● محل تـولد: رودسـر
زندگینامه، آثـار و سوابق هنری
وی در ابتدای دوران نوجوانی، به نقاشی رنگ و روغن علاقه داشت و پس از کسب تجربیاتی در این زمینه، به تصویرگری سنتی و هنرهای غنی گذشته، گرایش بسیار، پیدا کرد. از این رو برای کسب تحصیل به تهران آمد. دوران متوسطه را به اتمام رسانید و در ضمن کار، به مطالعه آثار قدما و گذشتگان پرداخت و از سرپنجه استادان بزرگواری چون: استاد احمری، استاد مهرگان، استاد فرشچیان و در دوره قدما چون: رضا عباسی، بهزاد، آقا میرک خوشهچینی کرد. او همزمان به عنوان مسئول نمایشگاههای انجمن خوشنویسان ایران مشغول به کار شد در این گذار توفیق فراوان یافت که آثار بزرگان و پیشکسوتان خط خوشنویسی معاصر، که از دیرباز ارتباط تنگاتنگی با هنر تذهیب داشته را تذهیب کرده و مقدماتی در این زمینه به انجام رساند. همچنان تا آنجا که توان و بضاعت او اجازه میداد به هنر نگارگری پرداخت که هم اکنون نیز با هنرجویان زیادی در این زمینه ارتباط دارد و از طریق کلاسهای حضوری و مکاتبهای در انجمن خوشنویسان ایران، تدریس کلاسهای نگارگری در شاخههای تذهیب و تشعیر و گل و مرغ و نقاشی ایرانی یا مینیاتور را عهدهدار است. او بیش از ۴۰ سال است که در این هنر فعالیت دارد. او در این چهار دهه، ١۶٨ جلد کتاب هنری، ادبی، عرفانی از اشعار حافظ، خیام، خواجوی کرمانی، نظامی گنجوی، شاهنامه، فردوسی، مولوی و … انجمن خوشنویسان ایران را تذهیب و ٢۶ جلد آلبوم مرقع و فولدر را تذهیب و تشعیر کرده و به مناسبتهای برگزاری کنگرهها و سمینارهای مختلف همچون: کنگره فردوسی، حافظ، خواجوی کرمانی، نظامی گنجوی و…، تذهیب و تشعیر بسیاری از قطعات خوشنویسی اساتید، را در این زمینه اجرا کرد و بالغ بر ١۶٨۰ قطعه خوشنویسی و پوستر نیز حاصل تلاش و فعالیت او در این مدت است. او همزمان با نمایشگاههای خوشنویسی انجمن خوشنوسان ایران، در کشورهای فرانسه، آلمان، باکو، لبنان، سوریه، انگلیس، آنکارا و استانبول و در نمایشگاههای داخلی شرکت و در پنجمین نمایشگاه قرآن کریم به عنوان خادم قرآن کریم، در رشته تذهیب قرآن، در مقام اول، مفتخر به دریافت لوح افتخار و تقدیر از دست رییس جمهور سابق، حجتالاسلام خاتمی، در دوره ریاست ایشان شده است. استاد محمد طریقتی، تاکنون نمایشگاههای انفرادی بسیاری(٢۴ کشور) در کشورهایی چون: سوریه، لبنان، باکو، انجمن فرهنگی ایران ایتالیا، جده، لندن، منچستر، لیورپول، استامبول، آنکارا، لندن، منچستر، گریت یارموس و کانادا برپا کرده است.
