محمد تهرانی

تـولد: ٧ فروردین ۱۳۴۱

محل تـولد: تهـران
  mohammad_tehrani41

زندگی‌نامه، آثـار و سوابق هنری
وی فعالیت‌های عکاسی خود را از سال ۱۳۵۶، آغاز کرد. او موسس و مدیر اولین سایت هنرهای تجسمی با عنوان: کارگاه دات کام بود که از سال ۱۳۷۹ راه‌اندازی شد و آثار ده‌ها هنرمند ایرانی داخل و خارج از کشور را به نمایش گذاشت. انتشار مقالات هنری و اخبار هنرهای تجسمی، از دیگر فعالیت‌های این سایت بود. وی همچنین مؤسس کانون عکاسان همراه در آغاز دهه ۱۳۷۰ و عضو هیات داوران چندین جشنواره عکس بوده است. از دیگر سوابق محمد تهرانی، می توان به: حضور در هیئت موسس انجمن عکاسان ایران ، برگزاری ۴ نمایشگاه انفرادی از جمله در خانه هنرمندان ایران، خانه عکاسان ایران و چندین نمایشگاه گروهی، چاپ چند مقاله نظری در باب هنر و عکاسی با عنوان “عکاسی از صنعت تا هنر” در نشریه عکس، دبیر اولین جشنواره عکس گل و گیاه، حضور در دوره‌های مختلف جشنواره دوسالانه عکس ایران، عضویت در انجمن عکاسان ایران و عضویت در انجمن عکاسان ایرانشهر اشاره کرد.

نمـونه آثـار (۳۰ عکس)  کلیک کنید

فعالیت‌ها
۱۳۵۶ – آغاز فعالیت عکاسی
۱۳۶۶ – برگزیده اولین نمایشگاه سالانه عکس ایران
۱۳۶۷ – برگزیده دومین نمایشگاه سالانه عکس ایران
۱۳۷۲ – اولین نمایشگاه انفرادی با عنوان سایه‌ها و نگاه ۱ در خانه عکاسان ایران
۱۳۷۹ – تاسیس و برپایی سایت هنرهای تجسمی کارگاه (www.kargah.com)
۱۳۸۴ – ایفای نقش در تاسیس انجمن عکاسان ایران
۱۳۸۶ – دومین نمایشگاه انفرادی با عنوان سایه‌ها و نگاه ۲ در خانه هنرمندان ایران
۱۳۸۸ – حضور در برنامه تلویزیونی دو قدم مانده به صبح و گفتگو با افشین شاهرودی با موضوع: عکاسی، از واقعیت تا رؤیا
۱۳۸۹ – شرکت در نمایشگاه انسان، طبیعت، انتزاع، نمایشگاه عکاسان ایرانی در حلبچه عراق
۱۳۸۹ – داوری اولین جشنواره ملی عکس محیط زیست ـ حرّا
۱۳۸۹ – حضور در استان کرمانشاه، جهت تهیه عکس و مستندنگاری از طرف انجمن عکاسان انقلاب و دفاع مقدس
۱۳۸۹ – حضور در هیات داوری دومین جشنواره عکس خبری دوربین نت
۱۳۸۹- ۲۰۱۰ – حضور در رویداد هنری Greatmore Art در آفریقای جنوبی و برگزاری نمایشگاه از عکس‌های همان سفر

طرح دیدگاه‌های محمد تهرانی در برنامه تلویزیونی دو قدم مانده به صبح
استفاده از رسانه‌ای با مخاطب زیاد، برای سخن گفتن و بحث در باره عکاسی فرصت خوبی است. اهمیت موضوع آن‌جاست که هنر عکاسی، نه تنها در بین عامه مردم که حتی نزد هنرمندان دیگر رشته‌ها هم بعضا ناشناخته است. اگر چه کم و بیش، اما و اگرها و شاید و بایدهایی چه در نفی چه در اثبات اصل موضوع وجود داشت و دارد، اما به هر حال من، دوشنبه، بیستم مهر ۸۸، یعنی همین فردا، به دلایلی که اشاره کردم به دعوت دوستم افشین شاهرودی، در برنامه دو قدم مانده به صبح، کانال ۴ تلویزیون شرکت می‌کنم. وی کارشناس مجری بخش عکاسی این برنامه است. از وی خواستم، موضوع گپ و گفت یا بحثمان “عکاسی، از واقعیت تا رؤیا” باشد.

