● محل تـولد: گـرگان
● درگـذشت: ١٢ اردیبهشت ١٣٩٣ در تهران
زندگینامه، آثـار و سوابق هنری
وی ردیفدان، موسیقیدان، آهنگساز، نوازندهٔ برجستهٔ تار و سهتار، همچنین پژوهشگر و مدرس موسیقی سنتی ایرانی بود. او از چهرههای تأثیرگذار موسیقی ایران بود و پس ار پیروزی انقلاب، با خلق آثاری چون: ایران ای سرای امید، کاروان شهید، برادر بیقراره و عشق داند؛ تاثیری بسزا و فراموش نشودنی از خود بر جای گذاشت. وی بنیانگذار کانون فرهنگی و هنری چاووش، گروه شیدا و مکتبخانه میرزا عبدالله بود و هنرمندان بسیاری از جمله خانوادهٔ کامکارها، مجید درخشانی، صدیق تعریف، حمید متبسم و حسین بهروزینیا را تربیت کرد. او در کنار تار و سهتار، کمانچه، دف، نی و سنتور نیز مینواخت. استاد محمدرضا لطفی، در خانوادهای فرهنگی که پدر و مادر هردو معلم بودند، بدنیا آمد. مادرش از اهالی گرگان و پدرش زادهٔ خلخال بود، و از آنجا که در اثر شیوع بیماری وبا، تمای خانودهاش را از دست داده بود، به رودسر نزدِ یکی از اقوامش فرستاده میشود. والدین وی، در دوران جوانی و زمانی که به معلمی اشتغال داشتند، طی فرمانی از رضاشاه که تمامی معلمهای مجرد را ظرف سه ماه به ازدواج موظف کرده بود، با یکدیگر ازدواج کردند، و به مدت ۱۵ سال در ترکمنصحرا به معلمی پرداختند. مادر لطفی حرفهٔ معلمی را پی گرفت و آن را ادامه داد، و طبق گفتهٔ لطفی، به تدریس قرآن نیز مشغول بود؛ اما پدرش پس از مدتی کار معلمی را رها کرد و به تجارت و زراعت پرداخت. لطفی پدر و مادر خود را عاشق و دوستدارِ موسیقی معرفی میکند، و اضافه میکند که پدرش خواننده و نوازندهٔ تار نیز بوده است. وی معتقد است که صدای پدرش به صدای رضاقلی میرزا ضِللّی شباهت داشته است، اما با زنگ بیشتر. علاوه بر پدر لطفی، برادرش نیز نوازندهٔ تار بود، که هر دوی آنها از طریق یکی از دوستان پدر لطفی با این ساز آشنا شده بودند. استاد لطفی گفته است: با تار برادرش بزرگ شده است و بیشتر تحت تأثیر تارنوازی برادرش بوده تا زندگی فرهنگی پدرش.
زندهیاد لطفی، در همان شهر گرگان تحصیلاتِ عمومیاش را گذراند و در آغازِ جوانی برای فراگیریِ ساز تار به تهران نقل مکان کرد. او در ابتدا در کلاسهایِ شبانهٔ هنرستانِ موسیقی نامنویسی کرد، و سپس به کلاسهایِ روزانه نیز راه یافت. آشنایی او با حسین علیزاده و داریوش طلایی نیز مربوط به همین زمان، یعنی سال اول حضورش در هنرستان موسیقی است. او به مدت پنج سال در کلاسهای آزادِ هنرستان موسیقی به آموختن موسیقی، نزد اشخاصی چون علی اکبر شهنازی و حبیبالله صالحی پرداخت. او در دورهٔ هنرستان، به دعوتِ حسین دهلوی به ارکستر صبا رفت و به عنوان نوازندهٔ تار مشغول به کار شد و در سال ۱۳۴۳ جایزه نخست موسیقیدانان جوان را نیز کسب کرد. او پس از راهیابی به دانشگاه، در سال تحصیلی ۱۳۵۲ – ۱۳۵۳، زیر نظر محمد تقی مسعودیه، و با رسالهٔ موسیقیِ آوازیِ ایران – مکتب اصفهان و تبریز موفق به دریافت مدرک کارشناسی از دانشکده هنرهای زیبای تهران شد و در همانجا شروع به تدریس کرد. در سال ۱۳۵۳ به عضویت گروه علمی دانشکده موسیقی درآمد، و به مدت یک سال و نیم مدیر گروه موسیقی دانشکده موسیقی هنرهای زیبای تهران بود تا اینکه در نهایت از این سمت استعفا کرد. او پس از ورود به دانشگاه به مرکز حفظ و اشاعهٔ موسیقی راه یافت و در این زمان در فراگیریِ ردیفهای آوازی و سازی از اشخاصی مانند نورعلی برومند، عبدالله دوامی و سعید هرمزی نیز بهره جست. او اما خیلی زود از مرکز حفظ و اشاعه خارج شد که گفته میشود دلیلِ آن مشکلاتِ میانِ وی و داریوش صفوت، مدیرِ آن زمانِ مرکز، بر سرِ اعتقاداتِ لطفی بوده است. ارشد تهماسبی معتقد است که لطفی این مرکز را از آن جهت که از راهِ اصلیِ خود منحرف شده بود، رها کرد و از آن خارج شد. لطفی اما رابطهاش را با نورعلی برومند حفظ کرد و به او وفادار ماند.
لطفی همزمان با تار، به نوازندگیِ ویولن کلاسیک نیز مشغول بود و به گفتهٔ خودش، زمانی در ۲۳ سالگی پس از اینکه تمامیِ آموزشهای ردیف، رِنگها، ضربیها و… را پشتِ سر گذاشته بود، موسیقیِ ایرانی را رها کرد تا به سراغ موسیقی کلاسیک غرب برود و در آمریکا ادامهٔ تحصیل بدهد. بنابراین برای مدتها تنها به فعالیت در زمینهٔ موسیقی کلاسیک غربی، و نوازندگیِ ویولن پرداخت. خودش نقل میکند که پس از مدتی، یک روز چشمش به سهتارش، که روی دیوار اتاق آویزان بود، افتاد و از رویِ دلتنگی با این ساز، سهتار را برداشته و به نواختن مشغول شده است. وی اضافه میکند: همین که دوتا ناخن به آن زدم، اشک از چشمانم سرازیر شد. دیدم که موسیقیِ غرب چنین حالتی را هیچ وقت به من نمیدهد. او گفته است که پس از این اتفاق، از آنجا که موسیقی ایرانی به وی احتیاج داشت، تصمیم گرفت که فقط به موسیقی ایرانی بپردازد، و موسیقیِ کلاسیک را تنها به عنوان پشتوانه در اندیشهٔ خود همراه داشته باشد.
