افشین بختیار

تـولد: ٧ فروردین ١٣٢٩

محل تـولد: تهـران

زندگی‌نامه، آثـار و سوابق هنری
وی فارغ‌التحصیل رشته برق صنعتی از دانشگاه علم و صنعت و دارای عنوان درجه یک هنری، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. او حدود ۵۰ سال است که به کار عکاسی از طبیعت، معماری، مستند اجتماعی، صنعتی و هوایی از ایران، میراث فرهنگی و آثار باستانی مشغول است. از ایشان بیش از ۶۵ کتاب نفیس ایران شناسی با محتوای عکس به چاپ رسیده است که از آن‌ها می‌توان به کتاب‌های: از پاسارگاد تا داراب، ایران سرزمین افسانه‌ای، سفر به ایران، پرسپولیس، ایران و ایرانیان، هفت اقلیم، سیستان و بلوچستان، ایران سرای کهن، گیلان، چهارمحال و بختیاری، سمنان، هفت رنگ زندگی و ایران، انسان، طبیعت، زندگی اشاره کرد. استاد بختیار، بطور عمده در زمینه طبیعت و زندگی اجتماعی عکاسی می‌کند و به عکاسی صنعتی نیز می‌پردازد. وی در بخش‌هایی از مستند ایران، به عنوان عکاس فعالیت داشت. افشین بختیار همچنین مدتی طولانی عکاس رسمی نشنال جغرافی در اروپا بوده و بیش از ٧۰ نمایشگاه بین‌المللی نیز از آثارش برگزار شده است. او عکاس رسمی یونسکو، بخش فرهنگی سازمان ملل متحد در خاورمیانه بوده و از بیشتر مکان‌های ثبت جهانی شده‌ ایران برای یونسکو عکاسی کرده است و با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نیز برای معرفی و ثبت عکس‌ از استان‌های گوناگون همکاری داشته است. وی که داوری بیش از ٢۰۰ جشنواره ‌را بر عهده داشته، نمایشگاه‌های عکس بسیاری را در ایران و خارج از ایران برگزار کرده است و همچنین از داوران دومین جشنواره ملی عکس شاهنامه بوده است.

وی در مصاحبه‌هایش همواره عنوان کرده است که ایران را نفس می‌کشد. او پیش از این، بیشتر عکس‌های خود را با دوربین قطع متوسط یا مدیوم فورمات تهیه می‌کرد‏، اما اکنون اکثر عکس‌هایش را با دوربین قطع کوچک دیجیتال می‌گیرد. مجموعه کتاب های ۱۸ جلدی: خورشید ایران، برای وزارت پژوهش آموزش و پرورش درباره استان های ایران، استان اصفهان و … از دیگر آثار ارزشمند اوست. داوری بیش از ۴۰ مسابقه و جشنواره عکاسی در ایران و خارج از ایران و برپایی نمایشگاه های متعدد با موضوع طبیعت، معماری، مردمی در ایران و چند کشور دیگر از جمله انگلیس، قطر، سوریه، لبنان، اتریش، آلمان، کانادا، سوئد و… بخشی از فعالیت‌های گسترده استاد افشین بختیار در زمینه عکس و هنر عکاسی است. عکاسی هوایی از ۶۰ شهر ایران، از دیگر فعالیت‌هایی است که در رزومه کاری ایشان دیده می‌شود که در مجموع او را در زمره بهترین عکاسان ایران قرار داده است.

کارنامه حاصل از فعالیت او در این سال‌های پربار، نزدیک به ٩۰ جلد کتاب به‌‌صورت انفرادی و بیش از ٢۰۰ کتاب اشتراکی در زمینه‌ معرفی نقاط مختلف ایران و … است. همکاری با بسیاری از نشریه‌های هنری، موسسه‌های دولتی همچون آموزش و پرورش و تدریس در دانشکده‌ها از دیگر فعالیت‌های وی است.

کتاب‌ها
– پارسه، سفر به ایران، ایران سرزمین افسانه ای، از پاسارگاد تا داراب، پرسپولیس، ایران و ایرانیان، هفت اقلیم، سیستان و بلوچستان، ایران سرای کهن، گیلان، چهارمحال بختیاری، شهر ایران، استان سمنان، هفت رنگ زندگی، ایران، انسان، طبیعت، زندگی، ایران گهواره تمدن، تخت جمشید مهد تمدن پارسی، کرمانشاهان، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، از هامون تا عمان، ایران بهشت زمین، هفت رنگ زندگی، به ایران خوش آمدید، فارس، تخت جمشید، یزد، استان هرمزگان، ایران سرزمین جاوید، کتاب های ١٨ جلدی خورشید ایران برای وزارت پژوهش آموزش و پرورش درباره استان های ایران، استان اصفهان و …