من بدون هیچ ادعایی، درباره‌ عکاسی و موضوع مورد بحث، در حد بضاعتم حرف‌هایی برای گفتن دارم که امیدوارم مدخلی باشد برای هر چه بیشتر شناختن و شناساندن عکاسی.

مصاحبه
تعریف عکس خوب
محمد تهرانی، داور جشنواره عکس انجمن سینمای جوانان ایران، طی یک مصاحبه با مجله عکس، دیدگاه‌های خود را در باره عکس خوب بیان کرد.

عکس‌های این دوره را چگونه ارزیابی می کنید؟
عکس‌ها را به طور نسبی خوب می بینم قبل از این صحبت شما لازم است تعریف خودم را از عکس خوب بگویم. من دو تعریف را که فعلا به ذهنم می رسد ارائه می‌دهم. یکی اینکه عکس خوب عکسی است که عکاس در آن توانسته باشد به بهترین شکل ممکن، ذهنیت احساس و تفکر خودش را بیان کرده باشد. تعریف دیگرم این است که عکس خوب عکسی است که وقتی آن را می‌بینم، به عکس و عکاس آن غبطه بخورم؛ یعنی پیش خود بگویم کاش من جای آن عکاس بودم یا کاش موضوع را من دیده بودم با توانایی دیدن آن را داشتم. با توجه به این دو تعریف، من در بین عکس‌ها، عکس خوب ندیدم، اما به هر حال در مورد عکس‌ها تا حدی بحث گفت و گو و رأی گیری شد و از بین آنها بهترین‌ها انتخاب شدند.

این قضاوت و داوری نسبی است و مطلق نیست. خصوصاً در بخش آزاد، در بین عکس‌هایی که به نمایشگاه راه یافت، عکس بارزی ندیدم. یعنی عکسی ندیدم که در بین عکس‌ها خودش را نشان بدهد. هرچه نگاه می کردم، زیاد برایم فرقی نمی کرد که کدام اول با دوم شود. آنجا نیازی به پافشاری بر نظرم که مثلاً فلان عکس به این دلایل بهتر است، نمی دیدم. در یکی از بخش‌های دیگر این طور نبود، یعنی یکی از عکس‌ها بود که از همان ابتدا در کلیه مراحل چهار با پنج رأی را به خود اختصاص می‌داد؛ تا اینکه در مرحله نهایی هم اول شد. البته الان به خاطرم نیست که در کدام بخش از مسابقه بود.

شما در یکی از تعاریف خود گفتید عکس خوب عکسی است که ذهنیت عکاس را بیان کند.
البته نحوه بیان هم مهم است.

شما چگونه از ذهنیت عکاس آگاه هستید که می دانید به نحو خوبی آن را بیان کرده است؟
نکته مهم همین است. البته از طریق عکس، با ذهنیت عکاس آشنا میشویم، اما یکی از مواردی که باعث می‌شود داوری نتواند خیلی مطلق و منطقی باشد و گاهی داور دچار تردید می‌شود که داوری آثار هنری یعنی آثار جوشیده از درون و حسی، اصلاً منصفانه و منطقی هست یا نه همین است. اگر شما بخواهید داوری به نسبت بهتری انجام دهید، شاید لازم باشد در مورد بعضی عکس‌ها، عکاسش را بشناسید و حتی با او صحبت کنید که البته در هیچ داوری‌ای، چنین امکانی وجود ندارد.