تذهیبها
– قرآن مرحوم استاد احمد نجفی زنجانی – قطع چینی – وزیری – رحلی
– قرآن مرحوم استاد سیفالله یزدانی – خط نستعلیق – قطع رحلی
– قرآن مرحوم استاد تبریزی – خط نسخ – قطع سلطان – رحلی – وزیری
– قرآن کاظم صادق نجفی – قطع رحلی – رقعی – وزیری – سلطانی
– هزار فراز (شاهنامه فردوسی) به خط اساتید و مدرسین انجمن خوشنویسان ایران
– اشعر خواجوی کرمانی – به خط استاد غلامحسین امیرخانی – تذهیب: استاد مجید مهرگان و استاد محمد طریقتی
– صحیفه هستی – به خط استاد غلامحسین امیرخانی
– کلیات سعدی – به خط فتحعلی حجاب – قطع سلطانی
– کلیات مثنوی – به خط سید علی سجادی – قطع سلطانی
– آلبوم صبح امید – به خط استاد امیر فلسفی – قطع وزیری
– آلبوم سحر شب – به خط استاد جواد بختیاری
– شاهنامه فردوسی(داستان زال و رودابه) – به خط استاد فرادی
– شاهنامه فردوسی(دفتر دانایی) – به خط استاد شیرازی
– تضمین گلچین سعدی – به خط استاد غلامحسین امیرخانی
– گلشن راز – به خط اسماعیل نیکبخت – مقدمه دکتر حسین الهی قمشهای
– زندگی زیباست – به خط استاد جواد بختیاری
– آلبوم استاد شهریار – به خط اسرافیل شیرچی
– آلبوم رباعیات باباطاهر – به خط استاد کابلی
– نقش نگین – به خط استاد جمشید یاری شیر مرد
نمایشگاه گروهی همراه با اساتید انجمن خوشنویسان ایران
١٣۶۴ – کنگره بزرگداشت حافظ
١٣۶۴ – انجمن فرهنگی ایران ایتالیا
١٣۶۶ – کنگره انجمن خوشنویسان ایران
١٣۶۶ – موزه لاهور
١٣۶٨ – کنگره انجمن خوشنویسان ایران
١٣۶٨ – کنگره بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
١٣٧۰ – کنگره بزرگداشت حکیم نظامی گنجوی
١٣٧١ – سمینار انجمن خوشنویسان ایران
١٣٧٢ – نمایشگاه دوسالانه نگارگری
١٣٧۵ – نمایشگاه قرآن کریم – بخش هنری
١٣٧۶ – نمایشگاه قرآن کریم – بخش هنری
١٣٧۶ – نمایشگاه خوشنویسی جهان اسلام – موزه هنرهای معاصر
١٣٧٧ – نمایشگاه قرآن کریم – بخش هنری
١٣٧٩ – مجمع نمایندگان انجمن خوشنویسان ایران
١٣٧٩ – نمایشگاه قرآن کریم
تراش قامت اسلیمی ات چه سحری داشت، که گل به منطق زیبایت حسادت کرد
یادی از استاد بیوک احمری، هنرمندی یگانه در هنرهای سنتی / نویسنده : محمد طریقتی
بین تمام شاخههای هنری، آنچه را دریافته بود، همان وحدت مضمونی و همنوایی با حافظ بود و همواره زیر لب این لطیفه نهایی را نجوا میکرد: یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب، از هر زبان که میشـنوم نامـکرر است. استاد بیوک احمری شخصیتی دوستداشتنی و متین داشت. ترمیم، بازسازی و مرمت آثار هنری دورههای مختلف یکی دیگر از ویژگیهای منحصر بفردی بود که استاد احمری بدان اهتمام داشت، و این صفت او را از سایرین متمایز میکرد. بیوک، معلمی بزرگوار بود و از ١٣۶۰ در دفتر خود، که در یکی از بافتهای سنتی تهران در خیابان جامی برقرار کرده بود، شاگردان زبدهای را تعلیم داد که امروزه روز وامدار آن تعلیمات نخستین استاد هستند، و گرچه خود از کارآمدان عرصه هنرند اما باز تعلیمات آن بزرگوار، بزرگترین منبع الهام آنان به شمار میرود.
نرمافزارهای طراحی از شیرینی کار کاستهاند
استاد طریقتی، در سال ١٣٨٧، نشان درجه یک هنر، معادل درجه دکتری، را در رشته نگارگری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت کرد و در حال حاضر مسئول بخش فرهنگی هنری انجمن خوشنویسان ایران است. وی با انتقاد از نرمافزارهایی که به جای طراحی دستی بکار میروند، معتقد است، برای رواج هنرهای مرتبط با کتاب آرایی لازم است دولت از هنرمندان حمایت کند.