استاد محمدرضا لطفی، دوران سربازیِ خود را با سپاهِ دانش به سنندج رفته بود و در همین زمان با خانوادهٔ کامکار آشنا شد و با آشنایی با قشنگ کامکار، با وی ازدواج کرد. که امید لطفی حاصلِ این ازدواج است. البته لطفی و قشنگ کامکار در نهایت از یکدیگر جدا شدند. فعالیتِ رسمیِ لطفی از سال ۱۳۵۰ آغاز شد، هرچند که پیش از آن نیز چندینبار در سنندج و گرگان بر رویِ صحنه به اجرا پرداخته بود. او پس از خروج از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، به رادیو رفت و با حمایتِ هوشنگ ابتهاج جذبِ این سازمان شد.وی برای حضور در رادیو بایستی از آزمون ورودی عبور میکرد، اما به پیشنهاد دوستانش تصمیم گرفت در آزمون شرکت نکند، بلکه آهنگی بسازد و آن را به رادیو ببرد. لطفی تصنیفی که سالها پیش بر رویِ یکی از شعرِهایِ مولانا ساخته بود را به رادیو، پیشِ هوشنگِ ابتهاج، مسؤول وقتِ موسیقیِ رادیو برد. این تصنیف در نهایت به تصویبِ رادیو رسید، و با تنظیمِ جواد معروفی برایِ ارکستر بزرگ رادیو ضبط شذ. این کار نخستین کارِ لطفی بود و با نامِ: گلهایِ تازهٔ شمارهٔ ۱۲۶، در سالهایِ ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ از رادیو پخش شد. در این برنامه لطفی خودش تکنوازیِ تار را بر عهده داشت، و همنوازیِ تمبک را ناصر فرهنگفر انجام میداد. تا پیش از این برنامه هنرمندانی که حتی یکی از ردیفهای موسیقیِ ایرانی را به طور کامل حفظ باشند بسیار نادر بودند، و اجرای برنامه بر اساسِ جملاتِ ردیفی کارِ غیرمعمولی بود. لطفی اما اساسِ تکنوازیهایش در این برنامه را جملاتِ ردیفی قرار داده بود، که این کار در آن زمان حرکتی نو به حساب میآمد. از همان زمان دو دستگیِ عمیقی در میانِ دوستدارانِ موسیقی، نسبت به سبکِ کارِ لطفی به وجود آمد، عدهای به شدّت شیفتهٔ کارِ او، و عدهای منکرِ زیباییهای کارش شدند.
پس از ورودِ لطفی به رادیو، هوشنگ ابتهاج که برای ترویج و اشاعهٔ موسیقیِ ایرانی، از مدیرِ وقتِ رادیو بودجهٔ جداگانهای گرفته بود، از لطفی درخواست کرد تا گروهی تشکیل دهد و به تولیدِ کارهایی در موسیقیِ ایرانی بپردازد. اعضایِ ابتدایی گروهِ لطفی را خانوادهٔ کامکارها، زیدالله طلوعی، هادی منتظری و درویش رضا منظمی تشکیل دادند. این گروه بنا به خواستِ ابتهاج، به بازآفرینیِ ساختههای گذشتگان پرداخت، و چون نخستین کاری که بوسیلهٔ این گروه تولید شد، از ساختههای علیاکبر شیدا بود، به پیشنهادِ ابتهاج، نامِ گروه را شیدا گذاشتند. البته پایههای تأسیس گروه شیدا در سال ۱۳۵۱ توسط محمدرضا لطفی و با همکاری علیاکبر شکارچی، حسین عمومی و ناصر فرهنگفر در دانشگاه تهران ریخته شده بود، اما فعالیت رسمی این گروه در سال ۱۳۵۳ با همکاری هوشنگ ابتهاج در رادیو ایران آغاز شد. استاد هوشنگ ابتهاج، برایِ معرفیِ بهترِ کارهایِ این گروه، در رادیو برنامهای با نامِ: گلچین هفته را پایه گذاری کرد که هر جمعه صبح، به پخشِ کارهای گروه شیدا میپرداخت. این برنامه در معرفیِ موسیقیِ ایرانیِ مبتی بر ردیف به جوانان، و جذبِ آنان به موسیقیِ ایرانی تأثیر بسیار زیادی داشت. اشتیاقی که در آن دوره در میانِ مردم برای یادگیری و نوازندگی تار ایجاد شد، باعث افزایش قیمتِ تار از دو تومانِ آن زمان به پنجاه تومان شد؛ و به عبارتی به گفتهٔ ابتهاج، لطفی تار را گران کرد.
در سال ۱۳۵۴، در جشنواره موسیقی جشن هنر شیراز، به همراه محمدرضا شجریان و ناصر فرهنگفر به اجرای راست پنجگاه پرداخت که بسیار مورد توجه قرار گرفت. دستگاه راست پنجگاه، در نزد قدما به عنوان فن آخر شناخته میشد، و در واقع این دستگاه، آخرین دستگاهی بود که استادان به نوازنده یا خواننده آموزش میدادند. تا پیش از اجرای این اثر در جشن هنر شیراز، سالیان درازی بود که هیچ قطعهای در این دستگاه اجرا نمیشد و در واقع این دستگاه مهجور مانده بود. علت عدم اجرا در این دستگاه، فراگیری دشوارِ آن بود؛ چراکه در راست پنجگاه، مایهگردانی نسبت به دستگاههای دیگر به مراتب بیشتر انجام میشود، و به همین دلیل، در فراگیری و اجرای آن دقت بسیاری لازم است. این اجرا، به گفتهٔ ارشد تهماسبی، هنوز هم بهترین محک برای سنجش آثارِ دیگر هنرمندان در اجرای ساز و آواز میباشد. تهماسبی میگوید این نخستین بار بود که شنوندگان، بدونِ احساسِ خستگی، ساز و آوازی طولانی را تا آخر گوش دادند. این اجرا علاوه بر مخاطبان خاصِ موسیقی سنتی، توجه طیف وسیعی از مخاطبانِ عام را نیز به خود جلب کرد. ارشد تهماسبی دلیل این جذابیت را اجرایِ قاعدهمندِ لطفی میداند، و معتقد است که لطفی با حذفِ بزکهای ظاهریِ معمولِ آن روزها، عمق و جوهر ذاتی موسیقی ایران را متجلی کرد.