در یکی از داوری‌ها یک عکاس که از قضا شعر هم می سراید و نقاشی هم می‌کند و من هم خودش را می شناسم هم روحیاتش را و هم نگاهش را؛ مجموعه عکسی ارائه کرده بود که در آن از چند دیوار عکس گرفته بود. آن مجموعه عکس در آن داوری به راحتی کنار گذاشته شده و من در آن روز و در آن داوری فشرده فرصت نیافتم تا در باره آن عکس‌ها و نگاه عکاسش با دیگر داوران صحبت کنم. آن مجموعه به اعتقاد من شایسته بود که حداقل روی دیوار بیاید و نیامد.

اصولاً داوری کردن یعنی وارد شدن در حریم ذهن و فکر و احساس افراد و این مقوله حساسی است. از دوستانی که به داوری‌ها اعتراض می‌کنند میخواهم که به این مسائل توجه کنند. مثلاً اگر بخواهیم داوری‌هایمان منصفانه باشد. باید تا می‌توانیم وقت بیشتری برای این کار در نظر نگیریم اما اغلب مقدور نیست.

در یکی دو جشنواره شهرستان‌ها، با توجه به اینکه با هواپیما می‌رفتیم و بر می‌گشتیم گاهی مجبور می‌شدیم یکی دو روز بیشتر بمانیم. این فرصت اضافه را می‌گذاشتیم برای داوری و باز عکس‌ها را بررسی و بحث و جدل می‌کردیم. در یک مورد، دقیقاً خاطرم هست یکی از عکس‌هایی که حذف شد در همان نگاه اول تأثیر عمیقی بر ذهن من گذاشت. از آن عکس‌ها بود که دوست داشتم خودم گرفته باشم. در فرصت بیشتری که پیش آمد، آن عکس را از حذفی‌ها بیرون کشیدم و روی آن بحث کردیم و دوستان پذیرفتند و آن عکس علاوه بر اینکه به نمایشگاه راه یافت رتبه اول با دوم را هم به دست آورد. این نمونه نشان می‌دهد که صرف وقت بیشتر، ما را به سمت داوری بهتر می‌برد.

اگرچه اثر هنری، ذهنیت هنرمند را می‌رساند و مخاطب هم با توجه به ذهنیت خودش و قدرت درک و دریافتش از آن بهره می‌برد، اما گاهی این ذهنیت آن قدر پیچیده است یا از دنیای من داور آن قدر دور است که شاید در صورت آشنایی با صاحب آن ذهنیت بتوانم در مورد کارش بهتر قضاوت کنم.

تعریف دوم شما از عکس خوب تعریف راحتی است که ای کاش من آن عکس را گرفته بودم. گفت و گو با یعنی هر کس می‌تواند قضاوتش را از خودش بگیرد. اما تعریف اول کار داوری را خیلی سخت می‌کند.
تعریف دوم هم راحت و ساده نیست. ممکن است شما سوال‌هایی را مطرح کنید که تو در چه صورتی آرزو می‌کنی که جای عکاس آن عکس باشی و غیره؛ آن گاه می‌رسیم به جزئیاتی که زیاد هم ساده نیست.

ممکن است که ساده نباشد ولی یک عکاس ناشی هم می‌تواند بگوید کاش من این عکس را گرفته بودم. اما اینکه ذهنیت عکاس را بفهمیم خیلی مشکل است و هیچ وقت نمی‌توانیم بفهمیم حتی اگر با خودش هم صحبت کنیم نمی‌توانیم. او ممکن است خودش را به هنگام صحبت با ما سانسور کند.
او ممکن است در صحبت خودش را سانسور کند اما در عکسش نمی‌تواند.

