● محل تـولد: تهـران
زندگینامه، آثـار و سوابق هنری
وی چهرهپردازی را از سال ۱۳۵۱، زیر نظر بیژن محتشم، در تلویزیون ملی ایران، آغاز کرد. اسکندری از جمله اولین هنرمندانی است که توانست چهرهپردازی را بر اساس شخصیت انجام دهد. از تجارب موفق او در این زمینه میتوان به سریال: دایی جان ناپلئون در تلویزیون و فیلم: گوزنها در سینما اشاره کرد. سی و پنج سال تلاش بیوقفه و ارزشمند وی در عرصه چهرهپردازی و تربیت شاگردان فراوانی که بسیاری از آنها هماکنون جزو طراحان مطرح چهرهپردازی ایران هستند؛ باعث شد تا مجله معتبر چهرهپردازی Make Up Artist، کشور ایران را در زمره ده کشور برتر جهان و اسکندری را جزو ده طراح مهم جهان در سال ۱۹۹۹ برگزیند. استاد اسکندری تاکنون موفق به دریافت پنج سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر و نیز برنده تندیس خانه سینما شدهاست. وی تاکنون بیش از یکصد و شصت پروژه سینمایی و تلویزیون را در ایران طراحی کرده است که از جمله آثار شاخص و به یاد ماندنی آن میتوان به هزاردستان، مثل آباد، گوزنها، کندو، سایههای بلند باد، دست فروش به بانو، ناصرالدین شاه آکتور سینما، روز واقعه، بازمانده، ساحره، آدمبرفی، دلشدگان، مادر، مسافر ری و … اشاره کرد. او کار خود را با سریال هزاردستان پس از انقلاب ادامه داد که طراحی و اجرای چهرهپردازی این مجموعه؛ هنوز هم یکی از کارهای شاخص این رشته در ایران محسوب میشود. از دیگر کارهای شاخص این هنرمند میتوان به طراحی و اجرای چهره محمود بصیری در نقش یک پیرزن در اپیزود دوم فیلم دستفروش ساخته محسن مخلباف و چهره عزتالله انتظامی و گوهر خیراندیش در فیلم بانو، به کارگردانی داریوش مهرجویی اشاره کرد که نشان از تبحر بالای وی دارد.
بعد از گنجاندن بخش چهرهپردازی در لیست بهترینهای جشنواره فیلم فجر که از دوره هفتم اتفاق افتاد؛ اسکندری برای فیلمهای: مادر، ساخته: علی حاتمی، ناصرالدین شاه اکتور سینما، اثر محسن مخملباف، بلندیهای صفر، ساخته: فلاح لیالستانی، آخرین بندر، ساخته: حسن هدایت، روز واقعه، اثر شهرام اسدی و ساحره، ساخته: داوود میرباقری برنده سیمرغ بلورین این رشته شدهاست. وی برای چهره پردازی در فیلم: بدون تاریخ، بدون امضا، نامزد بهترین چهره پردازی از بیستمین دوره جشن بزرگ سینمای ایران شد.
