● محل تـولد: کاشـان
● درگـذشت: ١ اردیبهشت ١٣۵٩ در تهران
زندگینامه، آثـار و سوابق هنری
وی از مهمترین شاعران معاصر ایران است و شعرهایش به زبانهای بسیاری از جمله: انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه شدهاند. پدربزرگش میرزا نصرالله خان سپهری نخستین رئیس تلگرافخانه کاشان بود. پدرش: اسدالله و مادر ایشان: ماهجبین نام داشتند که هر دو اهل هنر و شعر بودند. دورهٔ ابتدایی را در دبستان خیام کاشان، شهید مدرّس فعلی، در سال ۱۳۱۹ و دوره متوسّطه را در دبیرستان پهلوی کاشان گذراند و پس از فارغالتحصیلی در خرداد ۱۳۲۲، در دورهٔ دوسالهٔ دانشسرای مقدماتی پسران به استخدام ادارهٔ فرهنگ کاشان درآمد. در شهریور ۱۳۲۷، در امتحانات ششم ادبی شرکت کرد و دیپلم دوره دبیرستان خود را دریافت کرد. سپس به تهران آمد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و همزمان به استخدام شرکت نفت در تهران درآمد که پس از ۸ ماه استعفا داد. سپهری در سال ۱۳۳۰ نخستین مجموعهٔ شعر نیمایی خود را به نام مرگ رنگ منتشر کرد. در سال ۱۳۳۲ از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل شد و نشان درجه اول علمی را دریافت کرد. در همین سال در چند نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت کرد و نیز دومین مجموعهٔ شعر خود را با عنوان زندگی خوابها منتشر کرد. در آذر ۱۳۳۳،در ادارهٔ کل هنرهای زیبا؛ فرهنگ و هنر سابق، در قسمت موزهها شروع به کار کرد و در هنرستانهای هنرهای زیبا نیز به تدریس میپرداخت. او به فرهنگ مشرقزمین علاقه خاصی داشت و سفرهایی به هندوستان، پاکستان، افغانستان، ژاپن و چین داشت. مدتی در ژاپن زندگی کرد و هنر حکاکی روی چوب را در آنجا فراگرفت. همچنین به شعر کهن سایر زبانها نیز علاقه داشت؛ از این رو ترجمههایی از شعرهای کهن چینی و ژاپنی انجام داد.
زندهیـآد سهراب سپهری، در مرداد ۱۳۳۶ از راه زمینی به کشورهای اروپایی سفر کرد و به پاریس و لندن رفت. او در مدرسهٔ هنرهای زیبای پاریس در رشتهٔ لیتوگرافی نامنویسی کرد. در دورانی که به اتفاق حسین زندهرودی در پاریس بود، بورس تحصیلیاش قطع شد و برای تأمین مخارج و ماندن بیشتر در فرانسه و ادامهٔ نقاشی، مجبور به کار شد و برای پاک کردن شیشهٔ آپارتمانها، گاهی از ساختمانهای بیست طبقه آویزان میشد. وی همچنین کارهای هنری خود را در نمایشگاهها به معرض نمایش میگذاشت. حضور در نمایشگاههای نقاشی همچنان تا پایان عمر وی ادامه داشت. مادر سهراب، ماهجبین، که اهل شعر و ادب هم بود، در خرداد سال ۱۳۷۳ درگذشت. منوچهر سپهری، برادر ارشد سهراب و تنها برادر وی که همبازی دوران کودکی سهراب بود نیز در سال ۱۳۶۹ درگذشت. او سه خواهر به نامهای همایوندخت، پریدخت و پروانه دارد. پریدخت سپهری، خواهر او، صبح ۱۸ بهمن ۱۳۹۵ در ۸۶ سالگی درگذشت.