شناخت ما از او به درک و دریافت بهتر اثرش کمک می‌کند. ضمناً ما لازم نیست که از او بپرسیم چرا این عکس را گرفتی یا از او راجع به عکسش توضیح بخواهیم، چون ممکن است خودش هم نداند چرا گرفته است. چیزهایی است که از ضمیر ناخودآگاه انسان سرچشمه می گیرد. کافی است که آن فرد را بشناسیم. وقتی او جهان‌بینی و شخصیت او را شناختیم، می‌توانیم پی ببریم که چرا این عکس را گرفته است. فرضاً اگر مجموعه عکس‌های یک عکاس را نگاه کنید، در می‌یابید که روی هم رفته این فرد انسان دلتنگی است، یا در نه دوره خاصی که این عکس‌ها را گرفته، چنین روحیه ای داشته است.

پس به نظر شما یک اثر به طور مستقل نمی‌تواند مورد بررسی قرار گیرد؟
شاید اگر بخواهیم مطلق بررسی کنیم، نه. یعنی اگر فردی را بشناسید و تعدادی کار از او دیده باشید، بهتر می‌توانید با یک اثر مستقل او برخورد کنید و آن را درک کنید. وقتی زندگی‌نامه نقاشی را که ده‌ها با صدها سال پیش می‌زیسته می‌خوانید، آثارش برایتان مفهوم دیگری پیدا می‌کند. بعضی از دوستان که به نتیجه داوری‌ها اعتراض می‌کنند، شاید بعضاً انتظار چیزی مطلق را دارند که دقیقاً هم نمی‌دانند چیست.

به جز مواردی که قبلا گفتم و کار داوری را حساس می‌کند موارد ساده‌ای مثل شرایط اتاقی که در آن داوری می‌کنید هم ممکن است در داوری تأثیر هر چند کمی داشته باشد. مثلاً شاید زیر کولر و در جای خنک نشود گرمای کویر را حس کرد یا برعکس در جای خنک، گرمای کویر را بهتر حس کنیم.

نکته‌ای را هم که باید بگویم این است که عکس خوب، در ذهن هر شخص ممکن است تعریف خاصی داشته باشد، اما به هر حال مشترکات این تعاریف زیاد است. یعنی عکس‌هایی هستند که در هر شرایطی در میان یک تعداد عکس خود را برجسته نشان می‌دهند. مثل همان عکس که گفتم در هر مرحله با اکثریت آرا بالا آمد. آن عکس نسبت به بقیه عکس‌ها، یکی دو پله بالاتر بود. عکس دیگری بود که محتوای خوبی داشت و عکاس لحظه خاص و حساسی را ثبت کرده بود و تا آنجا که یادم می آید همه داورها با این نظر موافق بودند. اما من مخالف اول اعلام کردن آن عکس بودم، چون از لحاظ فرم اشکال داشت. عکاس موفق نشده بود، آن محتوا و لحظه خاص و خوب را به صورتی خوب و در شکلی زیبا بیان کند.

شما گفتید در عکس‌هایی که دیده‌اید تقریباً عکس‌های خوبی وجود نداشته است. چه توصیه و پیشنهادی دارید تا به آن عکس‌های خوب برسیم ؟
توصیه‌هایی که می‌کنم باید با شرایط آدم‌های مختلف جور باشد. نمی‌توانم بگویم روزی ده حلقه عکس بگیرید در حالی که اگر بشود کار خوبی است. مشکل هزینه وجود دارد. کمبود وقت هم مشکل دیگری است. به هر حال عکاسی می‌بایست اولین دل‌مشغولی و اولین دغدغه و حتی همه زندگی یک عکاس باشد. البته استعداد و جوهره و جوشش درونی را هم نباید بی‌اهمیت انگاشت.

یک نفر ممکن است با مثلا ماهی دو حلقه عکاسی کردن به عکس‌هایی برسد که دیگری با روزی ده حلقه هم توانایی‌اش را ندارد. زیاد عکس دیدن هم مهم است، خیلی مهم است.