تهیهکننده
۱۳۹۴ – خوب بد جلف
۱۳۶۷ – زرد قناری
طراح چهرهپردازی
۱۳۹۷ – زهرمار
۱۳۹۶ – سال دوم دانشکده من
۱۳۹۶ – لازانیا
۱۳۹۵ – فراری
۱۳۹۵ – بدون تاریخ، بدون امضاء
۱۳۹۵ – یادم تو را فراموش
۱۳۹۴ – خوب بد جلف
۱۳۹۴ – فصل نرگس
۱۳۹۴ – لانتوری
۱۳۹۲ – به تهران خوش آمدید
۱۳۹۲ – لامپ صد
۱۳۹۲ – نازنین
۱۳۹۲ – نقش نگار
۱۳۹۱ – پس کوچههای شمرون
۱۳۹۱ – رژیم طلایی
۱۳۹۰ – خصوصی
۱۳۹۰ – یک عاشقانه ساده
۱۳۸۹ – ۱۳۸۳ – مختارنامه / جلوههای ویژه گریم
۱۳۹۰ – یکی برای همه
۱۳۸۹ – پایان دوم
۱۳۸۹ – پریناز
۱۳۸۹ – دختر شاه پریون
۱۳۸۹ – دردسر بزرگ
۱۳۸۹ – زنان ونوسی، مردان مریخی
۱۳۸۸ – یه حبه قند
۱۳۸۷ – آقای هفت رنگ
۱۳۸۷ – چهل سالگی
۱۳۸۷ – دل شکسته
۱۳۸۷ – شکارچی
۱۳۸۶ – دیوار
۱۳۸۶ – زنها فرشتهاند
۱۳۸۶ – کلاغ پر
۱۳۸۶ – همیشه پای یک زن در میان است
۱۳۸۵ – راننده تاکسی
۱۳۸۵ – سوغات فرنگ
۱۳۸۵ – غیرمنتظره
۱۳۸۵ – مهمان
۱۳۸۴ – زمستان است
۱۳۸۴ – شاعر زبالهها
۱۳۸۳ – ازدواج صورتی
۱۳۸۳ – به رنگ ارغوان
۱۳۸۳ – شارلاتان
۱۳۸۳ – عروس فراری
۱۳۸۳ – غروب شد بیا
۱۳۸۳ – نقاب
۱۳۸۳ – یک تکه نان
۱۳۸۲ – تارا و تب توت فرنگی
۱۳۸۲ – شاه خاموش
۱۳۸۲ – کما
۱۳۸۱ – اینجا چراغی روشن است
۱۳۸۱ – رز زرد
۱۳۸۱ – عطش
۱۳۷۹ – آب و آتش
۱۳۷۹ – آواز قو
۱۳۷۹ – تکیه بر باد
۱۳۷۹ – خاکستری
۱۳۷۹ – دختری بنام تندر
۱۳۷۹ – شبهای تهران
۱۳۷۹ – مسافر ری
۱۳۷۸ – دوستان
۱۳۷۸ – رنجر
۱۳۷۸ – عشق طاهر
۱۳۷۷ – بازیگر
۱۳۷۷ – بلوغ
۱۳۷۷ – جنگجوی پیروز
۱۳۷۷ – داستانهای جزیره / اپیزود اول، دختردایی گمشده
۱۳۷۷ – دختری با کفشهای کتانی
۱۳۷۷ – کمکم کن
۱۳۷۷ – کمیته مجازات
۱۳۷۷ – هیوا
۱۳۷۶ – پنجه در خاک
۱۳۷۶ – خلبان
۱۳۷۶ – درخت گلابی
۱۳۷۶ – دنیای وارونه
۱۳۷۶ – زخمی
۱۳۷۶ – ساحره
۱۳۷۵ – جوانمرد
۱۳۷۵ – عشق گمشده
۱۳۷۵ – عقرب
۱۳۷۴ – اعاده امنیت
۱۳۷۴ – پاتک
۱۳۷۴ – پاکباخته
۱۳۷۴ – چهره
۱۳۷۴ – سفر به چزابه
۱۳۷۴ – عبور از خط سرخ
۱۳۷۴ – مرد آفتابی
۱۳۷۳ – آدمبرفی
۱۳۷۳ – تحفه هند
۱۳۷۲ – ترانزیت
۱۳۷۲ – راز گل شب بو
۱۳۷۲ – روز فرشته
۱۳۷۱ – طعمه
۱۳۷۱ – عیالوار
۱۳۷۱ – هنرپیشه
۱۳۷۱ – یک مرد یک خرس
۱۳۷۰ – آواز تهران
۱۳۷۰ – خانه خلوت
۱۳۷۰ – دادستان