علاوه بر برنامهٔ گلچین هفته که به پخشِ کارهای گروه شیدا میپرداخت، این گروه کنسرتهایی را نیز در گرگان، طوس و شیراز اجرا کرد. در جشن هنر شیراز که گروه شیدا، با خوانندگی محمدرضا شجریان، در دستگاه نوا قطعاتی را اجرا کرد، لطفی برای نخستین بار از ساز دف، در موسیقی سنتی ایران استفاده کرد، که نوازندگی آن را بیژن کامکار بر عهده داشت. این ساز، تا پیش از این تنها در کردستان و خانقاهها نواخته میشد و برای اکثر ایرانیان ناشناخته بود؛ چرا که معتقد بودند این ساز را نباید برای نامحرم نواخت. دف هماکنون از جایگاه خاصی در موسیقیِ ایرانی برخوردار است، اما پیش از اینکه لطفی آن را وارد موسیقی ایرانی کند، عملاً بیکار بوده است. لطفی نیز در طی دوران اقامتش در کردستان با این ساز آشنا شدهبود. وی میگوید از آنجایی که نمیتوانست با خود، دفنواز به تهران بیاورد، پس خودش شخصاً نوازندگی با این ساز را آموخت، و تصمیم گرفت تا سلحشوریِ موجود در صدا و ریتم دف را در فرمهای مختلفِ موسیقی سنتی اعم از پیشدرآمد، تصنیف و حتی برخی قسمتهای ردیف وارد کند.
اعضای گروه شیدا در سال ۱۳۵۷، در حال آمادهسازی خود برای اجرای کنسرت: به یادِ عارف، در ۲۱ شهریورماه همان سال در مسکو بودند که حوادث ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به وقوع پیوست. لطفی میگوید که خودش شاهد و ناظر این اتفاقات بوده است. وی میگوید که روزِ پس از این واقعه، زمانی که برای تمرین به ساختمان رادیو وارد شده، با نیروهایِ گارد مواجه شده که برای پنهان ماندن از چشم مردم در محوطه ساختمان رادیو مستقر شده بودند. لطفی بنا به گفتهٔ خودش با دیدن این صحنه برآشفته و بعد از اینکه ابتهاج را از این موضوع و ناراحتیاش آگاه میکند، اعلام میکند که به عنوان یک موسیقیدان نمیتواند در رادیویی که پایگاه نیروهای مسلح شده کار کند، و قصد دارد تا به نشان اعتراض به وقایع ۱۷ شهریور از رادیو استعفا دهد. لطفی اعضای گروه را از تصمیمی که گرفته با خبر میکند، ولی از آنان میخواهد که به کارشان ادامه دهند. اما در نهایت با پیشنهادِ ابتهاج، که معتقد بود اگر لطفی به تنهایی استعفا دهد میتواند برایش خطرناک باشد و امکان دارد وی را بازداشت کنند، تمامیِ اعضای گروهِ شیدا با هم استعفا میدهند. نامهٔ استعفای گروه شیدا با دست خط محمدرضا شجریان نوشته شد، و یک روز پس از آن برای مدیر عامل رادیو و تلویزیون وقت فرستاده شد. هوشنگ ابتهاج نیز یک روز بعد به صورت مستقل از رادیو و تلویزیون استعفا داد.
پس از استعفای اعضای گروه شیدا، گروه عارف نیز که چندی پس از تشکیل گروه شیدا، با همان هدفِ بازخوانی آثار گذشتگان با پشتیبانی ابتهاج و آهنگسازی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان در رادیو تشکیل شده بود؛ در اعتراض به واقعه ۱۷ شهریور از رادیو و تلویزیون استعفا کرد. از آن پس گروه شیدا به همراه گروه عارف، که پس از استعفا، به آنان پیوسته بود، به صورت مستقل به فعالیت خود ادامه دادند. زیرزمین منزل لطفی مکانی بود که این دو گروه در آن جمع میشدند و به اجرا و ضبط سرودهای انقلابی بر ضد دودمان پهلوی میپرداختند. این اجراها پس از ضبط و تکثیر در همان زیرزمین، توسط خود اعضای گروه به فروش میرسید. این سرودها در سه مرحله اجرا ضبط شد. در مرحلهٔ نخست این سرودها بدون ساز و به صورت کُر ضبط شد تا اعضای گروه شناسایی نشوند، سپس همان اجراها را حسین علیزاده، با یک ماندولین و گروه کُر دوباره ضبط کرد، و در نهایت زمانی که پایههای دودمان پهلوی سست شده بود، همان اجراها به صورت گروهنوازی در استودیو ضبط و تکثیر شد که نخستین محصولِ آن سرودهای: شبنورد و آزادی بود، که سپس نام چاووش ۲ گرفت.
مدتی بعد با اضافه شدنِ نوازندگانِ دیگر به این گروه، زیرزمین منزل لطفی دیگر گنجایش کافی نداشت. هوشنگ ابتهاج برای حل این مشکل، ساختمان سه طبقهٔ بزرگی را در اختیار این گروه قرار داد، و با پیشنهاد خودش نام این مرکز را کانون چاووش گذاشت. بنا به گفتهٔ زیدالله طلوعی، از آنجا که حسین علیزاده تازه به آنان ملحق شده بود، لطفی از او خواسته بود تا مجوز این کانون را به نام حسین علیزاده بگیرد، تا بتواند او را در کانون ماندگار کند؛ در نهایت نیز مجوز به نام حسین علیزاده ثبت شد. مدیریت کانون را هوشنگ ابتهاج بر عهده گرفت، لطفی رئیس هیئت امنا شد و مدیریت آموزشگاه نیز به حسین علیزاده محول شد. قسمت آموزشگاه کانون، علاوه بر کلاسهای نوازندگی، سه کلاس آواز داشت که هر کدام از این کلاسها را محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و نصرالله ناصحپور اداره میکردند.