بحثی که با داوران مطرح کردیم بحث هویت عکاسی ایران است به نظر شما عکاسی ایران در حال حاضر دارای هویت خاصی است؟
سوال مشکلی است. نمی تواند نباشد. عکاس خوب و هنرمند که احساس خودش را بیان می‌کند و لاجرم در بیان این احساس صداقت هم دارد. وقتی این احساس و ذهنیت او در ایران و در همین کوچه بازار و فرهنگ و روابط بین آدم ها شکل گرفته؛ وقتی حافظ خوانده و با مولانا آشناست، بدون شک این‌ها در آثارش تاثیر می‌گذارد. بدون تردید این هویت وجود دارد.

شما وضعیت عکاسی ایران را چگونه ارزیابی می کنید؟
برخلاف بعضی دوستان و عکاسان که نه کارشناسانه، بلکه شاید از روی خودکم‌بینی و دیگران‌بهتربینی، دیگران و خارجی‌ها را بهتر می‌بینند و یک حکم کلی صادر می‌کنند، من این طور فکر نمی‌کنم. من خودمان را کم نمی بینم. متاسفانه عکاسان خوب ما فرصت و امکان مطرح شدن در جهان را نیافته‌اند. امکان چاپ کتاب محدود است. و امکان پخش و توزیع جهانی آن محدودتر است. با خارجی‌ها ارتباط نداریم. نمی‌توانیم آنجاها نمایشگاه بگذاریم. مطبوعاتی نداریم که از عکس خوب استفاده کنند و بعد در سطح جهانی هم مطرح باشند. زمان کانون عکاسان همراه، چند عکاس خارجی که به دلیل انتخابات ریاست جمهوری، در هتل لاله اقامت داشتند به کانون آمدند، بعضی عکس‌های بعضی عکاسان را به ایشان نشان دادم متحیر شدند. بعضی دوستان شاهد این ماجرا بودند. حیرت آنها بیشتر به این دلیل بود که این گونه عکس‌های متفاوت را تا به حال از عکاسان ایرانی ندیده بودند. بیشتر عکس‌هایی که تاکنون از ایرانی‌ها در خارج مطرح شده، عکس‌های خبری جنگ و غیره بوده است. عکس‌هایی که با هنر انس و الفت بیشتری دارد و به شعر نزدیک می‌شود کمتر امکان عرضه داشته است. حتی در ایران.

شما راه حل و پیشنهادی دارید؟
هر راه حلی احتیاج به سرمایه‌گذاری زیاد دارد. مثلا همین چاپ کتاب با این هزینه‌های بالا را در نظر بگیرید. اگر پول زیادی در اختیار داشتم آن وقت راه‌حل‌ها هم خودشان پیدا می‌شدند. الان در جامعه ما، نوع خاص از عکاسی مطرح شده است. بعد از کتاب‌های آقای کسرائیان، بعضی ناشرها به فکر چاپ کتاب عکس افتادند و خیلی عکس‌ها که بعضی‌شان ضعیف هستند، کتاب شده‌اند.

قبل از اینکه آقای کسرائیان همت کنند، عکس در جامعه خیلی کم مطرح بود. حالا باید یک جا پیدا شود یا یک شخص همت کند تا نوع دیگری از عکاسی را که مردم چندان نمی‌شناسند مطرح کند. البته زمان می‌خواهد و سرمایه‌گذار نباید به بازگشت سریع سرمایه‌اش بیندیشد. در مورد معرفی بیشتر عکاسان ایرانی به جهان، شاید انجمن سینمای جوانان با خانه عکاسان بتوانند کارهایی بکنند.
مجله عکس / فروردین ١٣٧۶

نگاهی به آثـار محمد تهرانی
اولین نکته‌ای که در ارتباط با عکس‌های محمد تهرانی به ذهن می‌آید، توجه و علاقه وی به طبیعت است. گل‌ها، درخت‌ها‌، برگ‌ها و…، همیشه به‌عنوان سوژه‌هایی در عکس‌های وی به‌کار برده شده‌اند.