– ایران؛ انسان، طبیعت، زندگی – با متن علی اکبر عبدالرشیدی به فارسی و انگلیسی، چاپ: خانه فرهنگ و هنر گویا

فعالیت‌ها
– همکاری با برنامه تلویزیونی مستند ایران، ساخته آقای حمید مجتهدی، به عنوان عکاس هوایی بیش از ۶۰ شهر ایران
– همکاری با سازمان پژوهش و کتاب های درسی مدارس
– همکاری با سازمان میراث فرهنگی ایران و بیشتر استان ها به عنوان عکاس معماری
– همکاری با سازمان جهانی ثبت آثار معماری از جمله مسجد جامع اصفهان به عنوان عکاس
– همکاری با سازمان میراث فرهنگی اصفهان برای عکاسی از مناطق شناسایی شده و ثبت جهانی آن
– همکاری با شهرداری اصفهان، تهران و کرمانشاه به عنوان عکاس مناطق تحت پوشش
– همکاری و عکاسی زمینی و هوایی از بارگاه امام رضا(ع) و چاپ کتاب بارگاه امام رضا(ع)
– همکاری با هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران به عنوان عکاس مناطق آزاد کشور از جمله خارک، چابهار، قشم، کیش و نکا
– عکاس پایانه های نفتی و همکاری با وزارت نفت
– همکاری با استانداری استان های سیستان و بلوچستان، اردبیل، آذربایجان غربی و شرقی
– عکاس رسمی یونسکو در خاورمیانه
– عکاسی کاخ موزه های ایران
– داور بیش از ۴۰ مسابقه و جشنواره عکاسی در ایران و خارج از ایران
– برپایی نمایشگاه های متعدد با موضوع طبیعت، معماری، مردمی در ایران و چند کشور دیگر از جمله انگلیس، قطر، سوریه، لبنان، اتریش، آلمان، کانادا، سوئد و…

مصاحبه
شما عکاسی را کلاسیک آموختید یا تجربی؟
رشته تحصیلی من برق فشار قوی از دانشگاه علم و صنعت است ولی از مدرکم در این رشته هیچ زمانی استفاده نکرده‌ام. چون از ابتدا به عکاسی علاقه‌مند بودم. اکثر عکاسان هم دوره من عکاس تجربی هستند، البته به جز کسانی که در خارج از کشور تحصیل کرده‌اند، چون در آن زمان‌ها دانشگاهی برای آموزش عکاسی در ایران وجود نداشت. در زمان دانشجویی به من می گفتند “اون عکاسه” چون من نمایشگاه زیادی برگزار می کردم و با دوربین عکاسی بیشتر شناخته شده بودم تا ابزار مهندسی.

آیا شما یک عکاس حرفه ای و تمام وقت هستید؟
در مورد تمام وقت باید بگویم سال که ٣۶۵ روز است، من ٣۵۰ روزش را عکاسی می‌کنم. چند روز باقی مانده را هم استراحت می کنم تا دوباره برای عکاسی آماده شوم. در طول این سال‌ها ۶۴ جلد کتاب عکاسی انفرادی چاپ کرده‌ام و این به جز کتاب‌هایی است که به صورت گروهی و دسته جمعی چاپ شده، اکثر این کتاب‌ها هم در مورد ایرانگردی بوده، مانند کتاب گهواره تمدن، سرای کهن، تخت جمشید، بختیاری‌ها، خورشید ایران در استان های مختلف. در مورد حرفه ای بودن اگر منظورتان این است که مخارج زندگی‌ام را از عکاسی تامین می کنم، باید بگویم بله، در تمام طول زندگیم فقط از طریق عکاسی کسب درآمد کرده ام و به قول معروف کار دیگری بلد نیستم. هم اکنون در منزلم که حدود ١٧۰ متر زیر بنا دارد، فقط چیزی حدود ٧۰ متر آن به زندگی خود و خانواده اختصاص دارد و بقیه پر است از آرشیو نگاتیوها و اسلاید های این سالیان دراز.

در این مدت کجاهای ایران را گشته اید؟
اگر بگویم تمام ایران را گشته ام اغراق است، چون برای این کار احتیاج به زمانی بسیار طولانی است. اگر عمر کاری یک نفر را ۶۰ الی ۶۵ سال در نظر بگیریم به نظر من ١۰ تا عمر لازم است تا شاید همه ایران را بشود گشت. ولی می توانم بگویم بیشتر ایران را گشته و عکاسی کرده‌ام، مثلاً آخرین اتومبیلی که دارم یک میلیون و پانصد هزار کیلومتر کار کرده که فقط برای ایرانگردی بوده با توجه به این که بسیاری از نقاط را با اتومبیل کارفرما و یا هواپیما، هلیکوپتر، قایق و موتور سیکلت و سایر وسایل نقلیه حتی قاطر و اسب و دوچرخه رفته ام. به خصوص از دوچرخه در خیلی از جاها استفاده می کنم چون به من امکان می دهد که با فرصت به محیط اطراف خود نگاه کنم.