آثار کانون چاووش هم از جایگاه اجتماعی – سیاسی مهمی بهرهمند هستند و هم از دیدگاه موسیقایی تحول و پیشرفت مهمی در زمینه موسیقی سنتی ایران به وجود آوردند که تأثیر مهمی هم در سبک و شیوه اجرایی: نوازندگی و خوانندگی، هم در نوع رویکرد به یک قطعه موسیقایی به مثابه یک کل، هم در شیوه رنگ آمیزی و صدادهی ارکستر و به ویژه در تلاش برای استفاده از تکنیک چندصدایی نویسی در موسیقی سنتی ایرانی گذاشت. حسین علیزاده میگوید: این کارها تجربهای جدید در موسیقی ایرانی بود، که تا پیش از آن سابقه نداشت، و ما در هیچ جا آموزش ندیده بودیم که موسیقی ایرانی میتواند علاوه بر موسیقی محفل، موسیقیای در خدمت جامعه نیز باشد؛ و این چیزی بود که جامعه خودش به ما یاد داد. لطفی، در چاووش ۲ که نخستین کار کانون چاووش با تأثیر از فضای سیاسیِ آن روزِ جامعهٔ ایران بود، از همان موسیقیِ دستگاهی و ساز و آوازی با ایجاد تغییرهایی استفاده کرد. بطور مثال او علاوه بر اینکه اشعاری انقلابی برای این کار انتخاب کرده بود، از ابزار دکلاماسیون در شروع کار بهره برد، و همچنین با ایجاد تغییراتی در آوازخوانیِ شجریان، بر خلافِ عرفِ معمول در آواز سنتی، به جای شروعِ اجرا از درآمد، آواز از اوج شروع شد. لطفی همچنین در سرود آزادی، از طبل ریز استفاده کرد، و در تکرارِ شعر، همخوانیِ گروهی را جایگزینِ صدای شهرام ناظری کرد. علاوه بر اینها هنگامِ آوازخوانیِ ناظری، به جای جوابِ آواز بر طبق عرف، گروهنوازیِ آهنگی ضربی را در پسزمینهٔ آواز اجرا کرد، که پس از آن به شگرد خاصِ خودش بدل گشت، و به مراتب در کارهای دیگران تا به امروز تکرار و تقلید شده است.
سپس ۱۲ آلبوم چاووش؛ به صورت رسمی ۱۰ آلبوم، شامل: چاووش ۱، چاووش ۲، چاووش ۳، چاووش ۴، چاووش ۵، چاووش ۶، چاووش ۷، چاووش ۸، چاووش ۹، چاووش ۱۰، چاووش ۱۱، و چاووش ۱۲ منتشر شدند؛ که از میان این آلبومها، مجموعههای ۲ تا ۸؛ تحت تأثیر فضای سیاسیِ آن زمانِ ایران، با اشارهها و استعارههای روشنی به وقایع، افراد و گروههای سیاسی آن دوره ساخته شدهبودند. در کنار این فعالیتها، روزهای پنجشنبهٔ هر هفته در کانون چاووش، کنسرتهای تکنوازی یا همنوازیای با تمبک نیز با نام کنسرتهای آموزشی، در مقابل جمعیتی محدود برگزار، و ضبط میشد. هدف این کنسرتها ایجاد فضایی برای تجربهٔ تکنوازی بود، و خود لطفی نیز در این مجالس به نوازندگی میپرداخت؛ که یکی از تکنوازیهای وی در این مجالس در آواز بیات اصفهان، در آلبوم چاووش ۸ منتشر گردید. ارشد تهماسبی، این تکنوازی را زیباترین تکنوازی تاریخ تار میداند، و کیوان ساکت نیز آن را قطعهای بینظیر معرفی میکند. هوشنگ ابتهاج در مورد این تکنوازی چنین میگوید: هیچ نوازندهای نه پیش از او، نه در زمانِ او و نه احتمالاً بعد از او، هیچکس این کارو نکرده، و نمیتونه بکنه. متصدیان امورِ آن زمان، نهایتاً از انتشار کاستهای موسیقی در کانون چاووش جلوگیری کردند و اتاق تکثیر این کانون را بستند. اما لطفی با ظرافتی خاص قانون را دور زد و کاست به یاد درویشخان را منتشر کرد. لطفی بر روی شیرازهٔ این کاست نوشت: نوار خصوصی برای علاقهمندان موسیقی (غیرقابل تکثیر) قیمت ۱۵۰ تومان. وی آلبوم به یاد طاهرزاده را نیز با همین شکل منتشر کرد؛ و بدین شکل دیگرانی همچون عطاالله جنگوک و زیدالله طلوعی نیز با همین روش، آلبومهای نوازندگی خود را به بازار فرستادند.
محمدرضا لطفی، که همزمان که به نوازندگی تار مشغول بود، سهتار نیز مینواخت؛ اما نخستینباری که سهتارنوازیِ لطفی به صورتِ رسمی شنیده شد، در سال ۱۳۶۲، همزمان با انتشار آلبوم به یاد درویشخان بود. ابتهاج ۸ سال پیش از آن از او خواسته بود تا اثری با نوازندگی سهتار منتشر کند. انتشار این آلبوم شور و اشتیاق فراوانی را در میانِ جوانان برای یادگیریِ سهتار به راه انداخت؛ تا آنجاکه مدرسانِ سهتار کانون چاووش که تنها لطفی و محمد فیروزی شامل آن میشدند، از عهدهٔ آموزش این تعداد متقاضی برنیامدند، و مدرسانِ تارِ کانون نیز نهایتاً به آموزش سهتار مشغول شدند.
ساز سهتار، پیش از انقلاب، سازی مهجور بود، که در طی سالها تنها یک نوازندهٔ مطرح به نوازندگیِ این ساز مشغول بود: احمد عبادی. لطفی در نخستین اجرایی که با سهتار منتشر کرد، همان روشی را پیش گرفت که پیش از این با تار پیش گرفته بود. او مبنای نوازندگیاش را ردیف قرار داده بود و آن را با نوازندگی مجلسی، به شکل بهنجاری ترکیب کرد و به نمایش گذاشت. او در نوازندگیِ سهتار بیش از هر کسی تحت تأثیر ابوالحسن صبا بود، و اندک گرایشی نیز به نوازندگی احمد عبادی داشت. آلبوم به یاد درویشخان، نتیجهٔ ۸ سال تلاش و زحمتِ لطفی بر روی ساز سهتار بود که نتیجهٔ خارقالعادهای داشت. لطفی بعدها نیز در اجراهایی که با ساز سهتار در خارج از ایران انجام داد، بیشتر از همین روشِ سهتار نوازی استفاده کرد. همچنین دیگر نکتهٔ قابلِ توجه آلبوم به یاد درویشخان این بود که لطفی برای نخستین بار در این آلبوم به آوازخوانی پرداخت.
