هنرهای تجسمی

زیبایی‌شناسی و بازتاب آن در فرش دستبافت ایرانی

هنرها در حیطه فرهنگ و محیط اجتماعی زاییده اندیشه‌اند. که در این میان هنر صناعی فرش نیز به همین سان از تمایلات فکری و فرهنگی تأثیر می‌پذیرد.

برخی هنرها مانند هنر فرش با پیشینه‌ای دراز، اعصار و قرون متمادی را پشت سر نهاده، همچنان در عرصه‌های زندگی نقش آفرینی می‌کنند. گفتنی است این هنرها از انواع رویکردها و اندیشه‌های مختلف در هر زمان بهره گرفته، یا بر اثر غالب با آیین یا فرهنگی خاص هماهنگ‌اند.

زیبایی فرش ایرانی یکی از عواملی است که باعث ماندگاری آن در جهان هنر شده است. شناخت بنیان چنین زیبایی‌هایی، ارزیابی از فرش را هموار کرده و برای این ارزیابی، معیارهای مناسبی به دست می‌دهد. همچنین شناخت و به کارگیری عوامل تأثیرگذار بر مرغوبیت و زیبایی فرش ایرانی، به جاودانگی آن کمک خواهد کرد. از این رو لازم است مجموعه عنصر و عواملی را که باعث زیبایی فرش ایران می‌شود، شناخت. و برحسب اولویت، طبقه‌بندی، تعریف و معرفی کرد.

همان‌گونه که همه هنرها از اندیشه هنرمندان، فرهنگ و فلسفه دوران خود تأثیر می‌پذیرد، هنر فرش نیز از فضای فکری هنرمندش و از تمایلات و رویکردهای فرهنگی و زیباشناسانه محیطش متأثر می‌گردد. این هنر صناعی به دلیل قدمتی که دارد، عرصه‌های گوناگونی را پشت سر نهاده و با افکار و اندیشه‌های متعددی رو به رو بوده است. زیباشناسی فرش ایران را عمدتاً «نمادگرایی» تحت تأثیر قرار داده است، اما «طبیعت گرایی» در زیباشناسی و طراحی برخی فرش‌ها تأمل برانگیز است .

ذهن انسان امروزی کشش علمی دقیقی دارد و از این نظر، با ذهن انسان جوامع بدوی که کاملاً حسی بود، کاملاً متفاوت است. به همین دلیل باورهای اسطوره‌ای و نمادین در ذهن انسان بدوی قوی بود. نگرش به زیبایی در آن با توجه به ساختار مشترک انسان و طبیعت؛ که از راه ریاضیات سنجیدنی است معنا می‌شود. طبیعت خاستگاه اولیه الهام هنرمند و عامل خیال‌پردازی ذهن و نقش کردن اوست. کافی است در این ارتباط، هنرمند آن زبان برقراری و ایجاد ارتباط را بداند. در آن صورت با درک اشکال طبیعت، نقوش تصویر شده در هستی خود را رقم می‌زند. و در این طریقه نقش کردن است که نسبت در نظر گرفته می‌شود. و با توجه به آن، آهنگ کار ساخته شده و نقش به وجود می‌آید که نقش چینش اشکال، در راستای فرهنگ تصویری اجتماع است .

زیبایی یکی از منازلی است که هنر باید از آن بگذرد و به مرحله متعالی‌تر برسد. در این دیدگاه عقل، زیبایی را ادراک کرده و حس بامعنا بخشی این دریافت، زیبایی را لمس می‌کند.

در تفکر اسلامی اصل و اساس زیبایی و زیبایی‌شناسی به خداوند باز می‌گردد. روح و اندیشه هنرمند ایرانی، اسلامی، مذهبی است و چنین باوری در اثر هنری او تجلی می‌یابد. پس باید در نظر داشت که علم و معرفت به هنر و زیبایی در تفکر اسلامی با معنای رایج آن در غرب که از قرن هجده آغاز شد، تفاوت دارد. مبادی هنر و زیبایی در اسلام کاملاً عرفانی و تابع نگرش معنوی مسلمین به حقیقت و هستی و آدمی و عالم است. در این نگرش انسان زیبا آفرین، حقیقت زیبایی خداوند را به تصویر می‌کشد.

تعاریف زیبایی

مطابق تعریف فرهنگ فارسی عمید ، ” زیبا به معنی زیبنده، نیکو، خوب، خوبرو، خلاف زشت، زیبایی: زیبا بودن، خوبی. زیبایی شناسی : شناختن زیبایی، شناسائی انواع زیبایی‌ها، علمی که درباره زیبایی و احساساتی که از مشاهده زیبایی در انسان پیدا می‌شود، بحث می‌کند و علم الجمال می‌باشد “.