علاقه اصلی شما در عکاسی کدام رشته است؟
من تقریباً همه رشته های عکاسی را کار کرده‌ام ولی معروف شده‌ام که عکاس طبیعت و معماری ایران هستم. البته به دلیل عکس‌هایی که برای کنسرسیوم نفت و پایانه های نفتی گرفته‌ام، تجربه زیادی در عکاسی هوایی دارم. در فیلم مستندی به نام ایران ساخته آقای حمید مجتهدی، من حدود ۶۰ شهر ایران را عکاسی هوایی کردم. البته کتاب‌هایی در مورد عشایر و یا عکاسی صنعتی نیز دارم.

شما در ۴٢ سال گذشته چه تحولاتی را در طبیعت ایران مشاهده کرده‌اید؟
فکر می کنم بزرگترین و بدترین اتفاقی که برای طبیعت ایران افتاده انبوه زباله و پلاستیکی است که در سال های اخیر در هر گوشه آن رها شده، تا ١۵ یا ٢۰ سال پیش در هیچ کجای طبیعت زباله و بطری پلاستیکی دیده نمی شد. اگر هم تک و توکی بود در کنار جاده‌ها و محل‌هایی بود که انبوه مردم رفت و آمد می کردند. ولی اکنون در قلب کویر و یا بالای یک کوه مرتفع با کوهی از زباله مواجه می شوید. یکی دو سال قبل قرار شد با حدود ۴۰۰۰ نفر کوهنورد، کوه دماوند را پاک سازی کنیم. چیزی در حدود ۴۰ تن آشغال و بطری نوشابه خانواده و پاکت چیپس و پاکت ساندیس و کیسه پلاستیک جمع شد که خیلی دردناک است. یک بار با یک گروه ژاپنی به یکی از ارتفاعات ایران رفته بودیم. یکی از ژاپنی ها در میان راه حالش بد شد. وقتی سرپرست گروه دنبال بلد راه می گشت که این کوهنورد را به پناهگاه برساند، او گفت من خودم می روم و وقتی سرپرست نگران گم شدن او در کوه شد، کوهنورد ژاپنی گفت رد آشغال‌ها را می گیرم و صاف به طرف پناهگاه می روم و راهم را گم نخواهم کرد. الان به رودخانه‌ها، دریاها، دریاچه‌ها، جاده‌ها و جنگل‌ها نگاه کنید واقعاً شرایط رقت انگیزی وجود دارد.

آیا واقعاً با این شرایط ما می توانیم ادعا کنیم که ملت با فرهنگی هستیم و فرهنگ مان را دوست داریم. آیا می توانیم تا چشم مان به یک خارجی افتاد فوری تاریخ و فرهنگ مان را به رخ او بکشیم. خب هر چه ما بگوییم، او خودش هم چشم دارد و هر جا برود آشغال می بیند، زباله می بیند، شکستن درخت می بیند، بد رفتاری با طبیعت می بیند. حدود ٣۵ سال پیش وقتی با مرحوم نیکول فریدنی، عکاس سر شناس به جایی به نام مرنجاب رفتیم، کسی اصلاً نمی دانست مرنجاب کجا هست. در سال های اخیر تورهای ایرانگردی، منطقه مرنجاب را کشف کرده اند. چند وقت پیش که به مرنجاب رفتم فکر کردم کارناوالی در آنجا برگزار شده، چون حدود ١۵۰ اتوبوس و ۵۰۰ تا ماشین سواری و هزار‌ها نفر یک جا جمع شده بودند. به جای این که این مردم در کویر مرنجاب بر روی رمل‌ها بروند و مکاشفه ای کنند و خود را پیدا کنند، بدتر خودشان را گم کرده بودند و مشغول قلیان کشیدن و چای خوردن و گُرگم به هوا بودند. به جای این که کمی راه بروند و از محیط و طبیعی استفاده کنند، مشغول خوردن تخمه و تنقلات بودند و آشغال آن را هم همان جا می ریختند. آخر شب منظره نفرت انگیزی از انبوه زباله و پلاستیک و بطری به جا ماند. خب این که نشد ایرانگردی، این که ایران دوستی نیست، این ها ایران خراب کنی است.