وی مدتی در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سرپرست سازمان سمعی و بصری در سال ۱۳۳۷ مشغول به کار شد. از مهر ۱۳۴۰ نیز شروع به تدریس در هنرکدهٔ هنرهای تزیینی تهران کرد. پدر وی که به بیماری فلج مبتلا بود، در سال ۱۳۴۱ فوت کرد. در اسفند همین سال بود که از کلیهٔ مشاغل دولتی به کلی کنارهگیری کرد. پس از این سهراب، با حضور فعالتر در زمینه شعر و نقاشی آثار بیشتری آفرید و راه خویش را پیدا کرد. وی با سفر به کشورهای مختلف ضمن آشنایی با فرهنگ و هنرشان نمایشگاههای بیشتری را برگزار نمود. او هنرمندی جستجوگر، تنها، کمالطلب، فروتن و خجول بود که دیدگاه انسان مدارانهاش بسیار گسترده و فراگیر بود. از این رو آثار وی همیشه با نقد و بررسیهایی همراه بودهاند. برخی از کتابهای او عبارتند از: تا انتها حضور، سهراب مرغ مهاجر و هنوز در سفرم، بیدل، سپهری و سبک هندی، تفسیر حجم سبز، حافظ پدر، سهراب سپهری پسر، حافظان کنگره، نیلوفر خاموش: نظری به شعر سهراب سپهری و نگاهی به سهراب سپهری.
سهراب سپهری، در ابتدا به سبک نیمایی شعر میسرود ولی بعدها رویه خودش را باز شناخت. در این شیوه جدید وی، بر دیدگاه انسانمدارانه و آموختههایی که از فلسفه ذن فرا گرفته بود به شیوه جدیدی دست یافت که: حجم سبز، شیوه تکامل یافته سبکش محسوب میشود. وی عادت داشت که دور از جامعه آثار هنری اش را خلق کند و برای رسیدن به تنهاییهایش، روستای قریه چنار و کویرهای کاشان را انتخاب کرده بود. شعر وی صمیمی، سرشار از تصویرهای بکر و تازه است که همراه با زبانی نرم، لطیف، پاکیزه و منسجم تصویر سازی میکند. از معروفترین شعرهای وی میتوان به: نشانی، صدای پای آب و مسافر اشاره کرد که شعر صدای پای آب یکی از بلندترین شعرهای نو زبان فارسی است. کریم امامی که از دوستان نزدیک وی بوده در زمان حیاتش، برخی از شعرهای سهراب را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است. در سال ۱۳۷۵، ترجمه انگلیسی دو مجموعه صدای پای آب و حجم سبز با ترجمه اسماعیل سلامی و عباس زاهدی، توسط انتشارات زبانکده منتشر شد. بعدها نیز مترجمان دیگری شعرهای وی را به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، اسپانیایی و ایتالیایی ترجمه کردند. در سال ۱۳۷۱ شعرهای منتخبی از دو کتاب حجم سبز و شرق اندوه، با نام: ما هیچ، ما نگاه توسط کلارا خانیس به زبان اسپانیایی ترجمه شد. در سال ۱۳۷۵ منتخبی از اشعار سهراب سپهری توسط هنرمند ایرانی، جاوید مقدس صدقیانی، به زبان ترکی استانبولی ترجمه و از سوی انتشارات YKY در کشور ترکیه منتشر شد.
در باره نقاشی سهـراب
زندهیاد سهراب سپهری، در نقاشی، از دستاوردهای زیبایی شناختی شرق و غرب بهرهمند بود که این تاثیرها در آثارش جلوهگر شدند. او در آثار نقاشی اش، رویکرد نوین و متفاوتی داشت، به طوری که فرمهای هندسی نخودی و خاکستری رنگش با تمامی نقاشان فیگوراتیو همزمانش متفاوت بود.