در سال ۱۳۶۳، بیشتر آموزشگاهها و مراکز موسیقی، یکی پس از دیگری؛ بسته و پلمپ میشدند. در آن زمان لطفی نه میتوانست کنسرتی اجرا کند، نه آلبومی روانهٔ بازار کند و نه حتی کلاسهای آموزشی برگزار کند. در آن سالها به گفتهٔ ارشد تهماسبی، هیچکس حتی نمیتوانست ساز با خودش حمل کند. بدین گونه بود که دیگر محمدرضا لطفی نمیتوانست ماندن در ایران را تاب بیاورد؛ و او که زمانی با خروجِ مجید درخشانی از ایران قاطعانه مخالفت کرده بود، خودش مجبور شد ایران را ترک کند. لطفی در ابتدا برای برگزاریِ یک کنسرت به کشور ایتالیا سفر کرد، که عدهای معتقدند پس از همین سفر در اروپا اقامت کرد. اما ارشد تهماسبی با توجه به فعالیتهایی که در آن سال به همراه محمدرضا لطفی داشته، و تاریخهایی که لطفی در دفتر او ثبت کرده، معتقد است لطفی پس از این سفر به ایران بازگشت، چند ماهی را در ایران سپری کرد، و نهایتاً دوباره به ایتالیا سفر کرد، و این سفر دوم بود که منجر به اقامت وی در اروپا شد. کانون چاووش، مدتی پس از سفر محمدرضا لطفی و حسین علیزاده، که پیش از وی به اروپا رفته بود، نیز به فعالیتهای خود ادامه داد، اما نهایتاً هنگام بازدید مسؤولان دولتی از این مرکز، به دلیل عدم حضور مدیر و صاحب امتیاز آن حسین علیزاده، این مکان پلمپ؛ و کانون چاووش در سال ۱۳۶۳ عملاً تعطیل شد. لطفی، در سال ۱۳۶۵ پس از انحلال چاووش بعد از سفرهای زیادی که برای کنسرت به ایتالیا، فرانسه و آلمان داشت، به آمریکا رفت. او علاوه بر کنسرتهای متعدد در سراسر آمریکا، مرکز فرهنگی هنری شیدا را در واشینگتن بنیان گذاشت.
محمدرضا لطفی، در سال ۱۳۸۵، به ایران بازگشت و با تربیت شاگردانی در مکتب خانه میرزا عبدالله و ثبت آثاری در مؤسسه آوای شیدا، به فعالیت هنری خود ادامه داد. او در این سالها، با ساخت و تهیه برنامههای شناخت موسیقی و تاریخ موسیقی و پخش آنها از رادیو فرهنگ، گامی دیگر در مسیر آشنا کردن مردم با موسیقی ایرانی برداشت. موسیقی متن فیلم حاجی واشنگتن به کارگردانی علی حاتمی ساخته محمدرضا لطفی است. این فیلم در سال ۱۳۶۱ ساخته شد. او با بداههنوازی تار در کنار بداههخوانی رمان سترگ کلیدر، توسط محمود دولتآبادی اثر مشترکی را خلق کردند. به گفته محمود دولتآبادی متن بازخوانی شده این رمان، از اوایل سال ۱۳۸۳ برای کسب مجوز از سوی نشر ثالث به وزارت ارشاد رفته بود، اما سرانجام به گفته محمود دولتآبادی این اثر مجوز نشر دریافت نکرده و منتشر نشده است.
زندهیاد لطفی، تجربه همکاری با خوانندگان چون: تاج اصفهانی، غلامحسین بنان و شجریان را داشت و همچنین خوانندگانی چون شهرام ناظری، هنگامه اخوان، صدیق تعریف، محمد گلریز و محمد معتمدی، اولینبار توسط محمدرضا لطفی به جامعهٔ موسیقی معرفی شدند.
کتاب سال شیـدا
از اوایل دههٔ هفتاد، کتابی تحت عنوان کتاب سال شیدا، به کوشش محمدرضا لطفی چاپ شد. تا دههٔ نود این کتاب وارد بازار کتاب میشد و موضوع و مطالب کتاب حاوی مقالات گردآوری شده به قلم موسیقیدانهای ایرانی و همچنین مقالات ترجمه شده در باب موسیقی بود. محمدرضا لطفی در هر شمارهٔ کتاب مقالهای پژوهشی از موسیقی ارائه میداد. این کتاب در هر نوبت بعضاً به دست ناشرهای مختلف به چاپ میرسید. طرح جلد کتاب کاری از مرتضی ممیز بود.
مؤسسه فرهنـگی و هنری آوای شیدا
با بازگشت محمدرضا لطفی به ایران در سال ۱۳۸۵، مؤسسه فرهنگی و هنری آوای شیدا دوره جدید فعالیت خود را آغاز کرد. سیاست فرهنگی این مؤسسه به وسیله محمدرضا لطفی مدیر هنری و اجرایی، طراحی شده و هدف آن تولید موسیقی هنری از هر نوعی بود. به جز آثار لطفی، آوای شیدا، تولیدات هنری دیگر هنرمندان را نیز در دستور کار خود داشت.
گروه بانـوان شیدا
محمدرضا لطفی، پس از بازگشت به ایران، گروه بانوان شیدا را راهاندازی و کنسرتهایی را با این گروه اجرا کرد. برخی از اعضای این گروه عبارت بودند از: نازنین بازرگانی، پویا لقایی، کتایون ملک مطیعی، تینا پیرهادی، المیرا نصیری، آزاده شمس، فریما موفقی، هنگامه مشهدی الاصل، ساناز ستارزاده، سپیده مشکی.
مکتبخانه میـرزا عبدالله
هنرستان آزاد موسیقی، یا مکتبخانه میرزا عبدالله؛ موسسهای آموزشی است که به سرپرستی و زیر نظر محمدرضا لطفی، در سال ۱۳۷۲ تشکیل شد. این مکتبخانه به تعلیم ساز و آواز ایرانی، با متد تاریخی آن یعنی سینه به سینه (شفاهی) میپردازد. محتوای دروس بر پایهٔ ردیف میرزا عبدالله فراهانی بوده که تحت نام: متن و حاشیه ردیف شناخته شده است و در آن، در کنار آموزش ردیف به پیشرفت فن و تکنیک نوازندگی هنرجویان، با متد برگرفته از ردیف نیز توجه میشود. محمدرضا لطفی شاگردان بسیاری را تربیت کرد و از وی به عنوان یکی از بزرگترین مدرسان موسیقی یاد میکنند. از میان شاگردانش میتوان به نام هایی چون: اردشیر کامکار، حمید متبسم، مجید درخشانی، صدیق تعریف، بیژن کامکار، ارشد طهماسبی، مازیار شاهی، هادی منتظری و زیدالله طلوعی اشاره کرد.