چگونه ممکن است یک کوهنورد یا یک ایران‌گرد رعایت محیط زیست را نکند؟
به نظر من این روزها اکثر کسانی که سر به صحرا و کوه و دشت و بیابان می گذارند، هدف شان لذت بردن از طبیعت نیست، بلکه دلیل شان فرار کردن از دست قید و بند‌هایی است که در شهر و پارک و کوچه و خیابان برایشان فراهم شده، به همین دلیل اکثراً به طور اصولی کوهنورد و یا طبیعت گرد نیستند، اگر کسی بخواهد به طور اصولی کوهنورد شود باید دوره‌هایی را بگذراند و آموزش‌هایی ببیند که یکی از این آموزش ها شیوه برخورد با طبیعت و حفظ محیط زیست است. الان هر کس را می بینید با خریدن یک کفش کوه، یک کوله پشتی، خود را کوهنورد حس می کند و راهی می شود با ماشین به دماوند و تا منطقه گوسفند سرا در ارتفاع ٣۰۰۰ متری و یا ٣۵۰۰ متری می رود. بقیه راه را هم پیاده می رود و چون با قضیه فنی برخورد نمی کند هم به خودش آسیب می زند و هم به طبیعت و موضوع را بیشتر به صورت یک تفریح و رفتن به شهربازی می بیند تا کوهنوردی و یا ایرانگردی. این کوهنوردی نیست بلکه این کوه خراب کنی است. من در پناهگاه سبلان دیدم کسانی که قرار بود صبح به دریاچه ای در ارتفاع ۴۵٧۰ متری صعود کنند، مشغول مرغ سرخ کردن و خوردن کله پاچه بودند، صبح هم قرار بود بروند قله. به من هم اصرار می کردند که تو چرا چیزی نمی خوری. به آن‌ها گفتم فردا به شما خواهم گفت چرا شب چیزی نخوردم. باور کنید هنوز یک کیلومتر نرفته بودیم که یکی یکی حالشان خراب شد. خب با مرغ چرب و کله پاچه که نمی شود کوهنوردی کرد.

این سوال همیشگی پیش می آید که چه باید کرد؟
بگذارید ابتدا از چه نباید کردها شروع کنم. در چهارمحال و بختیاری دشتی هست به نام لاله های واژگون که واقعاً زیبا است و در آن لاله‌های زرد و قرمز می روید و یا در خوانسار منطقه ای است به نام گلستان کوه که در ماه اردیبهشت غرق در گل می شود. اداره محیط زیست در این مناطق چادر می زند و بلیط می فروشد و اجازه می دهد مردم بروند داخل گل‌ها، مردم هم دست خالی می روند و در موقع برگشتن، بقل بقل گل می چینند، انگار متوجه نیستند این گل‌ها در بین راه پژمرده خواهد شد. خب این کار، حفاظت از محیط زیست نیست، لطمه به محیط زیست است. یا در منطقه البرز، سابق شقایق‌هایی وجود داشت که به آن تریاق می گویند. در سال های اخیر فقط در منطقه ای تحت نظارت وزارت بهداشت بخش کوچکی از این شقایق‌ها حفظ شده بود که الان دیگر هیچ اثری از آن‌ها در منطقه البرز نیست. در میدان فردوسی اول خیابان ایرانشهر همیشه ۴ یا ۵ مامور شهرداری با چنگک مشغول پاک کردن جوی آب هستند. چون آب جوی در آن محل به داخل کانال می رود و کوهی از آشغال و بطری خالی در آن جا جمع می شود. خب مردم نباید آشغال خود را داخل جوی‌ها و رودخانه‎‌ها بریزند. مهم‌ترین کاری که باید کرد، آموزش مردم است. خب تلویزیون که هزار نوع برنامه و مستند می سازد، چرا نمی آید راجع به این مسائل صحبت کند و به مردم آموزش بدهد. تورها باید به مسافران خود یک آموزش های ابتدایی بدهند و وسایلی را در اختیارشان بگذارند تا طبیعت را آلوده نکنند. البته چند وقت پیش در روز سیزده بِدر شهرداری بین مردم در پارک‌ها کیسه زباله تقسیم کرد تا زباله‌هاشان را در آن بریزند، ولی من با چشم خودم دیدم که بعضی‌ها کیسه‌ها را تا کردن و گذاشتند داخل کیف شان و زباله‌ها را در اطراف خود ریختند. البته برخورد قانونی و جریمه هم باید باشد. شما در اتوبان‌ها می بینید اتومبیلی با سرعت حرکت می کند، ناگهان از شیشه ماشین مقداری زباله پرت می شود داخل اتوبان، خب پلیس باید با این گونه افراد برخورد قانونی بکند. اگر گشت نامحسوس ببیند که کسی آشغال می ریزد، او را جریمه کند. آن شخص وقتی دو دفعه جریمه شود مطمئن باشید دفعه سوم دیگر آشغال نمی ریزد. ماموران راهنمایی و رانندگی که با دوربین تخلفات رو کنترل می کنند، خب این را هم جریمه کنند که به نظر من خیلی واجب تر هم هست. ما خودمان باید رعایت کنیم، به دیگران هم باید تذکر بدهیم. بارها شده دوستانم به من گفته‌اند چرا به کسانی که محیط را آلوده می کنند تذکر می دهی تو چه کاره مملکتی. ولی من وظیفه خودم می دانم و تذکر می دهم. چند باری هم مورد تهدید و توهین قرار گرفته‌ام. یک کوهنورد که عاشق کوه است هرگز در کوه آشغال نمی ریزد؛ تازه کوهنورد واقعی، آشغال ریخته شده دیگران را هم جمع می کند. ولی مگر یک کوهنورد، یک مامور شهرداری و یا یک محیط بان چقدر می تواند به مردم تذکر بدهد. این‌ها کار رادیو و تلویزیون است، بهتر است به جای بعضی برنامه های تکراری و خسته کننده از چند متخصص محیط زیست بخواهند مردم را آگاه کنند. البته آلودگی محیط زیست فقط رودخانه و جنگل و دریاچه نیست. هوا هم خیلی مهم است. به خاطر تعداد زیاد ماشین و استاندارد نبودن آن ها شرایط به جایی رسیده که مردم در شهر های بزرگ مجبورند ماسک بزنند و اخیرا ً هم که به دلیل مواظبت نکردن از محیط زیست، مسئله ریزگردها اضافه شده است.