فتوشاپ کار را خراب کرده است
محمد طریقتی در ابتدا با اشاره به اینکه در حال حاضر در حوزه کتاب آرایی اهمیت کار جمعی و سنت کارگاهی از میان رفته است، عنوان کرد: از دوره سلجوقی کتاب آرایی به شکلی جدی صورت می گرفت. در آن دوران کار به شکل گروهی بود و بهترین ابزار و مصالح و رنگ های طبیعی را هم برای صحافی و کتاب آرایی استفاده می کردند. کارگاههایی وجود داشت که با ده الی دوازده نفر، به کار در هر یک از بخش های آراستن کتاب مشغول بودند اما با پیشرفتی که در تکنولوژی چاپ به وجود آمد، وضعیت عوض شد. بر خلاف این پیشرفت، کتاب آراییِ اکنون کاراییِ لازم را ندارد و هنوز کارهای گذشتگان ما هستند که حرف اول را می زنند.
وی افزود: متاسفانه به دلیل صنعت کنونی فتوشاپ، حتی بهترین ناشران ما هم از طریق این نرمافزار اقدام به قلمگیری و رنگگذاری می کنند و به طور کلی قلم استاد در کار وجود ندارد و همه صنعت چاپ محدود به فتوشاپ است. به همین دلیل از شیوایی و شیرینی کارها کاسته شده است. وی درباره کیفیت کار هنرمندان کنونی بیان کرد: امروزه هنرمندانی وجود دارند که به درستی بر اساس محتوای متن کتابها، تذهیب ها و تشعیرهایی ساختهاند که دارای ویژگی های منحصر به فرد هستند. عده ای هم هستند که از همان فرمها و ساختارهایی که در دوره صفوی برای این هنرها رایج بوده استفاده می کنند و همانها را تکرار می کنند؛ البته به نام خودشان!
فقط چند استثناء در خلاقیت و ایجاد تحول
استاد طریقتی، در پاسخ به این سوال که آیا تحولات چشم گیری را در کتاب آراییِ چند دهه اخیر می توان دید؟ گفت: بسیاری دارند تقلید می کنند. از اینرو در سطح وسیعی، نمی توان گفت تحولاتی در این هنرها رخ داده است. در عین حال استثناهایی مانند استاد فرشچیان هستند که توانستهاند تحولاتی را ایجاد کنند. در مجموع باید گفت چون کتابآرایی در طول تاریخ به شکل گروهی انجام می شده و در حال حاضر چنین نیست، معاصران ما هرگز نمی توانند، شیرینی و ماندگاری آن کارها را ایجاد کنند. اگر یک برگ از شاهنامه شاه طهماسب را نگاه کنید در تمام زمینه های قلم گیری، رنگ گذاری و… خودتان تفاوت را متوجه خواهید شد.
وی درباره اینکه تا چه میزان به مساله نوآوری در کارهایش می اندیشد؟ گفت: من همواره این موضوع را در نظر داشتهام و شما در هر کتاب، پوستری از من میبینید که با کارهای قبلیام متفاوت است. اخیرا کتابی را کار کردهام که حدود ١۰٢ قطعه از آثار خوشنویسی استاد امیرخانی است و فکر می کنم از نظر فضاسازیها و فرم در این کتاب تحولاتی در هنر تذهیب ایجاد کردهام که البته باید کارشناسان هم این نظر را تایید کنند. استاد طریقتی، با تایید اهمیت حضور خلاقانه در کتاب آرایی قرآن ها اظهار کرد: می توان هر سوره قرآن را فراخور محتوای آن و به شکلی متفاوت از باقی سوره ها تذهیب کرد. این کار در طول تاریخ به آن شکل انجام نشده و در دوره حاضر کارهای کمی انجام شده است. اما کارشناسان دارالقرآن، هنوز نظر قطعی را به هنرمندان ندادهاند و به نتیجه قطعی نرسیدهاند که این کار انجام بشود یا نه. خود من برای قرآنِ به خط ریحان که اخیرا استاد احصایی کتابت آن را در دست دارند چند سوره را به عنوان نمونه تذهیب کردم که برای هر سوره متفاوت بود و خیلی از کارشناسان هم از این موضوع استقبال کردند.
اوایل انقلاب خیلی ها اصلا معنای تذهیب را نمی دانستند.