۱۳۷۰ – دلشدگان
۱۳۷۰ – راز چشمه سرخ
۱۳۷۰ – سیرک بزرگ
۱۳۷۰- مدرسه پیرمردها
۱۳۷۰ – ناصرالدین شاه آکتور سینما
۱۳۷۰ – نرگس
۱۳۷۰ – هور در آتش
۱۳۶۹ – راز خنجر
۱۳۶۹ – سفر جادویی
۱۳۶۹ – عروس
۱۳۶۹ – گالان
۱۳۶۹ – ملک خاتون
۱۳۶۸ – آخرین پرواز
۱۳۶۸ – باغ سید
۱۳۶۸ – تماس
۱۳۶۸ – تمام وسوسههای زمین
۱۳۶۸ – دزد عروسکها
۱۳۶۸ – شنا در زمستان
۱۳۶۸ – صنوبرهای سوزان
۱۳۶۸ – مادر
۱۳۶۸ – نخلستان تشنه
۱۳۶۷ – ارثیه
۱۳۶۷ – افق
۱۳۶۷ – در جستجوی قهرمان
۱۳۶۷ – زرد قناری
۱۳۶۷ – شب حادثه
۱۳۶۷ – طوبی
۱۳۶۷ – عروسی خوبان
۱۳۶۷ – گودال
۱۳۶۶ – بحران
۱۳۶۶ – پاییزان
۱۳۶۶ – پرنده کوچک خوشبختی
۱۳۶۶ – ترن
۱۳۶۶ – جعفرخان از فرنگ برگشته
۱۳۶۶ – خانهای مثل شهر
۱۳۶۶ – ردپایی بر شن
۱۳۶۶ – سایههای غم
۱۳۶۶ – گمشدگان
۱۳۶۶ – مکافات
۱۳۶۵ – تشکیلات
۱۳۶۵ – تیرباران
۱۳۶۵ – دستفروش / اپیزود دوم
۱۳۶۵ – قصه زندگی
۱۳۶۵ – گذرگاه
۱۳۶۵ – گزارش یک قتل
۱۳۶۵ – مأموریت
۱۳۶۵ – ناخدا خورشید
۱۳۶۴ – بای سیکل ران
۱۳۶۴ – بایکوت
۱۳۶۴ – گردباد
۱۳۶۳ – شب شکن
۱۳۶۳ – فرار
۱۳۶۲ – خاک و خون
چهرهپرداز
۱۳۹۱ – دل بی قرار
۱۳۸۹ – پریناز
۱۳۸۴ – بر باد رفته
۱۳۸۴ – شهر آشوب
۱۳۸۲ – تب
۱۳۸۱ – عروس خوش قدم
۱۳۸۰ – زمانه
۱۳۷۹ – شبهای تهران
۱۳۷۸ – تهران روزگار نو
۱۳۷۷ – داستانهای جزیره / اپیزود اول، دختردایی گمشده
۱۳۷۵ – توفان شن
۱۳۷۴ – ماه و خورشید
۱۳۷۳ – آخرین بندر
۱۳۷۳ – پری
۱۳۷۳ – روز واقعه
۱۳۷۳ – روسری آبی
۱۳۷۲ – روز فرشته
۱۳۷۰ – آواز تهران
۱۳۷۰ – بانو
۱۳۶۹ – آپارتمان شماره ۱۳
۱۳۶۸ – دزد عروسکها
۱۳۶۸ – ریحانه
۱۳۶۸ – ساوالان
۱۳۶۸ – مدرسه رجایی
۱۳۶۸ – هامون
۱۳۶۷ – در جستجوی قهرمان
۱۳۶۶ – بحران
۱۳۶۶ – تحفهها
۱۳۶۶ – غریبه
۱۳۶۵ – تصویر آخر
۱۳۶۵ – دستفروش / اپیزود اول
۱۳۶۵ – دستفروش / اپیزود دوم
۱۳۶۵ – کنار برکهها
۱۳۶۴ – آوار
۱۳۶۴ – بایکوت
۱۳۶۴ – تیغ و ابریشم
۱۳۶۴ – جادههای سرد
۱۳۶۳ – گلهای داوودی
۱۳۶۲ – استعاذه
۱۳۶۲ – دو چشم بی سو
۱۳۶۲ – شیلات
۱۳۶۱ – مرگ یزدگرد
۱۳۵۹ – گفت هرسه نفرشان
۱۳۵۷ – پرواز در قفس
۱۳۵۷ – سایههای بلند باد
۱۳۵۶ – بوی گندم
۱۳۵۶ – خاکستری
۱۳۵۶ – در امتداد شب
۱۳۵۵ – بت
۱۳۵۵ – بتشکن
۱۳۵۵ – برهنه تا ظهر با سرعت