آینده محیط زیست را چگونه می بینید؟
ما اگر اقتصادمان دچار مشکل اساسی بشود ٢۰ نفر اقتصاد دان ظرف ١۰ سال می توانند اقتصادمان را درست کنند. ولی اگر فرهنگ مان را از دست بدهیم، فکر کنم قرن‌ها طول بکشد تا درست بشود. ما همان ملتی هستیم که وقتی یک تکه نان روی زمین می افتاد آن را می بوسیدیم و از زیر پا بر می داشتیم. حالا در هر خانه ای که بروید نان را به همراه سایر آشغال‌ها در کیسه زباله می ریزند. ما همان ملتی هستیم که به هر چیزی که برکت خداست احترام می گذاشتیم. برکت خدا فقط نان نیست. برکت خدا جنگل، آب، هوا، طبیعت و محیط زیست هم هست. خوب چرا فرهنگ ما این قدر اصالتش را از دست داده که فاضلاب و پس آب کارخانه‌ها را داخل رودخانه‌ها می ریزیم. این رودخانه‌ها به دریاها می ریزند و باعث مرگ ماهی‌ها و سایر جانداران می شوند. کار آلودگی به جایی رسیده که می گویند شنا کردن در دریای خزر باعث ایجاد بیماری پوستی می شود. مملکت ما به قول یکی از بزرگان، “جهانی است در یک مرز” چهار فصل آن کامل است. زیبایی های زیادی دارد ولی متاسفانه داریم این زیبایی‌ها را از دست می دهیم. باید فکر چاره باشیم، باید حفظش کنیم، باید حفظش کنیم.
منبع: ماهنامه KWC

جشنواره ملی عکس خوانسار
عکاسان با لنز باز به خوانسار بنگرند/ خوانسار مهد زیبایی های نهفته است. افشین بختیار داور نخستین جشنواره ملی عکس خوانسار گفت: ثبت تصاویر ماندگار از خوانسار نیازمند این است که عکاسان پیش از دریچه دوربین ، دریچه دل ها و نگاهشان را به روی خوانسار باز کنند و با لنز باز عکاسی کنند. وی یکی از داوران این جشنواره است که بیش از ۴۰ سال از عمر خود را در مسیر عکاسی سپری کرده و از وی کتب ایرانگردی بسیاری به چاپ رسیده است. در دنیای عکاسی بیشتر او را با نام عکاس طبیعت و معماری می شناسند اما تجربه عکاسی از ژانرهای دیگر را به طور تخصصی نیز دارا است. افشین بختیار در گفت و گو با خبرنگار اختصاصی نخستین جشنواره ملی عکس خوانسار با اشاره به سابقه آشنایی او با شهر خوانسار اظهار داشت: خوانسار یکی از جمله شهرهایی است که در آن احساس آرامش پیدا می کنم. وی افزود: فرهنگ مردم و طبیعت بکر و بی نظیر این شهر می تواند آرامشی مثال زدنی در روح هنرمند ایجاد کند و او را به خلق اثری ماندگار دعوت کند.

