش درآمده است.
نمونهٔ دیگر، صرف بودجههای هنگفت برای تجهیز مراکز بازپروری و اصلاح و تربیت کودکان و نوجوانان بزهکار است در حالی که با صرف مبالغی معادل یا کمتر از همان بودجهها و البته با احتساب حذف خسارات معنوی و مادی مستقیم وارده بر این اطفال و خانوادههای آنها، به سبب ارتکاب بزه انتسابی، در بخش آموزش و پرورش و در ذیل برنامه تدریس هنر مدارس ابتدایی، با رویکرد پیشگیرانه میتوان ارزشهای اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی جامعه را به روش غیرمستقیم و به کمک جذابیت نمایش، در ذهن و روان نسل آینده نهادینه کرد.
ساعتها سخنرانی و موعظه و پند و جدل از سوی مربیان، اولیاء و اصحاب تربیت چه بسا تأثیرگذاری یک کار گروهی نمایشی از مرحلهٔ ایده تا اجرا که توسط خود دانشآموزان تحقق یابد، را نداشته باشد.
«خیمهشببازی» با توجه به شخصیت منتقد و گزنده اما حقطلب و خوشطینت سیاه (مبارک، یاقوت، زمرد و …)، به خوبی میتواند در رسوب مفاهیم ارزشی چون امانتداری، راستگویی، صلحطلبی، ایثار و … در باورهای کودکان به کار گرفته شود. کمااینکه این نمایش در طول چند قرن عمر خود، اصولاٌ بر این مفاهیم تکیه داشته و همواره تقبیحکننده اعمال غیراخلاقی و منکر بوده است. این تعامل هنر با مبانی تربیتی را میتوان عالیترین جلوهٔ استفادهٔ درست از سرمایههای فرهنگی ملی به شمار آورد.
به منظور پرهیز از اطناب کلام، در این بخش به ذکر همین دو نمونه از موضوعات اساسی رهاشده طی سالها، بسنده میشود. بدیهی است مخاطبین گرامی، خود با بررسی موشکافانه بیشتر میتوانند این فهرست را تکمیل کنند.
تئاتر عروسکی ایران در نگاه دیگران:
الف) حوزهٔ پژوهش:
رومن آندریوویچ گالونوف (۱۸۹۳-۱۹۳۸م) مستشرق روس، در فاصلهٔ سالهای ۱۹۲۵ تا ۱۹۲۸ میلادی در تهران، دربارهٔ تئاتر عامیانهٔ ایران مطالعه کرده است. «پهلوان کچل – تئاتر عروسکی فارسی»، «خیمهشببازی – تئاتر عروسکی فارسی»، «معرکهگیری»، «تئاتر عامیانه ایرانی» از جمله آثار وی هستند که هنوز به فارسی برگردانده نشدهاند.
جالب است که مقارن با همان ایام، دیگر مستشرق هموطنش یو. ان. مار نیز در ایران بود و به احتمال بسیار ماحصل ملاقات دو پژوهشگر با یکدیگر، دستمایهٔ مقالهٔ مار با عنوان «چیزهایی دربارهٔ پهلوان کچل و انواع دیگر تئاتر عامیانه در پِرِس (ن: ایران)» شد که مکمل پژوهشهای گالونوف میباشد. (۵)
حائز اهمیت است که این محقق جوان، در طول اقامت و مطالعهٔ میدانی سه سالهاش در ایران، به جزییات بسیار دقیقی از محل اجرا، ابعاد صحنه و عروسکها، حتی تعداد نخ و مصالح سازندهٔ عروسکها، مشخصات هنرمندان عروسکگردان و نوازنده و امثال آن پرداخته است که در صورت ترجمه آثار وی، مرجع مستندی برای پژوهشهای بیشتر در این زمینه خواهد بود. تصویر (۲) لباس عدهای از شخصیتهای «خیمهشببازی» را نشان میدهد.
ب) حوزهٔ اجرا:
در این حوزه نیز هر از گاهی، برخی از کارگردانان و هنرمندان «خیمهشبباز» توانستهاند، توجه جشنوارههای خارجی را نسبت به اجرای خود جلب کنند.
«… من از اولین زنانی هستم که خیمهشببازی میکنند. همین اولینها مشکلات زیادی دارد اما خوشحالم که امروز میتوانم بگویم تا حد زیادی موفق شدهام … در جشنوارهٔ دانشجویی، با دیده شدن کارها به پاریس دعوت شدم و در آنجا با گروههایی از نمایشهای دیگر آشنا شدم و در چندین کشور اجرای خیمهشببازی داشتیم.»