۱۳۵۵ – ملکوت
۱۳۵۴ – ذبیح
۱۳۵۴ – شب غریبان
۱۳۵۴ – کندو
۱۳۵۴ – نازنین
۱۳۵۳ – اسرار گنج دره جنی
جـوایز
۱۳۹۶ – برنده جایزه بهترین چهرهپردازی برای فیلم لانتوری – نوزدهمین دوره جشن خانه سینما
۱۳۹۰ – برنده جایزه بهترین چهرهپردازی برای فیلم یه حبه قند – پانزدهمین دوره جشن خانه سینما
۱۳۷۹ – برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم مسافر ری – نوزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
۱۳۷۷ – برنده جایزه بهترین چهرهپردازی برای فیلم بانو – دومین دوره جشن خانه سینما
۱۳۷۶ – برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم ساحره – شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
۱۳۷۳ – برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم روز واقعه و آخرین بندر – سیزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
۱۳۷۲ – برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم بلندیهای صفر -دوازدهمین دوره جشنواره فیلم فجر
۱۳۷۰ – برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم ناصرالدین شاه آکتور سینما – دهمین دوره جشنواره فیلم فجر
۱۳۶۸ – برنده سیمرغ بلورین بهترین چهرهپردازی برای فیلم مادر – هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر
مصاحبه
مالک اشتر سختترین گریمم بود / گریم اکبر عبدی در فیلم مادر، بینقصترین اثرم است
عبدالله اسکندری، پیشکسوت گریم ایران میگوید: پیدا کردن شخصیت مالک اشتر و گریم او سختترین طراحی گریمش بوده است. وی گریم اکبر عبدی در فیلم مادر را بینقصترین اثر خود میداند.
آقای اسکندری در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟
فعلا که شاهگوش را به پایان برده ام و در پروژه های دیگری مشغول گفت و گو هستم.
به تازگی هم تصویری از هنرمندی شما در قالب گریم آقای مسعود پاکدل در نقش آقای روحانی رئیس جمهور کشورمان منتشر شد که بازتاب های بسیاری داشت.
بله. این عکس را آقای پاکدل بر حسب علاقه خود گرفت. قرار بود از آقای روحانی در مجموعه شاهگوش هم بهره ببریم که این اتفاق نیافتاد و بخش های مربوط به ایشان با نظر آقای میرباقری از سریال حذف شد.