داور نخستین جشنواره ملی عکس خوانسار تصریح کرد: من در دوران قبل از انقلاب قرار بود که مجموعه ای از شهر خوانسار را عکاسی کنم به همین منظور این توفیق برایم ایجاد شد که به این شهر سفر کرده و زیبایی های توصیف نشدنی این شهر و مردمان خونگرمش را در لنز دوربینم جای دهم. بختیار با اشاره به تجربه حضور در مراسم های مختلف شهر خوانسار گفت: تهیه مجموعه عکس از این شهر این امکان را برایم فراهم کرد که بتوانم در بسیاری از مراسم های خاص و ویژه این شهر حضور داشته باشم و فرهنگ آنان بیش تر از گذشته برایم روایت شود که متاسفانه بنا به دلایل مختلف تا امروز این عکس ها منتشر نشده است. بختیار در ادامه صحبت های خود با اشاره به مهم ترین خروجی برگزاری این جشنواره در سطح شهر خوانسار گفت: شهر خوانسار دارای ویژگی ها و شگفتی های بسیاری است که برگزاری این جشنواره برای نخستین بار توانست بستری را برای معرفی و شناخت هرچه بیشتر آن به تمام کشور ایجاد کند. وی ادامه داد: مشارکت ۳۰۰ عکاس از سراسر کشور و انعکاس زوایای مختلف این شهر، آیینه ای از ظرفیت های خوانسار را در معرض دید همگان قرار داد تا بسیاری از مردم سراسر کشور با زیبایی ها و ویژگی های منحصر به فرد این شهر آشنایی پیدا کنند. داور نخستین جشنواره ملی عکس خوانسار خاطر نشان کرد: به جرات می توان بیان کرد جشنواره ملی عکس خوانسار با توجه به سال نخست برگزاری خود در مقایسه با دیگر جشنواره های کشور در رتبه بسیار مطلوبی قرار دارد و با فعالیت های موثر و مفید از نقطه آغاز جشنواره تا به انتها توانسته کارنامه مثبتی از خود ارائه دهد.

بختیار با اشاره به انتخاب آثار گفت: یکی از سخت‌ترین قسمت های برگزاری جشنواره مراحل داوری و انتخاب داوری است که در این جشنواره خوشبختانه با استقبال عکاسان نقاط مختلف کشور و حجم وسیع و با کیفیت آثار ارسالی این مرحله را بسیار سخت‎تر کرد که در نهایت توانستیم ۸۸ اثر را انتخاب کنیم. وی افزود: بی‌شک برگزاری جشنواره می‎تواند فواید بسیاری را هم برای عکاسان و هم برای برگزار کننده به دنبال داشته باشد و مهم‎ترین خروجی را می توان شناساندن ویژگی‎‌ها و ظرفیت های شهر مورد نظر عنوان کرد. بختیار در ادامه صحبت‌های خود با اشاره به همکاری و مشارکت مردم خوانسار از نخستین جشنواره عکس گفت: خوشبختانه مردم این شهر، علاقه ویژه ای نسبت به شهر خود دارند و در تمام مدت برگزاری این جشنواره که از بهمن ماه سال گذشته آغاز شده بود تا به امروز، با عشق و علاقه با تمامی عکاسان مشارکت داشته و استقبال بی‌نظیری از آنها را انجام دادند. وی ادامه داد: با توجه به ورود تورهای مختلف عکاسی به این شهر با برگزاری جشنواره و حضور عکاسان سراسر کشور توانست سوغاتی گرانبهایی از فرهنگ این خطه به سراسر کشور منتقل کند.

بختیار در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به شهر خوانسار گفت: من عکس‌های بسیاری را از خوانسار تهیه کرده ام اما زیبایی‌های این شهر آنقدر بسیار است که لنز دوربین من هنوز نتوانسته این‎ها را ثبت کند که امیدوارم بتوانم روزی زیباترین و ماندگارترین تصویر را در ویزور دوربینم از خوانسار ثبت کنم.

سپاس‌داری از افشین بختیار در آیین سپاس
ششمین آیین سپاس از سوی جشنواره‌ ملی عکس شاهنامه، به سپاس‌داری از استاد افشین بختیار عکاس نامور حوزه‌ ایران‌شناسی ویژه شد. در آیین سپاس از افشین بختیار شماری از چهره‌های نام‌آور عکاسی، هنری و فرهنگی و دوست‌داران این هنرمند باشنده بودند.