وی در نقاشی به شیوهای موجز، نیمه انتزاعی دست یافت که برای بیان مکاشفههای شاعرانهاش، در طبیعت کویری، کارگشا بود. سپهری بیشتر نمایشگاههای داخلی آثار نقاشی اش را در گالری سیحون برگزار میکرد و عادت نیز نداشت که برای روز معرفی در نمایشگاه شرکت کند. نقاشی سپهری هر چه پیش رفته، کمتر به وسیلهٔ کنترل مستقیم قلم مو پدید آمده و در سری آثار متاخرش بیشتر رفتاری فی البداهه توسط ابزارهای غیر سنتی نقاشی است. شهروز نظری دراین باره مینویسد: او در آخرین دوران کاری اش به تکنیکی از بافت گذاری دست یافت که تا به امروز برای بسیاری از هنرمندان دست نیافتنی به نظر میرسد. درختهای او نتیجه پرهیزش از رنگ گذاری با قلم مو هستند. او در این آثار حوادث رنگی را تبدیل به موضوع آثارش میکند. استفاده از کاردکهای بزرگ چوبی و رنگهای رقیق شده و بافت ریز و درهم شده پارچههای بوم ،محصول تحقیقات وسیع او بر نقاشی آن سالهای غرب (آبستره) و شگردهای نقاشی سنتی مشرق زمین است.
امضای وی بر روی نقاشیهایش به خط نستعلیق بوده که به نظر مرتضی ممیز، جلوه از روحیه فروتنانه و ایرانیاش دارد. از آثار او میتوان به طبیعت بیجان در سال ۱۳۳۶، شقایقها، جویبار و تنه درخت در سال ۱۳۳۹، علفها و تنه درخت، در سال ۱۳۴۱، ترکیب بندی با نوارهای رنگی، در سال ۱۳۴۹، ترکیب بندی با مربعها، در سال ۱۳۵۱ و منظره کویری، در سال ۱۳۵۷ اشاره کرد. برخی از آثار وی در نزد مجموعه داران و دوستان سپهری قرار دارد و پروانه سپهری خواهر سهراب، آثاری از وی را که در اختیار داشت به موزه کرمان اهدا نمود. سپهری، رکورددار قیمت نقاشی مدرن ایرانی است.
در سال ۱۳۹۳ دو تابلو وی، تابلو تنه درختان و دیگری یک تابلوی انتزاعی به قیمتِ یک میلیارد و هشتصد میلیون به فروش رسید. در سال ۱۳۹۵ نیز، دو تابلو دیگر از مجموعه تنههای درخت وی در حراج تهران به بالاترین قیمت پیشنهادی؛ اثر اول ۳ میلیارد و اثر دوم ۱ میلیارد و ۵۵۰ میلیون تومان، به فروش رسیدند.
آثـار
مجموعه اشعار هشت کتاب:
۱۳۳۰ – مرگ رنگ
۱۳۳۰ – زندگی خوابها
۱۳۴۰ – آوار آفتاب
۱۳۴۰ – شرق اندوه
۱۳۴۴ – صدای پای آب
۱۳۴۵ – مسافر
۱۳۴۶ – حجم سبز
ما هیچ، ما نگاه
۱۳۶۹ – اطاق آبی
نمونـه اشعار
قایقی خواهم ساخت
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاک غریب
که در آن هیچکسی نیست که در بیشه عشق
قهرمانان را بیدار کند
قایق از تور تهی
و دل از آروزی مروارید،
همچنان خواهم راند
نه به آبیها دل خواهم بست
نه به دریا ـ پریانی که سر از آب بدر می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
میفشانند فسون از سر گیسوهاشان
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
«دور باید شد، دور
مرد آن شهر، اساطیر نداشت
زن آن شهر به سرشاری یک خوشه انگور نبود
هیچ آئینه تالاری، سرخوشیها را تکرار نکرد
چاله آبی حتی، مشعلی را ننمود
دور باید شد، دور
شب سرودش را خواند،
نوبت پنجره هاست
همچنان خواهم راند
همچنان خواهم خواند
پشت دریاها شهری ست
که در آن پنجرهها رو به تجلی باز است
بامها جای کبوترهایی است، که به فواره هوش بشری مینگرند
دست هر کودک ده ساله شهر، شاخه معرفتی است
مردم شهر به یک چینه چنان مینگرند
که به یک شعله، به یک خواب لطیف
خاک موسیقی احساس تو را میشنود
و صدای پر مرغان اساطیر میآید در باد
پشت دریا شهری ست
که درآن وسعت خورشید به اندازه چشمان سحرخیزان است
شاعران وارث آب و خرد و روشنی اند
پشت دریاها شهری ست
قایقی باید ساخت
محمد نوری و محمد اصفهانی، خوانندگان پاپ موسیقی ایران، این قطعه شعر را آهنگسازی و اجرا نمودند.