افلاطون زیبا و برداشت انسان را از زیبایی در کیفیت اعمال انسانی یا وجه کاربردی زندگی می‌داند. “هر کاری که به وجه زیبایی انجام داده شود زیباست و اگر به طرز زشتی انجام شود زشت است “.

او ایجاد هماهنگی در بین عناصر را در القاء حس زیبایی به آدمی موثر می‌داند: “دو چیز که با هم متضاد هستند تا زمانی که این تضاد در بین آنها باقی است نمی‌توانند با هم جور باشند، باید به نوعی متحد شوند تا هماهنگی بوجود آید”.

ایجاد این حس در وجود ما به شناسایی تمایلاتمان کمک می‌کند.

او زیبایی را این گونه تعریف می‌کند : ” زیبایی همیشه هست نه از بین می‌رود، نه بزرگ‌تر و کوچک‌تر می‌شود “. طبیعت آن چنین نیست که از یک لحاظ زیبا باشد و از لحاظ دیگر زشت، یا اکنون زیبا باشد و وقت دیگر زیبا نباشد یا در مقایسه با یک چیز زیبا باشد. و در مقایسه با دیگری زشت باشد یا در یک مکان زیبا باشد و در مکانی دیگر زشت. یا به نظر یک عده زیبا و به نظر عده دیگر زشت. زیبایی چیزی اشت که با خود و برای خود، ابدی و مطلق وجود دارد. هر امر زیبا به نحوی از زیبایی بهره‌ای دارد.

به راستی هنرمند زیبایی‌شناس ایرانی، عاشق است میل به خوبی دارد و این عشق و خوبی او را به وادی نامحدود هنر آفرینی زیبایی‌ها رهنمون می‌سازد. زیبایی شناسی را می‌توان دانش قوانین عمومی هنر و علم ماهیت آفرینش هنری دانست. و هنر می‌تواند کامل‌ترین صورت انعکاس یافته زیبایی از واقعیت باشد. درک زیباشناسانه یک موضوع مرکب است یعنی هم عوامل عاطفی و هم عوامل عقلی در آن دخالت دارند. کانت در کتاب نقد داوری درباره‌ی داوری زیباشناختی بین داوری نقل و داوری موضوعات مطبوع تفاوت می‌گذارد. داوری‌های ذوقی فارغ از تعلقات منفعت طلبانه و داوری مطبوع به بهره‌مندی حواس ظاهری ما مربوط می‌باشند.

ما بایستی برای ادراک زیبایی و ملاک‌های تشخیص اثر زیبایی، ویژگی‌های اساسی و مشترکی را در اثر بررسی کرده و بدان قائل باشیم وبرای دریافت معیارهای زیباشناختی باید درباره جامعه و زمانه‌ای که اثر هنری در آن آفریده شده است، آگاهی کسب کنیم.

دانش زیبایی هنری از نظر گاه متفکرین شرقی و بالاخص اندیشمندان ایرانی و اسلامی با آنچه راجع به زیبایی شناسی موضوعات هنری در غرب وجود دارد، تمایز دارد. در این دیدگاه ” هنر مقام ظهور بطون است که در آن حس و زیبایی محقق می‌شود “.

زیبایی آفرینی زاده‌ی شناخت عمیق معنوی است که هرچند از پایین‌ترین مراتب عشق انسانی در عالم خاکی شروع می‌شود، ولی به عالی‌ترین درجه جذبه‌ی روحانی می‌انجامد و تجلی این شناخت و احوال طریقت، به انکشاف حقیقت در بستر زیبایی ختم می‌شود یعنی اثری هنری که خیره کننده‌ی دیده‌ی آدمیان است.

جهان موجود در اثر هنری، جهانی جدا شده از خود آدمی نیست. این جهان با جهان خود او مجاور است و حتی وقتی آدمی به مهم آن می‌رسد، بر معرفت وجودش نورافکنده می‌شود. زیبایی حقیقت است، حقیقت هستی که خودش را در هنر بر ما نمایان می‌کند و محتوای هستی شناختن هنر یعنی اثری که ارزش حقیقت در آن روشن گردد .

تعمق زیباشناسی، متضمن نوعی معنوی‌سازی است. یعنی هنرمند ذهن مخاطبش را به فعالیت وادار می‌کند، فرهنگ توأمان با نگرش زیباشناختی و هنری، تجربیات غنی‌تری از شناخت به انسان عرضه کرده و خاصیت اعتلابخشی دارد.