کتابهای افشین بختیار گواه تمدن ایران است
اکبر عالمی، مجری و کارشناس برجسته‌ تلویزیون، استاد دانشگاه، کارگردان و مستندساز و نخستین سخنران برنامه با یادآوری ۴۰ سال آشنایی با افشین بختیار گفت: عکاسی به گونه‌ی شگفت‌آوری فاصله‌ها را نزدیک کرده است. یک تصویر بیش از ١۰ هزار واژه گویا است و من هرگاه میهمان خارجی دارم یا به خارج از کشور می‌روم یک یا چند کتاب از افشین بختیار را به عنوان پیشکش هدیه می‌دهم چرا که به باور من با وجود عکس‌هایی که بختیار از گوشه‌ گوشه‌ ایران و از یادمان های تاریخی، فرهنگی و باستانی ایران گرفته است، نیازی به سخن گفتن از تاریخ و تمدن کهن ایران نیست و این عکس‌ها از هر واژه‌ای گویاتر پیشینه‌ ما را نشان می‌دهد. عکس‌های افشین بختیار می‌گویند: ایران تاریخ و تمدن دارد و هیچ پدیده‌ای بدون پیشینه برای یک فرد یا ملت رخ نمی‌دهد و ایران در پس تاریخ قد برافراشته است. عالمی افزود: افشین بختیار برای رسیدن به این چکاد (:قله) و برای سرافرازی ایران، خون جگرها خورده است. میراث فرهنگی تنها یادمان‌ها و بناهای یک سرزمین نیست بلکه شخصیت‌ها و چهره‌های فرهنگی و هنری میراث فرهنگی هستند و یکی از این میراث‌های ماندگار افشین بختیار است که ما به احترام و برای سپاسداری از کارهای ارزشمندش اینجا گرد هم آمده‌ایم.

امیدوارم جوانان افشین بختیار را الگوی خود کنند
امیرعلی جوادیان عکاس برجسته، دانش‌آموخته‌ دکترای عکاسی و استاد دانشگاه که سابقه عکاسی از جنگ تحمیلی را در کارنامه‌ی هنری خود دارد با اشاره به اینکه سپاس افشین بختیار در تالار فردوسی برگزار شد و نام فردوسی به ما توان و قدرت می‌دهد گفت: به عنوان ایرانی با وجود فردوسی می‌توان در این سرزمین استوار گام برداشت. امیدوارم خداوند ناسپاسی ما را در برابر این سرزمین سرشار از اندیشمند ببخشاید. خورشید از زادگاه فردوسی طلوع می‌کند و در زادگاه شمس تبریزی غروب می‌کند. سرزمینی که این همه اندیشمند و اهل ادب و هنر و فرهنگ را در خود جای داده در خور ستایش است و ای کاش همه‌ی ما مانند افشین بختیار می‌توانستیم دین خود را به این سرزمین ادا کنیم. افشین بختیار ایران را آنگونه که شایسته است به جهان شناسانده است. ایران سرزمینی شگفت است آنگونه که برای ٣۶۵ روز سال در ایران بیش از ۵۰۰ رسم و آیین وجود دارد و من امیدوارم جوانان هنرمند برای ثبت تاریخ و فرهنگ ایران و شناساندن آن به جهان، افشین بختیار را الگوی خود قرار دهند. وی افزود: ٣۶۰ صنایع دستی در جهان معرفی شده است که از این شمار ٢٩۰ نمونه‌ی آن از ایران است که ١٩۰ نمونه‌ی آن در اصفهان است. این آمار هم جای خرسندی و هم جای ناراحتی دارد؛ چرا که در همین میدان نقش‌جهان اصفهان صنایع دستی چینی به فروش می‌رسد و این دردآور است. ما باید به خود بیاییم و برای آینده‌ی این داشته‌های افتخار آمیز بکوشیم.

جوادیان اضافه کرد: در تالار فردوسی هستیم و همه‌ ما به خود می‌بالیم که نوادگان فردوسی هستیم. شاید نخستین عکاس فردوسی بوده که با کلمات تصویر سازی کرده است و هنوز چکاچک شمشیرها در سروده‌های فردوسی به گوش ما می‌رسد. ما در سرزمینی زندگی می‌کنیم که بن‌مایه‌های تصویری شگفتی دارد و می طلبد که ده‌ها و صدها عکاس همچون افشین بختیار، از این کشور تیره‌ها و آیین‌های گوناگون و رازهای ناشناخته‌ی نهفته در دلش عکاسی کنند. امیدوارم بتوانیم ارزش ایرانی بودن خود و زندگی در این سرزمین را بدانیم زیرا نیازمند افزایش دغدغه‌ی ملی در همه‌ی زمینه‌های فرهنگی و هنری در کشور هستیم. افشین بختیار مانند چشمه‌ای است که همیشه در حال جوشش است و از راکد بودن گریزان است. برخی از فضاها و یادمان‌های تاریخی یا صنایع دستی که افشین بختیار از آن‌ها عکس گرفته دیگر وجود ندارند. تشنگی افشین بختیار برای عکاسی و دغدغه‌ی ایران را داشتن بسیار ارزشمند است. کتاب‌های او در تاریخ عکاسی ایران به یادگار خواهد ماند و به باور من هیچ کس جای او را نخواهد گرفت.

جوادیان در پایان از شکیبایی و همدلی ستاره‌ معتضدی، همسر افشین بختیار در همراهی او برای رسیدن به دغدغه‌هایش سپاسداری کرد.

