● محل تـولد: کرمـان
● درگـذشت: ۱۳ فروردین ۱۳۸۵ در کرمان
زندگینامه، آثـار و سوابق هنری
وی نقاش و مجسمهساز و تنها هنرمند ایرانی است که دو موزه به نامش ثبت شده است: موزه صنعتی در کرمان و موزه صنعتی در تهران، یا همان موزه هلالاحمر در میدان امام خمینی. او شاگرد ابوالحسنخان صدیقی بود و تا پایان عمر عضو پیوستهٔ فرهنگستان هنر ایران باقی ماند. سید علی اکبر ۶ ماهه بود که پدرش بر اثر بیماری طاعون و در پایان جنگ جهانی اول درگذشت. او ٨ سال داشت که مادرش به علت فقر مالی و مهمتر از آن جلوگیری از آسیب های اجتماعی که معمولاً دامنگیر چنین کودکان فقیر و بی سرپرست می شود؛ او را به پرورشگاه صنعتی که در آن سالها یتیم خانه نامیده می شد، سپرد. سید علی اکبر صنعتی، ضمن تحصیل در پرورشگاه، با توجه به عشق و علاقه وافری که به فنون نقاشی و مجسمه سازی داشت، در حد امکانات موجود، به خلق آثار ارزشمند در پرورشگاه دست یافت. مؤسس این پرورشگاه، حاج علیاکبر صنعتیزاده، برای اینکه بچههای پرورشگاه بتوانند تحصیل کنند نام خانوادگی خود را به روی آنها میگذاشت و نام سیدعلیاکبر صنعتی نیز به همین دلیل نام قانونی علیاکبر شد. به هر حال وی با توجه به علاقه زیادش، کوشش می کرد خود را به تهران برساند. سرانجام پس از تحصیلات ابتدایی، حاج اکبر او را نزد پسرش به تهران میفرستد و در این هنگام، که پول ثبت نام در مدرسه هنر کمالالملک را به او می دهد میگوید: حواست باشد پسر جان این پول حق همه برادر، خواهرهای تو است که در این پرورشگاه زندگی میکنند. پس مواظب باش آن را هدر ندهی و هنری را بیاموزی که آنها هم به تو افتخار کنند. علی اکبر جوان هم این توصیه را گوش کرد و تمام عمر با بکارگیری آن زندگی کرد. طی ۱۲ سال در مدرسه کمالالملک، در مدرسه صنایع مستظرفه، که در آن سالها به همت مرحوم محمد غفاری، معروف به کمالالملک تاسیس شده بود، به ادامه تحصیل مشغول شده و نزد استادان نام آوری چون: ابوالحسن خان صدیقی که بعد از کمالالملک ریاست مدرسه صنایع مستظرفه را به عهده داشت؛ علیمحمد حیدریان، حسین خان شیخی و علی رخسار، آمورش دیده و به خلق آثاری ارزشمند در زمینههای نقاشی و مجسمهسازی پرداخت. در آن زمان با آلبرت هوفمان، نقاش آلمانی آشنا و بمدت شش ماه، عصرها، بعد از تعطیل شدن کلاس های مدرسه، به خانه او میرفت و تعلیم آبرنگ میگرفت.
در سال ۱۳۱۹ به درجه لیسانس در نقاشی نائل شد و در همان سال به کرمان آمد و برحسب وظیفه و ادای دین نسبت به پرورشگاهی که در آن پرورش یافته بود، تعداد ۴۰ تن از کودکان یتیم پرورشگاه را انتخاب نموده و به آنها تعلیم نقاشی داد که تعدادی از آنها در این زمینه به موفقیت دست یافتند. استاد صنعتی که دورههای تخصصی، مجسمهسازی و نقاشی را در مدرسهٔ صنایع مستظرفه و مدرسهٔ صنایع قدیم زیر نظر طاهرزاده، بهزاد (مینیاتوریست)، ابوالحسن صدیقی (مجسمهساز) و حیدریان گذرانده بود. در سال ۱۳۲۴ به تهران میرود و با کوشش عبدالحسین صنعتیزاده، موزهای در میدان توپخانه ساخته و به هلال احمر واگذار میکند. این موزه به عنوان اولین موزه مردمی در سال ۱۳۲۵، با برگزاری نمایشگاهی افتتاح و با استقبال بسیار زیادی روبرو شد. دیگری نیز در سال ۱۳۳۰، در خیابان کالج تولستوی دائر شد که تمامأ اختصاص به نمایش آثار خود استاد داشت. در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، که بین مصدق و شاه درگیری پیش آمد و حکومت مصدق با کودتا برکنار شد، عدهای آدم جاهل و ناآگاه به نمایشگاه هجوم آورند و مجسمه های استاد را شکستند. قصد آنها شکستن مجسمههایی بود او بالاجبار از شاه ساخته بود؛ اما اکثر مجسمههای نمایشگاه خرد شد، تابلوهای آن شکست و از بین رفت. بعد از آن علی اکبر مدتی را با ناامیدی گذراند اما به خود دلداری داد و تصمیم گرفت به جبران آن بپردازد. او هر مجسمه و تابلویی که امکان مرمت داشت؛ تا آنجا که توانست از نو ساخت. وی مجدد، با دو سال تلاش مداوم، مجسمه هایی از شخصیتهای بزرگ ایران و جهان ساخت و در آنجا به نمایش گذاشت. در سال ۱۳۵۲، عبدالحسین صنعتی زاده پسر حاج اکبر، موسس پرورشگاه، از دنیا میرود و چهار سال بعد از مرگ وی، با کوشش نوه حاج اکبر، همایون صنعتی زاده و جمعی از دوستداران هنر، موزه هنرهای معاصر یا موزه صنعتی کرمان افتتاح میشود. در این موزه تعدادی از تابلوها و مجسمههای استاد،همراه با نمونههای ارزنده دیگری از آثار هنرمندانی مانند: کمالالملک و شاگردان او و همچنین سایر هنرمندان معاصر ایرانی و خارجی به صورت دائم به نمایش گذاشته شد. آنچه مسلم است به خاطر نیت پاک و خیرخواهانه و خدمات ارزنده و انسانی حاج اکبرصنعتی زاده و بزرگداشت و احترام نیم قرن هنرآفرینی و خلاقیت هنری استاد سیدعلی اکبر صنعتی، این محل دائر می شود که هم اکنون نیز پابرجاست و مورد استقبال عموم است. برخی از آن آثار در مهرماه ۱۳۵۶ برای افتتاح موزه کرمان به این شهر منتقل شدند. در بحبوحه پیروزی انقلاب در سال ١٣۵٧ نیز نمایشگاهی از آثار استاد که در میدان راه آهن، در ملک پسر حاج علی اکبر، به طور دایم برپا بود، نابود شد.