از جمله مباحث مهمی که متفکران دوره‌ی جدید در حوزه‌ی مطالعات زیباشناسی،تاریخ و فلسفه هنر مطرح کرده و بدان دامن زده‌اند، مقوله‌های زیباشناسی- اعم از جمال، جلال، ظرافت، تراژیک، کمیک و زشتی و ماهیت آنها و مناسبت میان آنها بوده است.

مفهوم زیباشناسی به رغم اعتبار خاصی که به لحاظ نظری در دوره‌ی جدید به کف آورده، مصون از آسیب و تحریف نبوده است. آسیب‌شناسی مفهومی و تحریف زدایی از آن، هرچند در طرح مباحث نظری درباره‌ی تاریخ و فلسفه هنر و فهم ما از ذایقه‌ی زیباشناختی دوره‌ها و فرهنگهای مختلف بسیار مهم است.

عالم هنر عالم صورت هاست. البته نه هر صورتی، بلکه صورتهای نمادین و تمثیلی زنده. صورت ها و شکل ها و مضمون هایی که فرآورده‌ی کنش آزاد و خلاقانه‌ی هستی آدمی و قابلیت های وجودی اویند. به تعبیر آنری فولسیون، فرم هایی که ” زندگی ” خاص خود را دارند. البته زندگی نه به مفهوم فیزیکی یا زیست شناختی آن، بلکه به معنای عمیقاً وجودی، معنوی، روحانی و جاودانه.

مراد ما نیز از صورت ها، شکل ها، مضمون ها، تمثیل ها و تصویرهای زنده در عرصه‌ی هنر و آثار هنری و کنش هنرمندانه‌ی آدمی؛ چیزی بیش از جابه‌جایی واژه ها و کلمات است. زندگی خود، معرف صورت ها و شکل ها، طرح ها و نقش ها و مضمون های هنری و زیباشناختی است. صورت های هنری از آن جهت که رمزی، تمثیلی، طرحی، تصویری‌اند و نقش و نشانی از آداب و مراتب متعالی‌تر وجودند، خود نیز بهره‌ای از جاودانگی را هر چند به رمز و تمثیل و اشاره و استعاره بر چهره دارند.

این صورت ها و شکل‌ها و مضمون ها هم، فرآورده‌ی کنش و فعل آزاد و خلاقانه‌ی قابلیت های وجودی آدمی‌اند، و هم محمل انگیزش و منبع الهام و مایه‌ی تحرک و تحولات روحی عمیق در مخاطب. انگیزش، الهام و هیجاناتی که همیشه بار توصیفی آن بر دیگر جنبه‌ها غلبه دارد.

هر دوره‌ای نیز متضمن ذوق هری و ذایقه زیباشناختی خاص خود است. از همین صورت ها و شکل ها مضامین زنده نمادین و تمثیلی است که معلوم می‌شود آدمی در آن دوره اساساً جهان را چگونه احساس کرده و در آن زیسته و اندیشیده است. این صورت های زنده به رغم تنوع، تلون، یا رنگارنگی و تفاوت سبک ها و سنت ها و شیوه‌های بیان؛ همانند تجربه تاریخی یا اصولاً تاریخ آدمی، از وحدت ساختاری درونی و بنیادین برخوردارند، و به تاریخ طبیعی تحول‌پذیر نیستند.

به همین علت نیز در هر دوره‌ای که پدیدار و آشکار و بیان شده و در هر یک از ” مقوله‌های زیباشناختی ” ظهور و تجلی کرده‌اند. فارغ از کهنگی و فرسودگی زمان توانسته‌اند بر احساس، اندیشه، کنش های ذهنی، حیات معنوی، تمایلات روحی، و عواطف ما اثری جدی و گاه عمیقاً تعیین کننده و تحول‌آفرین بگذارند.

 فرش ایرانی

در تفکر اسلامی، اصل و اساس زیبایی و زیبایی شناسی به خداوند باز می گردد. روح و اندیشه هنرمند ایرانی، اسلامی و مذهبی است و چنین باوری در اثر هنری او تجلی می یابد. درک زیبایی فرش دستباف ایرانی برای همگان مقدور است چون فرش ایرانی، هنری کاربردی بوده و استفاده روزمره آن، این هنر را با زندگی مردم عجین ساخته است. فرش ایران هنری مردمی است و به سادگی در زندگی آنان وارد و از طبقاتی شدن مجزا شده است. بنابراین روح و اندیشه زیبایی دوست ایرانی، توان دریافت چرایی زیبایی فرش ایران را دارد و با این قابلیت بر ارزشهای ماندگار این هنر خواهد افزود.