چرا شما همیشه در کارهای آقای میرباقری حضور دارید؟ این موضوع به خاطر رفاقت طولانی شماست؟
رفاقت بخشی از کار است. اما بیشتر به خاطر درک است. درک گریم موضوع مهمی است. به غیر درک، میرباقری در گریم به متخصص اعتماد میکند. یا کار نمیکند یا وقتی اعتماد کرد، دیگر دخالت نمیکند. مثل این میماند که سردبیر به شما سوژهای بدهد و بعد از نوشتن آن را کاملا عوض کند. اکثر کارها طوری است که کارگردان میگوید من کارگردان هستم و حق دارد، اما برخی هنرپیشهها میخواهند بگویند من هم میفهمم و به هرحال درکی از کار دارم و میخواهد اظهار وجود کند. این باعث میشود نه کار گریمور خوب از آب درآید و نه ذهنیت کارگردان محقق شود. به نظر من شما وقتی در کاری به گریمور اعتماد میکنید، اول باید بگوید که چه میخواهید و متخصص پاسخ شما را بدهد. وقتی طراح گریم طراحی میکند، یک نفر بیاید بگوید مثلا سبیلش را کوتاه کن، مویش را مشکی کن و … این ذهنیت با ذهنیت گریمور ممکن است یکی نباشد و جواب خوبی ندهد. تخصص من در این سالها گریم است و دوست دارم که در کارهای آقای میرباقری حضور داشته باشم و گریم هم در حقیقت نقش داشته باشد. نه اینکه به صرف اینکه گریمور هستم، گریم کنم. این موضوع به اطلاعات گریمور از کاری هم که انجام میدهد بستگی دارد. یعنی هرقدر یک گریمور نسبت به شخصیتهایی که در حال طراحی گریمشان است، اطلاعات بیشتری داشته باشد، گریمهای موفقتری هم طراحی میکند. اگر یک گریمور در کار خود خیلی هم حرفهای هم باشد ولی شناخت نداشته باشد، نمیتواند برای شخصیتها به ویژه شخصیتهای تاریخی گریم خوبی انجام بدهد. در این مواقع کارگردان باید به حوزه کاری گریمور هم توجه کند و بداند که در کدام ژانر تبحر بیشتری دارد.
شما از جمله گریمورهای متبحر کشورمان هستید که بر تمام حوزهها تسلط دارید و کارتان را خیلی خوب انجام میدهید.
خوب. بالاخره ۴۶ سال کم نیست. من از سال ١٣۵۰ وارد این حوزه شدم و این مسیر را رفتن، راه طولانی است.
اولین کار گریمی که انجام دادید یادتان هست؟
من کارمند تلویزیون هستم و اول یکسری کارهای تلویزیونی انجام دادم. اولین کار شاخصی که انجام دادم، خیاطباشی بود در شبکه صفر. خیاطباشی یک تیپی را بازی میکرد که گریمور آن من بودم. رسما هم کارم را با سریال دایی جان ناپلئون آغاز کردم.
در سینما کارتان را با چه فیلمی آغاز کردید؟
در سینما اولین فیلمم گوزنها بود.
این فیلم در پیش از انقلاب موفقیت بسیاری کسب کرد، کارگردان آن چطور توانست ریسک کند و کار را به شما بسپارد؟
درست است. آن زمان خود من هم به عنوان اولین کار سینمایی استرس داشتم که خوشبختانه کار خوب از آب درآمد.
شما برای طراحی شخصیتها مانند شخصیتهای سریال مختارنامه چقدر وقت میگذارید؟
بسته به گریم دارد که مثلا سهبعدی باشد یا سایهکاری. هر نوع از این گریمها زمان خاص خود را میطلبد.
طراحی گریمها چطور اتفاق میافتد؟ مثلا آقای میرباقری به شما میگوید من در سریال مختارنامه یک شمر دارم. این شمر را برای شما توصیف میکند؟ شکل ظاهریاش را به شما میگوید یا نه شما برای ترسیم این شخصیت به منابع تاریخی مراجعه میکنید؟
من قصه را میخوانم و ذهنیتم را پیشنهاد میکنم. در نهایت آقای میرباقری آنچه را که در ذهن دارد برایم ترسیم میکند و این دو را با هم تلفیق میکنیم و در آخر به یک نقطه مشترک میرسیم.