به عنوان مثال، این بخشی از گفتگوی بهناز مهدیخواه، با خبرنگار برنا در چهارم فروردین ۱۴۰۰ است. وی فارغالتحصیل تئاتر است که سالهاست برای مبارک مینویسد، سفیر میزند و خیمه برپا میکند. خیمههای او، امیرحسین انصافی و میثم بیدقی هستند. سیصد و پنجاه اجرا، در مدارس داشته که با استقبال غیرقابل وصف کودکان مواجه شدهاند. (۶)
ج) نفوذ بر دیگر کشورها:
در دیگر کشورهای مسلمان نیز «خیمهشببازی» کم و بیش رواج دارد، اما در سرزمینهای عربی، خیال الظل (تئاتر سایه) گونهٔ رایجتر نمایش عروسکی است… در ترکیه، پس از سفر توماس هولدن ، عروسک گردان انگلیسی به آن سرزمین، «خیمهشببازی» تحت تأثیر شیوههای اروپایی قرار گرفت. از آن پس، کوکلا (عروسک نخی) در ترکیه به کوکلای هولدن مشهور شد. (۷)
در سرزمینهای ترکنشین شرق دریای خزر، از جمله ازبکستان و ترکمنستان، تحت نفوذ فرهنگ ایرانی، «خیمهشببازی» با عروسکهای نخی متداول است که قُغِر چَغلار خوانده میشود. (۸)
ترکان آسیای مرکزی، «خیمهشببازی» با عروسکهای دستکشی را با عنوان چادر خیال یا کُقورچَک یا کورچَک میشناسند (۹)
«خیمهشببازی» در تاجیکستان (۱۰) و افغانستان نیز اجرا میشود.
در برخی مناطق بالکان، گونهٔ خاصی از «خیمهشببازی» رایج است که در آن عروسکگردان بر روی زمین، به پشت خوابیده و با دو دست، دو عروسک کوچک و با دو زانو، عروسک بزرگی را به حرکت درمیآورد.
جمعبندی و نتیجهگیری:
از مجموع مباحث مطرح شده میتوان چنین برداشت کرد که هنر دیرینهٔ نمایش عروسکی ایرانی (در هر دو قسم خیمهشببازی و سایهبازی یا تئاتر سایه) دچار نوعی غفلت از سوی جامعه (چه در بخش مخاطبین و مردم و چه از ناحیه برنامه ریزان کلان) قرار گرفته است.
انتقال میراث شفاهی و آموزههای سینه به سینه نسلها وظیفهای است بزرگ بر دوش آحاد هر جامعهای که به ریشههای فرهنگی خود افتخار کرده و مایل به حفظ پیشینهٔ افتخارآمیزشان هستند که این خود سبب تقویت غرور ملی یک کشور خواهد بود.
با درگذشت اندک هنرمندان پیشکسوت این هنر و عدم جایگزینی سرمایهٔ انسانی مهارت آموخته، متاسفانه باید انتظار داشت «خیمهشببازی» نیز به سرنوشت بسیاری از رشتههای هنری انقراضیافته یا در حال انقراض مانند برخی از صنایع دستی دچار شود که امروزه به ندرت اثری از آنها در سطح کشور میتوان یافت.
لزوم یک رنسانس هنری، در حوزهٔ نمایشهای عروسکی، همراه با تحول دیدگاه مدیریتی کلان و سیاستگذاری نسبت به جایگاه نمایشهای سنتی عروسکی (فانوس جادویی، تئاتر سایه، عروسکگردانی، عروسک دستکشی، خیمهشببازی و …) با هدف حفظ و احیای این میراث غنی کهن فرهنگی، امری است ضروری که تا همین لحظه نیز اهتمام به اجرای آن، در پس پردهٔ غفلت مانده است.
چشمها را باید شست؛ جور دیگر باید دید…
* کارشناس ارشد تئاتر و پژوهشگر هنرهای نمایشی
منابع:
(۱) شعارینژاد، علیاکبر(۱۳۷۵)؛ فرهنگ علوم رفتاری، انتشارات امیرکبیر، تهران.
http://mcth.ir/ministry-background (۲) سایت وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی
(۳)عظیمپور، پوپک (۱۳۸۹)؛ فرهنگ عروسکها و نمایشهای عروسکی آیینی و سنتی ایران، نشر نمایش، تهران.
(۴)حامد سقایان، مهدی (۱۳۹۶)؛ ریختارهای نمایش ایرانی، پژوهشی در قراردادها، انتشارات ساقی، تهران.
(۵)نیکریلووا، آنا (پاییز ۱۴۰۱)؛ رومن آندریوویچ گالونف و آثارش در مورد تئاتر عروسکی ایران، ناصر بایزیدی، فصلنامه نمایششناخت، سال پنجم، شماره ۱۷.
(۶)مهدیخواه، بهناز (۱۴۰۰)؛ هنری مهجور در سرزمین مادری – بررسی هنر خیمهشببازی در ایران در گفتگو با بهناز مهدیخواه (https://borna.news/fa/news/1152836)
(۷)Metin And, Karagoz: Turkish Shadow Theatre with an appendix on the history of Turkish puppet theatre, art editor: Salim Sengil, Istanbul 2005
(۸)دانشنامه جهان اسلام (https://rch.ac.ir/)
(۹)بیضایی، بهرام (۱۳۴۴)؛ نمایش در ایران، چاپ کاویان.
(۱۰)عناصری، جابر (بهمن ۱۳۶۸)؛ نمایش و موسیقی در تاجیکستان، چیستا، سال ۷، شماره ۵.