این هنرمند، در ادامه با اشاره به اینکه در طول تاریخ همواره حکومتها حامیان اصلی این هنرها بودهاند اظهار کرد: متاسفانه دولتمردان ما عموما به هنر بیتوجهند و بعد از انقلاب متولی اصلی ما که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشد، هیچ گونه توجهی را به حرکت های هنری نداشته است. تنها خود هنرمندان با تلاش و ممارستی که داشتند توانستهاند این هنرها را تا امروز ادامه دهند و زنده نگه دارند. در اواخر قاجار و اوایل پهلوی، هنرمندان نگارگر ما دیگر به تعداد انگشتان دست رسیده بودند اما بعد از انقلاب هنرمندان با همت خودشان توانستند این هنرها را دوباره مطرح و عرضه کنند.
وی در این باره افزود: در موسساتی مانند انجمن خوشنویسان و دیگر انجمنها بود که این هنرها دوباره رواج یافتند. اوایل انقلاب خیلیها اصلا معنای تذهیب را نمی دانستند. واضح است که این هنرها در دورهای به شکل جدی و ماندگار حمایت و رونق یافتند که دولتمردان و پادشاهانی چون شاه تهماسب، که خود در نقاشی و خوشنویسی دستی داشت و شاگرد آقا میرک بود، به آنها توجه کرد. توجه و علاقه شاهان صفوی به هنر سبب شد تا این هنرها دوران اوج خود را تجربه کنند و این دوره را عصر طلایی نگارگری ما به حساب آورند.
وزارت ارشاد باید در این زمینه هزینه کند
محمد طریقتی تاکید کرد: بهترین راه در این زمینه این است که دولت نگاهش را به ماجرا عوض کند و راههایی را برای به طور کلی کتاب و کتابخوانی بگشاید. در ایران لازم است امکان دسترسی عموم به کتاب بیشتر شود. تنها وزارتخانهای که می تواند به این موضوع بپردازد وزارت فرهنگ و ارشاد است که با این بودجه کلانی که برای هنرهای تجسمی دارد لازم است در این زمینه هزینه کند و کمک حال ناشران شود و مثلا از ناشری که دو هزار جلد کتاب را منتشر میکند ۵۰۰ نسخه خریداری کند. این حداقل کاری است که می تواند انجام شود.
مالک خواجه وند
مسئولان بیشتر به هنرهای غربی تمایل دارند
نقاشی گلومرغ چه جایگاهی در نگارگری ایرانی دارد و اوج این هنر را در چه دورهای میتوان دید؟
نقاشی سنتی ایران به چهار بخش کلی تقسیم میشود نگارگری، تذهیب، تشعیر و گلومرغ. نقاشی گلومرغ، ریشه در فرهنگ کهن ما دارد و حدودآ به چند هزار سال پیش برمیگردد، البته نقوش با آنچه امروزه به عنوان گلومرغ شناخته میشود، متفاوت بوده است و نقشها در گذشته بیشتر جنبه اساطیری داشتهاند. اواخر دوران صفویه که عصر طلایی نگارگری بشمار میآید و علت آن توجه حاکمان آن دوره به هنر بوده است، پرندگان با دقت زیادی کشیده میشدند. اما پس از دوره صفوی تغییر شگرفی در این هنر دیده نمیشود تا اینکه در دوران قاجار دوباره توجه ویژهای به نقاشی گلومرغ شد.
با ورود هنرهای غربی و پذیرش چشم بسته این هنرها در دوران قاجار، بیشتر هنرهای سنتی ما بجز نقاشی گلومرغ مورد کم توجهی قرار گرفتند. چرا این نوع نقاشی ایرانی به سرنوشت دیگر هنرهای مشابه خود دچار نشد؟
جالب است که این هنر در دوره قاجار دارای اهمیت بیشتری هم شد. در این دوران نقاشی گلومرغ، به نسبت هنرهای دیگر ایرانی که مورد کملطفی حاکمان وقت قرار گرفته بودند، اهمیت ویژهای پیدا کرد. موارد زیادی را میتوان نام برد که در دوران قاجار باعث گرایش هنرمندان به نقاشی گلومرغ شد؛ ولی اصلیترین مورد آن بود که در هجوم واردات فرهنگی و هنری غربی، تنها نقاشی گلومرغ توانست قابلیت منطبق شدن با نقاشی اروپایی را داشته باشد. طبیعتپردازی و ساخت و ساز که مشخصه هنر غرب است در بیشتر هنرهای تجسمی آن زمان از جمله نقاشی گلومرغ تاثیرگذار بوده است. از آن دوران طبیعتپردازی تا حدود زیادی در این نقاشیها دیده میشود، البته با وجود این تاثیرها، این نقاشی هویت خود را از دست نداد و کماکان نشانههای ایرانی بودنش حفظ شد.