تا به حال سختترین گریمی که انجام دادهاید، چه بوده است؟
من چون وقت گریم لذت میبرم، سختی آن را نمیفهمم. فقط گاهی اوقات بدقلقلی هنرپیشه باعث میشود ذهنم بسته شود. و اگر مشغول گریمی هستم، از ته دل و قلب و ته ذهنم نمیدانم چطور به شما بگویم… واقعا مشغول آن هستم. آزار آن یادم نمیماند. سختی، طولانی بودن زمان و اینها را متوجه نمیشوم. بعضی وقتها خودم به هنرپیشهها میگویم که اگر خسته میشوید یا اذیت میشوید، زمانی برای استراحت بگذارم چون خودم متوجه گذر زمان نمیشوم. بالاخره طی ۴۶ سال، شخصیتی بوده که طراحی آن بیشتر طول بکشد و زمان ببرد تا آن را در ذهن خودتان ترسیم کنید. مالک اشتر کمی طولانی شد. سه الی چهار بار آن را تکرار کردم تا بالاخره مالک را پیدا کردم.
کدام یک از گریمهایی که انجام دادهاید را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
همه را دوست دارم. ولی خوب گریم معتادی که در گوزنها طراحی کردم خیلی دوست دارم. چون آن زمان نوجوان بودم و این فیلم اولین فیلمم بود، هنوز هم از به یادآوری آن لذت میبرم. برایم مثل بچه اول است. البته خیلی هم درست از آب درآمد. با آن فیلم و آن فضا خیلی همخوان شد. از آن بیشتر از گریم اکبر عبدی در فیلم مادر به کارگردانی مرحوم علی حاتمی لذت بردم. هیچ وقت از دیدنش از خودم انتقاد نمیکنم. گاهی آدم کاری را میکند و میگوید کاشکی این کار را هم میکردم. مثلا ابرویش کمی فرق داشت. ولی این گریم به نظرم در سالهای فعالیتم در بعد از انقلاب بی نقصترین کارم است. واقعا بعد از آن هنوز هم که فیلم را میبینم آن را بدون نقص میبینم.
کدام طراحی گریمتان را کمتر را از بقیه دوست داشتهاید؟
از هیچکدام از کارهایم بدم نیامده حتی اگر بی ریخت هم باشند. همهشان مانند فرزندانم بودهاند و همه را دوست دارم.
نقش شما در طراحی گریمهای مختارنامه چقدر بود؟
من در طراحیها دخالتی نداشتم. من گریمهایی که به پروتز احتیاج داشت را انجام میدادم. استاد مسعود ولدبیگی مسئول طراحیهای مختار بودند و همه شخصیتها کار ایشان است. من آنهایی که پروتز داشتند را انجام دادم. مانند آقای کیانیان که دوست داشت متفاوت از نقشهای دیگرش دیده شود. من آنجا برایشان پیله چشم و دماغ کار کردم. یا آقای شریفینیا که قرار بود برادر امام حسین(ع) را بازی کنند و آقای میرباقری میخواستند ایشان دور شوند از شریفینیای همیشگی. اتفاقا آقای شریفینیا هم دوست داشت. ما هم کاری کردیم که هیچکس در سریال متوجه نشد ایشان آقای شریفینیا هستند. خوب البته آنها خواستند و ما هم انجام دادیم.
تا به حال شمردهاید که چند گریم انجام دادهاید؟
نه هیچ وقت این کار را نکردهام. تعدادشان دیگر خیلی بیشتر از این حرفهاست.
شما شاگرد هم دارید؟
من همیشه شاگرد داشتهام. البته مدرسه و کلاس نداشتهام. شاگردان پیش من میآیند و من یکی دو نفر کنار قبلیها میبرم و آنجا آموزششان میدهم. ولی کلاس و آموزشگاه ندارم.
با توجه به تولید فیلمهایی که با پروداکشنهای عظیم و به سرعت در دنیا تولید میشود، وضعیت گریم ایران را چطور میبیند؟
خوشبختانه خیلی خوب است. چون ما در منطقه جزو نوابغ این کار هستیم اما متاسفانه در کشور خودمان کسی ما را تحویل نمیگیرد. نه اینکه تحویل بگیرند، کسی برایمان وسایل نمیخرد. الان ٢۵ سال است که کسی به فکر تجهیزات گریم ما نبوده است. نمیدانند که گریمور با وسایل گریم، گریمور می شود.