افشین بختیار به کشف و شهود اشراقی در عکاسی دست یافته است
کاوه فرزانه، عکاس، نویسنده و مدرس عکاسی، از دیگر سخنرانان نشست سخنان خود را با چند بیت از شاهنامه آغاز کرد و با عنوان این که سخن‌ گفتن از افشین بختیار در این زمان کوتاه نمی گنجد گفت: هنر در پی دیدن جهان و میان دین و نگاه کردن تفاوت بسیار است و هنر منش و چگونگی نگاه به جهان است. استاد افشین بختیار، با گونه‌ی نگرش و منش خود به جهان منیت را از خود دور کرده و در چهارچوب کاری خود وارد نکرده است و این ویژگی وزن کارهایش را بالا برده است. کارهای افشین بختیار، بر مبنای زایش جهان‌بینی‌اش و برپایه‌‌ فرم شکل گرفته است. افشین بختیار به یک پدیدار‌شناسی فضا و مکان که که من آن‌ را کشف و شهود اشراقی در عکاسی می‌بینم دست یافته است. به همین شوند است که وقتی مخاطب عکس‌های افشین بختیار را نگاه می‌کند خود را در آن مکان می‌بیند. از کارهایی که استاد بختیار انجام داده‌اند؛ عکاسی معماری است و برداشتی که من از سفرهایی که با او داشته‌ام این است که افشین بختیار، به یادمان‌های معماری به عنوان یک کالبد مرده نگاه نمی‌کند و آن‌ها را به عنوان یک عنصر طبیعت می‌نگرد و به همین شوند زاویه با او گفت‌و‌گو می‌کند. عکاس معماری، به راستی روان سازندگان بنا را به تصویر می‌کشد و این هنگامی روی می‌دهد که آن سازه را مشتی خاک و در و پنجره نبینید و هویتی که مردمان پیش از ما با ساخت، زیستن و یا گذر از آن یادمان به آن داده‌اند را در آن ببیند. این پدیدارشناسی در کارهای استاد بختیار فراوان دیده می‌شود. عکس‌های افشین بختیار، دارای بافت است و روایت بینامتنی‌ای در عکس‌هایش وجود دارد.

افشین بختیار ویژگی‌های انسانی یک هنرمند را به اوج رسانده است
سیمون آیوازیان، هنرمند عکاس، نقاش و موزیسین نامدار، در سخنان خود با اشاره به اینکه آنچه باید از ویژگی های فنی، هنری و اخلاقی افشین بختیار گفته شود سخنرانان پیش از من به درستی از آن یاد کردند گفت: آنچه برای من بیش از هر چیز ارزشمند است، ویژگی‌های انسانی در یک هنرمند است که این این ویژگی‌ها را افشین بختیار به در اوج کمال دارد و من کمتر هنرمندی را دیده‌ام که از این ویژگی به این‌گونه برخوردار باشد و افشین بختیار این ویژگی خاص را به گونه‌ تام دارد و من به شوند همین ویژگی در برابر او سر فرود می‌آورم. چرا که اگر از دید فنی و تکنیکی بهترین هنرمند باشی ولی به دور از ویژگی‌های انسانی باشی، کارت اثری در دیگران نمی گذارد. هنر هنگامی اثربخش است که با ویژگی انسانی همراه باشد.

در پایان از سوی خانه‌ موزه‌ دکتر معین، نشان استاد امیر جاهد، به استاد افشین بختیار پیشکش شد. همچنین از سوی سید عباس عظیمی، مدیرعامل موسسه‌ هنرمندان پیشکسوت، موسسه‌ نورنگار، سیف‌الله‌ صمدیان، عکاس و فیلمساز برجسته، موبد کورش نیکنام نویسنده و پژوهشگر زرتشتی، مرکز هنرهای تجسمی و گروه هنری سیتاب به استاد افشین بختیار پیشکش‌هایی داده شد. آیین سپاس استاد افشین بختیار چهارشنبه ١۴ آذرماه ١٣٩۶ خورشیدی از سوی جشنواره‌ی ملی عکس شاهنامه در تالار فردوسی خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

شایان یادآوری است جشنواره‌ی ملی عکس شاهنامه رخدادی فرهنگی و هنری است که به گونه‌ دوسالانه و در پیوند با نمود شاهنامه در زندگی ایرانیان، از سوی باشگاه شاهنامه‌ پژوهان، هفته‌نامه‌ی امرداد و باشگاه نقالان و به دبیری کورش جوادی برگزار می‌شود.
خبرنگار امرداد: نگار جمشیدنژاد

اقامت 24
ارسـال پیـام
لطفـا مقـاله یا رزومـه هنـری خود را به این آدرس ارسال کنید: info@artmag.ir
تا دقایقی دیگـر، پاسخ شما ارسـال خـواهد شد.