اما مهم‌ترین چیزی که نگرش هنری محمد تهرانی را از سایر عکاسان طبیعت گرا متمایز می‌کند، نگاه او به طبیعت و مظاهر مختلف آن است. ارتباط با عکس‌های وی در چند سطح امکان‌پذیر است و همین از امتیازهای کار اوست.

۱- در سطح فرم / در نگاه اول ممکن است ایشان را عکاسی فرم‌گرا بدانیم، چرا که نحوه قرارگیری فرم‌ها در کادرهای وی بسیار اصولی بوده و به مبانی اصلی ترکیب‌بندی نیز وفادار است. این فرم‌ها، در ارتباط با هم، کارکردهای دیگری چون ایجاد تأویل و تفسیرهای زیباشناختی، معناشناختی، نشانه‌شناختی و… ایجاد می‌کنند. در بعضی از عکس‌ها، این فرم‌ها از محیط خود انتخاب شده و در بعضی دیگر، در محیط دیگری ساخته شده‌اند. در عکس‌هایی که عکاس، این فرم‌ها را در طبیعت یافته و انتخاب کرده؛ اتفاق بسیارجالبی به‌وقوع پیوسته است.

درحقیقت حضور فرم‌های جدید در محیط‌های جدید، سبب آشنایی‌زدایی از بسیاری از این محیط‌ها و نگاه ما به آنها شده است. شاهد مثال، عکس های کنار دریای اوست.

اگر طبیعت گرایی را از ویژگی‌های اصلی آثار محمد تهرانی بدانیم ، ویژگی دیگری نیز هم‌پای این ویژگی در آثار او حرکت می‌کند و آن نوعی گرایش ‘‘مینیمالیستی’’ و توجه به جزئیات است. بر خلاف بسیاری از عکاسان طبیعت، وی از کلیات و کادرهای شلوغ حذر می‌کند و در جزئیات کار را پی می‌گیرد.

کادرهای خالی و فضاهای تهی، از عمده مشخصات عکس‌های هنری محمد تهرانی است. این گرایش، بحث مفصلی را به همراه می‌آورد که در نهایت ما را به سطح دوم ارتباط با کارهای وی یعنی ‘‘معنا ’’ می‌کشاند.

۲- در سطح معنا / اگر روح نهفته در فلسفه غرب و شرق را از آغاز تا امروز دنبال کنیم و به دوگانگی‌ها و دو دسته‌گی‌های این دو فلسفه از دیر باز تاکنون قائل باشیم، باید بگوئیم که مهمترین ممیزه و وجه شاخص فلسفه شرق، مبتنی بر خلأ و تمرکز بر روی آن است. این دیدگاه مینیمالیستی و جزءگرایانه، از توجه به خالی‌ها و بی‌توجهی به شلوغی و ازدحام نشأت می‌گیرد که اوج آن را می‌توان در شعرهای ‘‘هایکوی’’ ژاپنی و نقاشی‌های ژاپن و بعضا‍ در شعرهای مولوی دید. اما مهم‌ترین نکته در اینجاست که این خلأ در آثار شرق با آن مفهوم معمولی ‘‘خالی بودن’’ و ‘‘ تهی بودن’’ ، کاملا‌‌ْ متفاوت است.

این خلأ، خلأیی است که دارای روح و عنصر است و قادر به برقراری ارتباط است. ضمن این‌که قرار است آن عنصر موجود در تصویر، کلیت و تمامیت تصویر را نشان دهد. به طور مثال، در نقاشی ژاپنی، یک ضربه قلم کافی است تا کل نقاشی معنا شود. اما جایگاه و نحوه به وجود آمدن این ضربه بسیار مهم است.

در آثار عکاسی محمد تهرانی، شما خلأ‌هایی را می‌بینید که با نحوه قرارگیری درست و بجای یک گل یا شاخه تکمیل می‌شود. این خلأ، ضمن اینکه قرار است تا شما را وادار به ایستایی و تأمل و تفکر کند، رابطه و دیالکتیکی بین آن گل و فضای خالی برقرار می‌کند. ضمن اینکه باعث می‌شود تا دیگر این فضا، خالی به حساب نیاید بلکه در گفتگویی با عنصر موجود در صحنه، مشارکت کند.