مرحوم صنعتی، از نخستین مجسمهسازان و نقاشان واقعگرای دوره معاصر محسوب میشود که جدا از مهارتهای به حق تحسین آمیزش در عرصه مجسمهسازی، وی را باید از هنرمندان خلاق معاصر و حتی از بانیان شیوهی تازهای در حیطه نقاشی آبرنگ شناخت. شیوه او را باید مکتبی دانست در عرصهی نگاه تازه به نقاشی آبرنگ که سبب ساز پیروان بسیاری در شیوهی صنعتی گردید. علی اکبر صنعتی طی چند دهه فعالیت هنری بیش از ۲۰۰۰ تابلوی رنگ و روغن، آبرنگ، موزاییک از سنگ و حدود ۴۰۰ مجسمه پدید آورد. استاد صنعتی در نیمه دوم عمر، میان نقاشی رنگ و روغن و آبرنگ؛ به فکر اعتبار بخشیدن به نقاشی آبرنگ افتاد. به گونه ای که آرام آرام آبرنگهایش، منزلت مکتب شدن را یافت. مکتب نوین آبرنگ استاد سید علی اکبر صنعتی، تحولی بود بنیادین و شگفت انگیز که بی اغراق نسلی را در عرصه نقاشی رهرو خویش ساخت. از تابـلوهای آبرنگ او میتوان به: آقا سید حسن، به شوق پرواز، یک جهان رنـگ و نقش، زنـدگی بـا آبرنگ، شبان و موسی کوه و دشت، میشود دوست داشت، زندگی در مرداب، اسب تنها در دشت، عاشقان گل، آن یادها که رفت، سپیده دم دهکده، یاد ایام کودکی، باغ بی حصار، پناه ، جمعه سبز و … اشاره کرد.
استاد علی اکبر صنعتی، در طول سالیان توقف خویش در تهران، نمایشگاه هایی دائمی تشکیل داد. در کرمان هم علاوه بر مجسمه و تابلوهایی که مرحوم صنعتی زاده در آغاز فعالیت خود یعنی بعد از سال های ۱۳۲۰ تهیه و در سالن پرورشگاه جای داده بود، تعدادی مجسمه و تابلو از آثار سید علی اکبر صنعتی زاده، به مبلغ ۵۰۰ میلیون ریال، توسط شادروان دکتر حسن حبیبی، معاون رئیس جمهور وقت، خریداری و در سالن پرورشگاه صنعتی، در ردیف دیگر آثار موجود قرار داده شد و موزه جالبی تشکیل شد که همه روزه مورد بازدید گردشگران و پژوهشگران قرار می گیرد. بسیاری از آثار این هنرمند، اکنون نزد مجموعه دارها و موزه های معروف نگهداری می شوند.
از مشهورترین کارهای او فرشته عدالت است که در ورودی کاخ دادگستری تهران به همراه ابوالحسن صدیقی و ارژنگ رحیم زاده آن را طراحی و ساختند. موزه صنعتی در کرمان، علاوه بر نمایش آثار با ارزش صنعتی زاده، آثار هنرمندان بزرگ دیگری از جهان را هم داراست. موزه صنعتی در تهران، در میدان امام خمینی قرار دارد و در آن مجسمههای بسیار مهمی از وی به نمایش گذاشته شده است. او در سالهای آخر عمر به علت سکته مغزی قدرت تکلم خود را از دست داد و نیمه چپ بدنش نیز فلج شد. وی همچنین از ششم اسفندماه ۱۳۸۴، به علت عارضه ریوی و مشکل تنفسی در بیمارستان ایرانمهر بستری که پس از بهبودی نسبی از بیمارستان ترخیص شد و سرانجام بامداد سیزدهم فروردین ۱۳۸۵، در سن ۹۰ سالگی درگذشت و پیکرش در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.