نقش عرفان ایرانی را در همه هنرهای سنتی میتوان دید. در نقاشی گلومرغ چه جایگاهی را میتوان برای آن درنظر گرفت؟
یکی از خصوصیات نگارگری ما که نقاشی گلومرغ را هم شامل میشود، حضور پررنگ عرفان در این آثار است. عرفان در نقاشی گلومرغ هم میتواند از طریق اشعار به تصویر درآید، همانگونه که اشعار این بزرگان مملو از عرفان است و هم میتواند برآمده از ذهن باشد به گونهای که متصل به سرچشمه وجود و مرکز و قلب هستی شود. نداشتن رقم یا امضا، در آثار هم یکی از نشانههای عرفان و تقدس این آثار است. هنرمند برای نقاشی خود ارزشی معنوی قائل است و نمیتواند اثر را متعلق به خود یا هر شخص دیگری بداند. گل ومرغ به صورت عاشق و معشوق درکنار یکدیگر هستند. پرنده، به عشق باز شدن گل، انتظار میکشد. معشوق و عاشق را در بیشتر نگارههای ایرانی میتوان دید و فقط مختص گلومرغ نیست اما در این نوع نقاشی، به شکل بارزی نمود پیدا کرده است.
در گذشته این هنر بر چه بسترهایی اجرا شده است و امروزه چه تغییراتی در کاربرد آن دیده میشود؟
گلومرغ، در زمانهای گذشته بر روی جلد کتابهای ادبی و دینی همچون قرآن کریم، دیوان شعرا، قلمدانها، قاب آیینهها، صندوقچهها، فرش، دیوار نگاریها و غیره کاربرد داشته است. کاربرد این هنر در گذشته بسیار رایج بوده است اما امروزه دیگر کارایی گذشته را ندارد و بیشتر بصورت تزیینی و نمادین مورد استفاده قرار میگیرد. البته در این چند سال اخیر از نقوش آن در تزیین برخی از ظرفها و لباسها استفاده شده است که میتواند آغاز خوبی باشد.
با توجه به نمایشگاههای متعددی که در جاهای مختلف دنیا برپا کردهاید، استقبال مخاطبان آن جوامع نسبت به این هنرها چگونه بوده است؟
من حداقل در ۲۴ کشور دنیا نمایشگاههایی از نقاشی ایرانی برگزار کردهام و به جرات میتوانم بگویم که استقبال مردم غرب به مراتب بیشتر از ایران بوده است و قدر گلومرغ را از خود ما بیشتر ارج مینهند و این جای بسی تاسف برای ماست. هنر نگارگری و نقاشی ایرانی قابلیت همراهی و همگامی با هنر مدرن اروپا را در خود دارد و امیدوارم اساتید برجسته این رشته گامهای موثری را بردارند تا این هنر بتواند قابلیت خود را بیشتر نشان دهد. متولیان و مسئولان این عرصه بیشتر به هنرهای غربی تمایل دارند. هنرهای سنتی، ریشه در باورها و اعتقادات ما دارند و مردم ما به خوبی میتوانند با این هنرها ارتباط برقرار کنند در صورتی که هنرهای جدید وارداتی، که حضور گستردهای در محافل هنری پیدا کردهاند نمیتوانند با مردم ارتباط خوبی برقرار کنند.
تا امروز چه حمایتهایی از این هنر صورت گرفته است و مسئولان چه کارهایی برای بیشتر شناخته شدن این هنر میتوانند انجام دهند؟
ایکاش نگارگری هم میتوانست محفل یا انجمنی برای خود داشته باشد مانند انجمن خوشنویسان ایران، که حدودا با ۶۰ سال قدمت توانسته بعنوان نهادی موثر در عرصه خوشنویسی فعالیت کند. حدود یک دهه وعده آن داده شده است ولی هنوز هیچ خبری از آن نیست. بسیاری از سازمانها و ارگانهان دولتی میتوانند به بقای این هنر کمک کنند؛ با خرید آثار و حمایت در برپایی نمایشگاهها کمک خوبی به حفظ این میراث هنری خواهد شد.