یعنی الان شما وسایل گریمتان را خودتان تهیه میکنید؟
نه تنها من. بلکه همه خودشان وسایل گریمشان را تهیه میکنند. فقط یکبار ٢۵ سال پیش فارابی این مسئولیت را درک کرد و مقدار اندکی وسیله آورد و بین دوستان توزیع کرد و دیگر هیچی. بچهها خودشان تهیه میکنند. لوازم آرایشیها یکی دو تا هستند که دلشان برای گریمورها میسوزد و گاهی وسایلی برای گریمورها تهیه میکنند ولی دولت تا به حال این کار را نکرده است. چون برای تاجر صرف نمیکند. این وسایل جدای از آرایش است و اصلا موادش متفاوت با آرایش است. یکسری از مدیران گریم را آرایش میدانند درحالی که این طور نیست و اصلا وسایلش متفاوت است. بد نیست که دولت در طول سال یکی دو بار این وسایل را وارد کند و به متخصصین و انجمن چهرهپردازان بگویند که بیایید اینها را بخرید نه اینکه رایگان بدهد. مانند کاری که چند سال پیش برای فیلمسازان انجام دادند و نگاتیو میخریدند. دیگر فیلمبردار همه کار را خودش انجام نمیداد. دوربین و نگاتیو میگرفت و کار میکرد. درحالی که گریم الان در ایران به گونهای است که همه چیز بر عهده گریمور است. حال وسیله داشته باشی یا خیر دیگر مهم نیست. بارها هم گفتهایم که بیایید این کار را انجام بدهید و مرکزی راهاندازی کنید که سالی حداقل یکبار مقداری وسایل برای کار بیاورد. ببینید… من این حرفها را اصلا برای خودم نمیگویم. من بعد از ۴۶ سال یاد گرفتهام چطور بخرم و استفاده کنم ولی جوانهایی که تازه آمدهاند و خیلی هم استعداد دارند، آدم وقتی کارشان را میبیند خیلی هم لذت میبرد ولی این طفلکها وسیله نیست و دستشان بسته است. من فقط به خاطر آنها میگویم ولی کسی به حرفم گوش نمیدهد. زمان آقای احمدینژاد وقتی آمده بودند پشت صحنه مختارنامه بهشان گفتیم ولی ترتیب اثر ندادند. آن زمان آمدند اتاق گریم و گفتند چه گریمهای خوبی اینها چیزی از اروپا و آمریکا کم ندارد. گفتیم خدا پدر شما را بیامرزد. یک کمکی به ما بکنید. دستور بدهید که برای ما وسایلی بخرند. ایشان هم گفتند که آقای ضرغامی مگر نمیخرید؟ که گفتم ایشان برای تلویزیون تجهیزات میخرند و این سینماست که گریمش متولی ندارد. ایشان هم قول مساعدت دادند ولی اتفاقی نیافتاد و کسی پیگیری نکرد.
این موضوع را در دولت آقای روحانی هم مطرح کردهاید؟
خیر. هنوز مواجههای با ایشان نداشتهایم.
گویا از شما برای حضور در سریالهای عربی به ویژه کشور مصر هم دعوت میشود؟
مصریها به ایرانیها روادید نمیدهند. چند بار هم یکسری تهیهکننده و کارگردان از روسای صنف مصر به ایران آمدند و خواهش کردند که برای گریمورهایشان کلاس بگذارم و من گفتم که شما از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز بگیرید من شما را همراهی میکنم. آنها تلاش خودشان را کردند ولی نتوانستند ویزا بگیرند.
منبع: خبرگزاری فارس – مریم فیروزفر