محمدرضا لطفی، با قشنگ کامکار ازدواج کرد و در سال ۱۳۵۷ از او جدا شد. حاصل این ازدواج امید لطفی است. سرود لطفی فرزند دیگر محمدرضا لطفی است که حاصل ازدواج دوم اوست.
استاد محمدرضا لطفی، صبح روز جمعه، ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ بر اثر بیماری سرطان پروستات در ۶۷ سالگی در بیمارستان پارس تهران درگذشت.
در رثـای استاد
استاد محمدرضا شجریان، در فراق لطفی و در پی انتشار سوگنامهای گفت: استاد محمدرضا لطفی، آن یار دیرینهٔ بیهمتا به جاودانگی پیوست. او تمام زندگیش تلاش و دقت و وسواس در موسیقی نژاده و ردیف بجا مانده از میراثداران موسیقی کهن و آموزش به شاگردان بود. دستی توانا در نواختن و فکری سنتی در اصالت تاریخی آهنگ و نغمه با حال و هوا و شور و شیدایی خاص خود داشت. از شروع زندگی موسیقائیاش به شکلی تأثیرگذار در عرصه هنر و جاودانگی سنتهای آن، راه پیمود و به انجام رساند. همواره دلسوز طبقه کارآمد کمدرآمد بود. حیف و صد حیف که زود درگذشت و ما را سوگوار کرد. با تأثر فراوان.
استاد حسین علیزاده، در پیام تسلیت حود گفت: آن نغمه سرا از تو چرا جدا شد محمدرضا لطفی از ما جدا شد … ملت ایران، امروز در سوگ خاطرات و زندگی عاشقانهشان نشستهاند، تا جاودانه نغمههایش را بر لب داشته باشند. یاد و خاطره محمدرضا لطفی جاودان.
شهرام ناظری: باز هم یکی دیگر از پرچمداران موسیقی سنتی ایران، جهان بیبنیاد را وداع گفت. فقدان موسیقیدان برجسته استاد محمدرضا لطفی، ضایعهای است جبرانناپذیر برای جامعه فرهنگی ایران.
مجید انتظامی با اظهار تأسف از درگذشت این نوازندهٔ پیشکسوت تار، گفت: بسیار متأسفم که کسانی مانند محمدرضا لطفی که در کار خود استاد هستند، به این راحتی از جمع ما میروند.
– دفتر رئیس جمهوری حسن روحانی، علی جنتی وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی، محمود احمدینژاد، احمد مسجد جامعی رئیس شورای شهر تهران، علی مرادخانی، معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، مسعود سلطانیفر رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، کانون ساز سازان، فرهنگ شریف، فرهاد فخرالدینی، هوشنگ ظریف، محمد سریر، کیهان کلهر، درویشرضا منظمی، هادی منتظری کیوان ساکت، حسامالدین سراج، پیروز ارجمند، تاجالدینی، مدیرکل دفتر موسیقی معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مهدی افضلی، مدیرعامل مؤسسه توسعه هنرهای معاصر، هنگامه اخوان، کیخسرو پورناظری، عبدالحسین مختاباد، همایون شجریان و علیرضا قربانی هم در پیامها و نوشتههایی درگذشت محمدرضا لطفی را به مردم و جامعه هنری تسلیت گفتند.
– پیکر محمدرضا لطفی صبح ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳ روی دوش دوستداران و شاگردانش، از مقابل تالار وحدت، به سمت زادگاهش گرگان بدرقه شد. محوطه تالار وحدت و خیابان استاد شهریار، که منتهی به این تالار میشود برای وداع با محمدرضا لطفی مملو از جمعیت بود. این مراسم با پخش قطعه موسیقی ایران، ای سرای امید اثر محمدرضا لطفی و با صدای محمدرضا شجریان آغاز شد. در این مراسم علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: من از طرف رئیس جمهور این ضایعه بزرگ را خدمت همه علاقهمندان این هنرمند مردمی تسلیت عرض میکنم. در این مراسم علیاکبر شکارچی، محمود دولتآبادی، حسین علیزاده و داریوش طلایی سخنرانی کردند و همچنین افرادی چون بهزاد فراهانی، محمد سریر، هوشنگ ظریف، داوود گنجهای، حمید متبسم، هنگامه اخوان، ارشد تهماسبی، حسین فریدون، کیوان ساکت، پیروز ارجمند، مسعود شعاری، بهداد بابایی، بیژن بیژنی، اکبر زنجانپور، بیژن امکانیان، علی دهکردی، علی مرادخانی و محمد اصفهانی حضور داشتند. مراسم تشییع و خاکسپاری محمدرضا لطفی، صبح ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳، در گرگان و در بافت قدیمی شهر محله سبزه مشهد، انجام شد. پیکر محمدرضا لطفی بعد از خروج از تالار فخرالدین اسعد گرگانی و نواخته شدن از مارش عزا بهسوی جایگاه خاکسپاری روانه شد.
یـادبودها
– مراسم یادبود محمدرضا لطفی، عصر ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ در مسجد جامع شهرک غرب تهران برگزار شد. در این مراسم احمد مسجدجامعی رئیس شورای شهر تهران به سخنرانی پرداخت. شرکت کنندگان در این مراسم عبارت بودند از: محمدرضا شجریان، حسین علیزاده، بیژن کامکار، داریوش طلایی، محمد سریر، مهدی خزعلی، علی مرادخانی، علیاکبر شکارچی، صدیق تعریف، ارشد طهماسبی، کیوان ساکت، اردشیر کامکار، فرخ مظهری، بیژن بیژنی و…
– حسین علیزاده ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۳، کنسرتی را با همراهی گروه همآوایان در گرگان به یاد محمدرضا لطفی اجرا کرد.
– مراسم چهلمین روز درگذشت محمدرضا لطفی، ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ در تالار وحدت برگزار شد. در این مراسم هنرمندانی چون حسین علیزاده و علی اکبر شکارچی به اجرای موسیقی پرداختند. محمود دولتآبادی، فریدون شهبازیان، شهرام ناظری، کیخسرو پورناظری، مصطفی کمال پورتراب، امینالله رشیدی، مجید کیانی، محمدعلی بهمنی، هوشنگ کامکار، ادوان کامکار، رامبد صدیف و… در این مراسم حضور داشتند.