تذهیب هنر الهام از طبیعت
پس از٣۵ سال فعالیت در زمینه نگارگری، هنر را چگونه تعریف میکنید؟
البته هنر را به طور جامع و مانع نمیتوان تعریف کرد. هرچند تعاریف متعددی از هنر شنیده باشیم اما باید به این نکته توجه کنیم که هنر کیفیتی است معنوی و فقط خواص و آثارش را میتوان تعریف کرد ولی ماهیت هنر قابل تعریف نیست؛ مثل روح انسان که قابل تعریف نیست ولی میتوانیم آثار و خواص روح را بیان کنیم. به طور کلی هنر، بخشی از فرهنگ است و فرهنگ بدون هنر مفهوم ندارد؛ همانطور که هنر بیفرهنگ مفهومی ندارد. این دو از حیث هدف و مقصد، اشتراک و خویشاوندی دارند. هدف فرهنگ، کمال است؛ یعنی رهایی از آنچه پلید، دستپاگیر و محدودکننده است، اما منشأ هنر احساس انسان است؛ البته احساس متعالی انسان. این را نیز بگویم هنر همیشه از علم یک گام جلوتر بوده است. هنر در عمق روح هنرمند در آن سوی دست نیافتنی پرواز میکند. مدتها قبل از اینکه علم بتواند به ماورای جو دسترسی پیدا کند هنرمندان عالم هنر و خیال خود، انسان را به کهکشانها برده بودند؛ جایی که انسان تصور آنجا را هم نمیتوانست بکند چه برسد به آنکه در عالم خارج به آن دسترسی پیدا کند.
یک نکته بسیار مهم دیگر در هنر نهفته است و آن عبارت است از نقشی که هنر در جهت دادن به زندگی فرد و جامعه دارد. گفتیم منشأ هنر احساس انسان است، تا احساس نباشد، انگیزه نیز نیست و تا زمانی که انگیزهای نباشد عمل نیز نخواهد بود و از آنجایی که عمل در زندگی انسان و سرنوشت جامعه و قوم نقش اساسی را ایفا میکند. پس هنر به عنوان اینکه احساس را زنده میکند و به عمل میرساند مورد توجه بوده است. خلاصه اینکه هنر و فرهنگ یک هدف مشترک دارند که همانا به کمال رساندن انسان و جامعه است.
با این تعریف جامع از هنر، خاستگاه نگارگری ایرانی و به خصوص تذهیب را چگونه میبینید؟
نگارگری در ایران چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، یک خمیرمایه توحیدی داشته و بهطور کل ممزوج شده از مبدا وجود حضرت باریتعالی است. قبل از اسلام، کتاب مانی مثل ارژنگ یا ارتنگ یک نوع انتقال معنوی بوده است. این کتاب پایه اصلی هنر کتاب آرایی یا تذهیب بعد از اسلام است. بعد از اسلام، بهترین جلوههای نگارگری را آرایهبندی کلام آسمانی میبینیم. در این دوره در جامعه ایران هنرمندان با نهایت علاقه و ارادت و در جهت هرچه باشکوه جلوهدادن کلام الهی، سعی و اهتمام از خود نشان دادند و به همین منظور از بهترین مصالح نیز استفاده کردند. این امر در انتخاب بهترین طرحها نیز بیتاثیر نبوده است. نگارگر ایرانی، اغلب از طرح فصل بهار که نماد جنت و فردوس است در کتابآرایی کلام آسمانی یا قطعات خوشنویسی استفاده کرده است. گل و برگ و سبزههایی که با شادابی در حواشی اجرا میشود برداشتی است که هنرمند از طبیعت و محیط خود دارد، البته این برداشتها سلیقهای است.
از همان آغاز، هنرمندان این سرزمین کوشیدهاند نقشهایی بنگارند که کنایه و نشانههایی از اشکال و اشیای دوروبر آنها باشد. اینگونه نگارهها نهتنها اشیاء را به شکل انتزاعی نشان میدهد بلکه جنبه عاطفی آنها را نیز جلوهگر میسازد و چون این نقشها بر باورهای دینی استوار است ژرفترین تاثیر را پدیدار میسازد. باید باور داشت، اینگونه از هنر تنها برای خوشایندی چشم یا شادی ذهنی شکل نمیگیرد بلکه مضامینی بسیار ژرفتر دارد که نشانه ارادت هنرمندان به مذهب و کلام الهی یا معصومین است.