توجه به جزئیات در آثار این هنرمند، سبب تأمل و تفکر و رسیدن به کلیات می‌شود. این مسئله، در نحوه کادربندی این عکاس نیز مشاهده می‌شود. آنجا که قرار است از حضور یک شاخه در پلان اول، به جنگلی در پشت آن برسیم.

این توجه به جزئیات، همانطور که قبلا“ گفته شد مهمترین مسئله ‘‘هایکوهای ژاپنی’’ نیز هست. به طور مثال به این نمونه توجه کنید:

 برگ‌ها فروریخته
آرمیده اند بر سنگ‌ها
در ته آب.
(از کتاب شعر ژاپنی از آغاز تا امروز ، نشر چشمه، برگردان احمد شاملو و ع.پاشایی)

کادر‌بندی‌های درست و خصوصا استفاده بجا از رنگ‌ها و رنگ سیاه و سفید در عکس‌های او، بسیار به چشم می‌خورد. در عکس‌های سیاه و سفید محمد تهرانی، کنتراست‌های شدید، سبب ایجاد فضایی بیانگر و شاعرانه شده است. فضایی که در خدمت ذهنیت و اتمسفر عکس است. ضمن اینکه عکاس در خیلی از جاها، به کمک رنگ‌ها فضاسازی انجام داده و استفاده خیلی خوب و زیبایی از رنگ کرده است؛ به طوری‌که حضور رنگ در عکس نقش بسیار مهمی دارد و بدون رنگ دیگر عکس، آن عکس قبلی نیست. در حقیقت، در خیلی از عکس‌ها، رنگ‌ها خود نوعی ترکیب‌بندی ایجاد کرده‌اند ، ضمن این‌که از رنگ‌های مکملی چون آبی و زرد، سبز و قرمز و… نیز استفاده شده است.

عکس‌های ایشان، از جمله عکس‌هایی هستند که در یک سطح باقی نمی‌مانند و قابلیت تفسیر و تأویل و رسیدن به سطح‌های مختلف را دارند. ضمن اینکه قابلیت ارتباط برقرار کردن (یا بهتر است بگوئیم گفتگو)، با دیگر آثار هنری از قبیل: نقاشی، شعر، خط و… را دارند. گفتگویی که از طریق عکاسی صورت می‌گیرد و قرار نیست عکاسی را به گفتمانی مسلط تبدیل سازد. از این حیث، عکس‌های وی، نوعی فضا و مشارکت فعال و دموکرات مخاطب خود را می طلبند. مخاطبی که در این گفتگو منفعل نیست و سهمی برای پر کردن و ارتباط برقرار کردن دارد.

در حقیقت تمام زوایای یاد شده، مدخلی برای شروع این گفتگو هستند. کسی چه می‌داند. شاید واقعا“ دوران تک‌صدایی بودن و مسلط شدن آثار هنری در ژانرهای مختلف به سر آمده است. طبیعی است در زمانی که ارتباطات تا این حد گسترده شده‌اند، هنرها نمی‌توانند خود را در قفس‌های شیشه‌ای منزه و اصیل نگه دارند و این التفاط به نظر نگارنده از برکات دوران پست مدرن است.

اقامت 24
0 0 رای ها
امتیـازدهی
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رضا حسن زاده
رضا حسن زاده
۲۸ بهمن ۱۴۰۲ ۱۴:۲۸

عکاسی کردن به صورت مفهومی خیلی برای من جالبه متن اینجا آدم رو بیشتر کنجکاو می کنه و نیرو میده

ارسـال پیـام
لطفـا مقـاله یا رزومـه هنـری خود را به این آدرس ارسال کنید: info@artmag.ir
تا دقایقی دیگـر، پاسخ شما ارسـال خـواهد شد.