– مراسم شصت و نهمین زادروز محمدرضا لطفی، ۱۸ دی ۱۳۹۴ در فرهنگسرای نیاوران برگزار شد. در این مراسم علی اکبر شکارچی، ارشد طهماسبی، بیژن کامکار، نجمه تجدد، صدیق تعریف، محمد سریر، داود گنجهای، قطبالدین صادقی، مسعود شعاری، علی مرادخانی حضور داشتند و در مورد شخصیت و آثار لطفی صحبت کردند.
– آلبوم قافلهسالار عشق، در سوگ محمدرضا لطفی، به آهنگسازی مازیار شاهی و خوانندگی سالار عقیلی؛ در دومین سالگرد درگذشت وی منتشر شد. هنرمندان سرشناسی چون محمود دولتآبادی، جواد مجابی، بهزاد فراهانی، اکبر زنجانپور، مهدی صباغی و رضا ژاله، در مراسمی گرد هم آمدند تا به بهانه انتشار این آلبوم، یاد محمدرضا لطفی را گرامی بدارند.
آثـار
– از میان ریگها و الماسها – محمدرضا لطفی (بداههنوازی تار) – احسان طبری (شعرخوانی)
۱۳۵۵ – جان جان – محمدرضا شجریان – آوای شیدا – نهمین آلبوم موسیقی از مجموعه ۱۲ آلبوم چاووش، اجرای گروه شیدا در دستگاه سهگاه، اشعار از عطار و هوشنگ ابتهاج، مربوط به جشن هنر طوس
۱۳۵۶ – کنسرت شیدا – هنگامه اخوان روی (الف): بزرگداشت قمر – هنگامه اخوان و لطفی
۱۳۵۷ – به یاد عارف – محمدرضا شجریان – جهان موزیک – اجرای گروه شیدا، اولین آلبوم از مجموعهٔ چاووش، اجرا در در آواز بیات ترک (سال ۱۳۵۶)، ابتدا با نام چاووش ۱ (به یاد عارف) جهان موزیک و امروزه با نام به یاد عارف تصحیح و توسط آوای شیدا به بازار آمده است، با توجه به این که در آن زمان موسیقی سنتی ایرانی در انزوا بود و موسیقی غربی در ایران رواج بیش تری پیدا کرده بود این اثر از اولین آثاری است که موسیقی سنتی را دوباره احیا کردند.
۱۳۵۸ – سپیده – محمدرضا شجریان – اجرا در دستگاه ماهور، دربرگیرندهٔ تصنیف معروف ایران ای سرای امید (شعر از ه. الف. سایه، آهنگ از محمدرضا لطفی، باصدای محمدرضا شجریان) که در شب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ اولین سرودی بود که از رادیو پخش شد، ضبط شدهٔ یکی از کنسرتهای گروه شیدا
۱۳۵۹ – عشق داند – محمدرضا شجریان – دل آواز – کنسرت ابوعطا
چاووش ۱–۱۲ مجموعه آلبوم – محمدرضا شجریان، شهرام ناظری شامل ۱۲ آلبوم موسیقی است که از نظر اجتماعی نقش بسیار مهمی در همراهی مهمترین رویداد سیاسی اجتماعی پنجاه سال اخیر ایران داشتهاند.
۱۳۶۱ – موسیقی متن فیلم حاجی واشنگتن – حاجی واشنگتن – کارگردان: زنده یاد، علی حاتمی
۱۳۶۳ – به یاد طاهرزاده – صدیق تعریف – آوای شیدا – مکتب اصفهان، به یاد حسین طاهرزاده، در دستگاه سه گاه، گروه شیدا و گروه عارف به سرپرستی محمدرضا لطفی
۱۳۶۴ – بیداد – پرویز مشکاتیان – محمدرضا شجریان – دل آواز – بخش اول در دستگاه همایون با آهنگسازی پرویز مشکاتیان، بخش دوم در همایون و شور با نوازندگی تار غلامحسین بیگجهخانی
۱۳۷۲ – چشمه نوش – محمدرضا شجریان – دل آواز – اجرا در دستگاه راست پنجگاه، (مرکبخوانی)
۱۳۷۲ – چهارگاه – آوای شیدا – بداههنوازی – تار و آواز: محمدرضا لطفی، تنبک: هومان پورمهدی – اجرا در واشینگتن ۱۳۶۸
۱۳۷۲ – به یاد درویشخان – نصرالله ناصح پور – آوای شیدا – تکنوازی سهتار: لطفی، تنبک: ناصر فرهنگفر، اجرای تصنیف: نصرالله ناصحپور
۱۳۷۲ – گریه بید – آوای شیدا – محمدرضا لطفی: تار، سه تار، محمد قویحلم: دف، تنبک – سهگاه – اصفهان، کنسرت پاریس ۱۹۹۵
۱۳۷۶ – معمای هستی – محمدرضا شجریان – دل آواز – اجرا در دستگاه دستگاه شور
۱۳۷۶ – ردیف آوازی عبدالله دوامی – عبدالله دوامی – روایت و اجرای عبدالله دوامی، محمدرضا لطفی: تار
۱۳۷۷ – چهره به چهره – محمدرضا شجریان – دل آواز – اجرا در سال ۱۳۵۶: حافظیه شیرازی، جشن هنر – دستگاه نوا
۱۳۷۷ – راستپنجگاه – محمدرضا لطفی، علی اکبر شیدا – محمدرضا شجریان – دل آواز – اجرا در سال ۱۳۵۴ (در حافظیه شیراز، جشن هنر)، انتشار ۱۳۷۷
۱۳۷۷ – رمز عشق – آوای شیدا – این آلبوم حاصل ضبط زندهٔ کنسرت محمدرضا لطفی و محمد قویحلم در آوریل سال ۱۹۹۴ در کپنهاگ است. در دستگاه ماهور و آواز دشتی
بیخود شده – محمد رضا لطفی، محمد قویحلم، عبدالنقی افشارنیا، امید لطفی – کنسرت ۱۹۹۷ زوریخ
– بسته نگار – محمدرضا لطفی: تار، مجید کیانی: سنتور
۱۳۸۰ – صد سال تار – ماهور – گزیدهای از شیوههای تارنوازی در دوران معاصر