هنر نگارگری ایرانی – اسلامی کلا به چند بخش تقسیم میشود؟
نگارگری را کلا میتوان به ۴ بخش تذهیب، تشعیر، گل و مرغ و مینیاتور تفکیک کرد.
تذهیب، یا همان آرایهبندی یا کتابآرایی است یا به عبارتی بهزرگرفتن، طلاکاری، طلا اندود کردن و زر اندود کردن نیز اطلاق میشود. هر گاه هنرمندی با استفاده از رنگهای جسمی مثل گواش یا رنگهای روحی مانند آبرنگ شفاف، مجموعهای از طرحهای اسلیمی همچون درخت، گل و غنچه یا برگها را در حواشی کتابهای مذهبی، مرقعات تاریخی یا قطعات خوشنویسی به نمایش گذارد، تذهیبکاری یا کتابآرایی کرده است. پیشینه هنر تذهیب در ایران به دوره ساسانی برمیگردد.
ظهور اسلام و گرایش هنرمندان به دین اسلام، باعث بهوجود آمدن نوعی هنر شد که الهام آن از طبیعت بود و به آن حرکت اسلیمی یا ختایی میگویند که بعدها این هنر به مکتبی مستقل نامگذاری شد که همان تذهیب است. تشعیر همنوعی از تذهیب است که طرح آن گرفتوگیر یا جنگ حیوانات است. این حیوانات خواه پرنده باشند، خواه دو غزال یا دو حیوان درنده، فرقی نمیکند. اما خطوط تشکیلدهنده در این نقشها بسیار ظریفتر از قبلی و با تار مویی از گربه یا سنجاب یا سمور اجرا میشود. این روش هم یا مطلاست یا الوان. میتوان گفت این هنر از نقش برجستههای حیوانات در طاقبستان و تخت جمشید که به طرز زیبایی حجاری شده الهام گرفته شده و در نهایت کاربرد آن را در هنر تشعیر میبینیم. مینیاتور برای تزئین کتب خطی، گیاهشناسی، فیزیک، نجوم و مخصوصا دیوانهای شعر به کار رفته است و احتمال بسیار دارد که از شعر که از تخیل برخوردار است الهام گرفته شده باشد.
در کتابآرایی مذهبی مثل قرآن یا قطعات خوشنویسی از کدام فرم بیشتر استفاده میشود؟
در کتابآرایی مذهبی یا قطعات خوشنویسی که به نوعی به مذهب ربط داده میشوند یا به نوعی پیام مذهبی دارند، اغلب از طرحهای اسلیمی، ختایی، تذهیب و گل و مرغ استفاده میشود. پایه طرحهای اسلیمی همان طور که از نامش پیداست شاخه، برگ، ساقه و کلا تنه درختی است مارپیچ گونه برگی و گلدار، که به طرز ویژه و اغراقآمیز عارفانه با ریتم خاص منظم و سیستماتیک توسعه و گسترش مییابد. جالب اینکه این هنر زیبا و این حرکت هنرمندانه عالمگیر شد و در نیمه اول قرن شانزدهم به طور مقتدری وارد هنر کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا، فرانسه، آلمان و اسپانیا شد؛ هرچند این تاثیرپذیری در اسپانیا به سختی شکل گرفت. با این حال هنر اسپانیایی بیشتر اسلامی است اما بر اساس گونهای از آن که نام مورسک برایش نهاده اند. این هنر آنچنان دقیق و منضبط نیست و وحدت شکلی آن چندان سختگیرانه و مقید نبوده چرا که ساختار اسلیمی را با عناصر دیگری ترکیب کردهاند. با این حال سبک اسلیمی به غرب نیز شتافت. غرب هم با توجه به سیاستهای استعماریاش آنچنان که هر تازهوارد خوب را به نام خود ثبت میکند؛ اسلیمی را نیز مال خود کرده و با نام مورسک به شیوه جدیدی بنا کرد.
خط و کتابت چطور در کنار هم یک هنر زیبا به نام مذهب را بنا نهادند؟
منبع الهام هنر خطاطی، که در طول تاریخ اسلام همواره حضور دارد مذهب است چون که قرآن نزد مسلمانان منزلتی عظیم دارد.
زهره فیضی