وفات سهـراب
سهراب سپهری در سال ۱۳۵۸، به بیماری سرطان خون مبتلا شد و به همین سبب در همان سال برای درمان به انگلستان رفت، اما بیماری بسیار پیشرفت کرده بود و وی ناکام از درمان به تهران بازگشت. او سرانجام در غروب ۱ اردیبهشت سال ۱۳۵۹، در بیمارستان پارس تهران به علت ابتلا به بیماری سرطان خون درگذشت. صحن امامزاده سلطانعلی بن محمد باقر روستای مشهد اردهال، واقع در اطراف کاشان میزبان ابدی سهراب شد.
در ابتدا یک کاشی فیروزهای در محل دفن سهراب سپهری نصب شد، و سپس با حضور خانواده وی سنگ سفید رنگی جایگزین آن گردید که بر روی آن قسمتی از شعر: واحهای در لحظه، از کتاب حجم سبز با خطاطی رضا مافی حکاکی شده بود:
به سراغ من اگر میآیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من
این سنگ در مهر ۱۳۸۴، با بیدقتی کارگران و به علت سقوط مصالح ساختمانی بر روی آن شکست و با سنگ سفیدرنگ دیگری که سعی شده بود با سنگ قبلی شباهت داشته باشد تعویض شد. در ۲۹ اسفند ۱۳۸۷، سنگ بزرگتر سیاهرنگی بر روی سنگ سفید نصب گردید. در روز ۱۵ مهر ۱۳۸۷، به مناسبت هشتادمین سالروز تولد سهراب سپهری، با اهدای ۸۰ شاخه گل، مراسمی بر سر مزار وی برگزار شد. سپس این مراسم در مجموعه فرهنگی اقامتی خانهٔ احسان، از اماکن تاریخی کاشان، ادامه یافت. در این مراسم چهرههای فرهنگی و هنری همانند: احمد سمیعی گیلانی، شهرام ناظری، علی دهباشی و امینالله رشیدی حضور داشتند.
در شهر کاشان که زادگاه سپهری هست هیچ خیابان و یا کوچهای به نکوداشت نام سهراب سپهری نامگذاری نشده است و این مسئله همواره از سوی هنر دوستان و هنرمندان کاشانی هر از چند گاهی مورد انتقاد و اعتراض واقع میشود، از جمله این اعتراضات میتوان به راهانداختن کمپینهای اینترنتی در شبکههای مجازی برای درخواست از شهرداری کاشان، برای نامگذاری خیابانی در کاشان بنام سهراب سپهری اشاره کرد. همچنین در فروردین سال ۱۳۹۴، ویدیویی از سوی یکی از گرافیتیکاران شهر کاشان منتشر شد که نام سهراب سپهری را روی دیواری در شهر کاشان به نگارش در میآورد. این گرافیتی نیز با اعتراض به همین مسئله که چرا خیابانی در کاشان بنام سهراب وجود ندارد انجام شده بود! به فاصله کوتاهی از انتشار این ویدیو در اینترنت، مستند زندگی سهراب، از شبکه تلویزیونی استان اصفهان پخش شد که در انتهای آن مستند باز هم به همین مسئله نبود خیابان سهراب سپهری در کاشان، اشاره شد!