زیبایی در فرش دستباف ایرانی ظاهر و باطن دارد. مراد آن است که عوامل باطنی را منسوب به حالات روحی، معنوی و دریافت های درونی هنرمند نموده و آنها را در بطن هنر نهفته بدانیم. این عوامل بیشتر خصوصیات روانشناختی، جامعه شناختی و رویکردهای مذهبی و دینی هنرمند را در بر می گیرد. مهم ترین زیبایی های ظاهری فرش عبارت است از طرح و نقش، رنگ و ابعاد. طرح و نقش از اصلی ترین عوامل در زیبایی های فرش ایران است. و ویژگی هایی دارد که رعایت و کاربرد آنها در طراحی، باعث ظهور تصویری زیبا در ذهن مخاطب می شود.

کاربرد رنگ در فرش در هر منطقه ی جغرافیایی ایران، ویژگی های خاص دارد. از همین روی فرش اصفهان و نائین از فرش سیستان یا تبریز یا فارس تمیز داده می شود چون رنگ نیز علاوه بر طرح و نقش، به فرش هویتی ویژه منطقه جغرافیایی آن می دهد.

زیبایی رنگ

بعد از طرح و نقش، رنگ از موثرترین عوامل زیبایی فرش ایران است. استفاده از رنگزاهای طبیعی و گیاهی در قدیم. موجب مرغوبیت فرش می شد. با این شیوه رنگرزی مواد اولیه، در مقابل نور خورشید و شست و شو ثبات داشته و ملایمت و درخشندگی آنها بر کیفیت فرش می افزود. ولی سختی و مشقت بسیار این شیوه رنگرزی، وقت گیر بودن آن و گرانی برخی رنگزاها، به تدریج باعث رونق بازار رنگرزی شیمیایی گردید. همین امر یعنی اسلوب و طریقه رنگرزی گیاهی یا شیمیایی، عاملی تأثیرگذار بر زیبایی فرش است. ولی برای بررسی زیبایی های رنگ در فرش ایران، عوامل مربوط به جغرافیای بافت و رعایت اصول و مبانی رنگ در فرش نیز، از جمله مولفه های مهم است.

کاربرد رنگ در فرش در هر منطقه ی جغرافیایی ایران، ویژگی های خاص دارد. از همین روی فرش اصفهان و نائین از فرش سیستان یا تبریز یا فارس تمیز داده می شود چون رنگ نیز علاوه بر طرح و نقش، به فرش هویتی ویژه منطقه جغرافیایی آن می دهد. مثلاً تأثیر روانی و احساسی رنگ قرمز و زرد، موجد حالت بسط و گسترش در وجود آدمی است. و رنگ آبی موجد حالت انقباض و سکون. حتی جای رنگ، جهت رنگی در تصویر، وسعت سطوح رنگی و روابط تضاد رنگ ها با یکدیگر، از ارزش های بیانی رنگ در ترکیب بندی برخودار است.

در باب زیبایی های معنوی فرش که تحت عنوان تأثیر عوامل باطنی از آن یاد کردیم نیز شاخص های گوناگونی بر زیبایی فرش تأثیر می گذارند. نظیر نیت و صدق هنری هنرمند، شهود، تخیل و الهام، حتی باورها و انگاره های مذهبی و دینی. این بعد معنوی مستتر در روح فرش ایرانی است که تعادل میان صورت و معنا در هنرهای ایران را آشکار می سازد. بیانگری رازهای خاموش و مکنون پنهان در زیبایی های ظاهر، بر عمق زیبایی های باطن اثر هنری خواهد افزود و رمز ماندگاری آن را جاودانه خواهد ساخت.

در بیان زیبایی های فرش دستباف ایرانی، می توان گفت که صورت و معنا در فرش دستباف ایرانی هم خوانی شگرفی دارد. یعنی طرح و نقش، رنگ ها و ابعاد به عنوان صورت و ظاهر فرش برخاسته از فرهنگ و ارزش های طراح و بافنده فرش می باشد.

کاربرد نقش هایی چون برگ، درخت و … نشانگر توجه بافنده و طراح ایرانی به طبیعت الهی است و نظم و قاعده ای که بر این طبیعت حکم فرماست. استفاده از رنگ های طبیعی و هم خوانی ابعاد با طرح و نقش فرش نه تنها بر زیبایی آن می افزاید، بلکه روح زنده طراح و بافنده فرش دستباف ایرانی را نشان می دهد.

*منابع و ماخذ در تحریریـه مجله هنر موجود است.

چرم مشهد

مقالات مرتبط

0 0 رای ها
امتیـازدهی
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خبـر پیشنهـادی
نزدیک
ارسـال پیـام
لطفـا مقـاله یا رزومـه هنـری خود را به این آدرس ارسال کنید: info@artmag.ir
تا دقایقی دیگـر، پاسخ شما ارسـال خـواهد شد.