۱۳۸۲ – یادواره استاد مهدی کمالیان – رجبعلی امیری فلاح، مهدی کمالیان آوای باربد آواز و سهتار مهدی کمالیان با همراهی سعید هرمزی، رجبعلی امیری فلاح و محمدرضا لطفی در سالهای ۱۳۵۱٬۵۲٬۵۳ و ۱۳۶۲
۱۳۸۳ – جام تهی – محمدرضا لطفی، ابوالحسن صبا، محمدرضا شجریان – راویان هنر شرق – این اثر در اوایل دههٔ ۵۰، ساخته و تنظیم شده بود و از برنامهٔ گلهای تازه با شمارهٔ ۷۷ با نام: پر کن پیاله را پخش شده بود – نظیم کننده: فریدون شهبازیان، اشعار از فریدون مشیری و هوشنگ ابتهاج
۱۳۸۴ – قافلهسالار – آوای شیدا – نوا – راست پنجگاه
۱۳۸۴ – پرواز عشق – آوای شیدا لطفی: تار، ناصر فرهنگفر: تنبک، اجرای خصوصی تابستان ۱۳۶۳ – یادوارهٔ ناصر فرهنگفر – سهگاه – آواز: بیات اصفهان
۱۳۸۵ – خموشانه – آوای شیدا – بداهه نوازی سهتار و کمانچه در ابوعطا – بیات ترک، لطفی، تنبک: محمد قویحلم – کنسرت رادیو فرانسه پاییز ۲۰۰۰ – کنسرت بازل سوئیس ۱۹۹۸
۱۳۸۶ – یادواره استاد نورعلی برومند – نصرالله ناصح پور – آوای شیدا – گروه همنوازان شیدا، دستگاه شور
۱۳۸۶ – همیشه در میان – آوای شیدا – بداههنوازی تار و سهتار در شور و دشتی – کنسرت کلن، فوریه ۱۹۸۷ – اجرا خصوصی ایران ۱۳۶۲- لطفی: تار، سه تار – محمد هاشمی، ناصر فرهنگفر: تنبک
۱۳۸۶ – تنها یک خاطره – آوای شیدا – حاصل نوازندگی و تمرین: محمدرضا لطفی و فرامرز پایور در منزل هوشنگ ابتهاج، در سال ۱۳۵۵
۱۳۸۶ – صد سال سه تار – ماهور – گزیدهای از شیوههای سه تارنوازی در دوران معاصر
۱۳۸۶ – کنسرت کاخ نیاوران – آوای شیدا – شامل اجرای محمدرضا لطفی و محمد قویحلم در تاریخ ۱۵ تا ۱۷ تیرماه ۱۳۸۶ در فضای باز کاخ نیاوران
۱۳۸۷ – ردیف میرزاعبدالله – درویشخان – علیرضا شاه محمدی، آوای شیدا – گروه بانوان شیدا – آثاری از درویشخان
۱۳۸۷ – وطنم ایران – محمد معتمدی – آوای شیدا – اجرای گروه همنوازان شیدا
۱۳۸۷ – یادواره عارف قزوینی – محمد معتمدی – آوای شیدا – گروه همنوازان شیدا، آثار: عارف قزوینی، درویش خان، مرتضی محجوبی
۱۳۸۸ – بال در بال – دکلمه: هوشنگ ابتهاج – آوای شیدا تار: لطفی، دکلمه شعر: سایه، تنبک: محمد قویحلم – انتشار به مناسبت هشتادمین سال تولد ه. الف. سایه
۱۳۸۸ – ای عاشقان – محمد معتمدی – آوای شیدا – این آلبوم در بیات اصفهان توسط گروه بانوان شیدا اجرا شده که محمدرضا لطفی در بخشهایی از آن به تکنوازی سهتار و جواب آواز پرداخته است.
۱۳۸۸ – کنسرت گروه بانوان شیدا – علیرضا شاه محمدی – آوای شیدا – ۲۵ آذر ۸۷ تالار بزرگ کشور (تصویری)
۱۳۸۹ – بهانه از توست – آوای شیدا محمدرضا لطفی: تار، محمد قویحلم: تنبک – کنسرت آمریکا ۱۹۹۶
۱۳۸۹ – سایه جان – محمد معتمدی – آوای شیدا – گروه همنوازان شیدا – کنسرت برج میلاد اردیبهشت ۱۳۸۹
۱۳۹۰ – هزار مضراب-نم باران – آوای شیدا بخش اول: بداههنوازی تار: لطفی، تنبک: محمد قویحلم – بخش دوم: اثر کوبهای از احمد خادمپر
۱۳۹۰ – شبروان – آوای شیدا – محمدرضا لطفی: تار، احمد مستنبط: تنبک، مهرزاد هویدا: دف
۱۳۹۱ – هنر گام زمان – علیرضا فریدونپور – آوای شیدا – گروه همنوازان شیدا، آهنگها ضبط استودیوی یک کنسرت به نام کنسرت هنر گام زمان هستند.
۱۳۹۱ – کنسرت هنر گام زمان – علیرضا فریدونپور آوای شیدا – آلبوم تصویری، اجرای گروه همنوازان شیدا، اشعار از مولانا، سعدی شیرازی و ه. الف. سایه، اجرای زندهٔ قطعات آلبوم هنر گام زمان به علاوهٔ بداهه نوازی استاد محمدرضا لطفی با همراهی احمد مستنبط: نوازندهٔ تمبک و مهرزاد هویدا: نوازندهٔ دف
۱۳۹۱ – یادواره رضاقلیمیرزا ظلی – سجاد مهربانی – آوای شیدا – گروه بازسازی شیدا و محمدرضا لطفی: کمانچه، محمد قویحلم: تنبک – آهنگسازان: مرتضی نیداوود، علی اکبر شهنازی، حبیب سماعی، محمدرضا لطفی-کنسرت نیاوران، تیرماه ۱۳۸۶
۱۳۹۱ – جادوی سکوت – حمیدرضا مرتضوی – علیرضا فریدونپور – آوای شیدا – گروه بزرگ همنوازان شیدا، با نظارت فنی و هنری و تکنوازی کمانچه: محمدرضا لطفی – یادواره فریدون مشیری
۱۳۹۲ – زخمه ساز – علیرضا فریدونپور – آوای شیدا – گروه بانوان شیدا
۱۳۹۲ – کنسرت شهر اصفهان – آوای شیدا – محمدرضا لطفی: تار، سه تار، نبیل یوسف شریداوی: دف، سجاد منصوری: تنبک – ۱۵ و ۱۶ تیر ۱۳۹۱ – تقدیم به حسن کسایی
۱۳۹۲ – سربداران – فرهاد فخرالدینی – بیژن کامکار – استودیو صبا – موسیقی متن مجموعه تلویزیونی سربداران