تلاشها برای متقاعدکردن شهرداری کاشان برای نامگذاری خیابانی بنام سهراب سپهری، بینتیجه مانده است.
سفـرهای خارج از کشور
سفر به ایتالیا – وی از پاریس به ایتالیا رفت.
۱۳۳۹ – سفر به ژاپن و توکیو در مرداد ماه، برای آموختن فنون حکاکی روی چوب که در این سفر، موفق به بازدید از شهرها و مراکز هنری ژاپن نیز شد.
۱۳۴۰ – سفر به هندوستان
۱۳۴۲ – سفر مجدد به هندوستان و بازدید از بمبئی، بنارس، دهلی، اگره، غارهای آجانتا، کشمیر
۱۳۴۲ – سفر به پاکستان و تماشای لاهور و پیشاور
۱۳۴۲ – سفر به افغانستان و اقامت در کابل
۱۳۴۴ – سفر به اروپا و شهرهای مونیخ و لندن
۱۳۴۵ – سفر به اروپا و شهرهای فرانسه، اسپانیا، هلند، ایتالیا، اتریش
۱۳۴۹ – سفر به آمریکا و اقامت در لانگ آیلند و شرکت در یک نمایشگاه گروهی و سپس سفر به نیویورک
۱۳۵۲ – سفر به پاریس و اقامت در کوی بینالمللی هنرها
۱۳۵۳ – سفر به یونان و مصر
۱۳۵۸ – سفر به بریتانیا برای درمان بیماری اش سرطان خون، در دی ماه
نمایشـگاهها
۱۳۳۷ – اولین دوسالانهٔ تهران – فروردینماه
۱۳۳۷ – دوسالانهٔ ونیز – خردادماه
۱۳۳۹ – دو سالانهٔ دوم تهران – فروردین ماه – برندهٔ جایزهٔ اول هنرهای زیبا
۱۳۴۰ – نمایشگاه انفرادی در تالار عباسی تهران – اردیبهشتماه
۱۳۴۱ – نمایشگاه انفرادی در تالار فرهنگ تهران – خرداد و دیماه
۱۳۴۲ – نمایشگاه گروهی در نگارخانه گیل گمش – تهران
۱۳۴۲- نمایشگاه انفرادی در استودیو فیلم گلستان در تهران – تیرماه
۱۳۴۲ – دوسالانهٔ سان پاولو – برزیل
۱۳۴۲ – نمایشگاه گروهی هنرهای معاصر ایران – موزه بندر لوهار – فرانسه
۱۳۴۲ – نمایشگاه گروهی در نگارخانه نیالا – تهران
۱۳۴۲ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه صبا – تهران
۱۳۴۴ – نمایشگاه گروهی در نگارخانه بورگز – تهران
۱۳۴۴ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه بورگز – تهران
۱۳۴۶ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون – تهران – بهمنماه
۱۳۴۷ – نمایشگاه گروهی در نگارخانه مس – تهران
۱۳۴۷ – نمایشگاه جشنوارهٔ روایان – فرانسه
۱۳۴۷ – نمایشگاه هنر معاصر ایران در باغ مؤسسه گوته – تهران – خردادماه
۱۳۴۷ – نمایشگاه دانشگاه شیراز – شهریور ماه
۱۳۴۸ – جشنوارهٔ بینالمللی نقاشی در فرانسه – اخذ امتیاز مخصوص
۱۳۴۸ – نمایشگاه گروهی در بریج همپتن – آمریکا
۱۳۵۰ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه بنسن – نیویورک
۱۳۵۰ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه لیتو – تهران
۱۳۵۱ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیروس – پاریس
۱۳۵۱ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون – تهران
۱۳۵۳ – اولین نمایشگاه هنری بینالمللی تهران – دیماه
۱۳۵۴ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون – تهران
۱۳۵۵ – نمایشگاه هنر معاصر ایران در بازار هنر بال – سوییس – خردادماه
۱۳۵۷ – نمایشگاه انفرادی در نگارخانه سیحون – تهران